روند سرکوب نیروهای مخالف که از فردای 28 مرداد با اعدام فداییان اسلام و منزوی کردن آیتالله کاشانی و زندانی کردن مصدق آغاز شده بود، دراواسط دهه 40 وارد فاز جدیدی شد. اعلامیههای امام در تبعید و گروههای ملی – مذهبی در اعتراض علیه استبداد ادامه داشت.
تجلیل از شاه، سرکوب هرگونه فعالیت اجتماعی و اعدام فعالان سیاسی، صعود درآمد نفت از 10میلیارد دلار به 20 میلیارد دلار و تزریق آن به سیستم ریخت و پاش به صورت اعتبارات بانکی و تشکیل مجلس 24 شورای ملی با تکیه بر حزب رستاخیز از جمله رخدادهای مهم سالهای 55 – 50 بود. اواسط سال 55 برنامه آزادسازی و تقلیل فشار و سرکوب در نتیجه سیاست حقوق بشر کارتر از طرف دولت دستنشانده شاه آغاز شد. اقدام دیگر رژیم، کاهش سانسور مطبوعات بود.
«کدین برینتون» تغییر بیعت روشنفکران از رژیم پیشین را یکی از مراحل اصلی وقوع انقلاب میداند. این مرحله در انقلاب اسلامی ایران، اجماع نخبگان سیاسی در مشروعیتزدایی از رژیم وقت بود. این اجماع اینگونه آغاز شد؛ در 19 آذر 1356 «جمعیت طرفداران آزادی و حقوق بشر » تشکیل شد. این جمعیت که متشکل از نخبگان سیاسی و مذهبی بود در نامهای به دبیر کل وقت سازمان ملل خواهان آزادی زندانیان سیاسی شد.
نخبگان ادبی و فرهنگی در کانون نویسندگان ایران به دعوت موسسه گوته، 10 شب شعرخوانی را در باغ باشگاه سفارت آلمان تشکیل داد که کانون اعتراضی علیه رژیم شاه بود.
با رو به ضعف نهادن ساختار اقتدار استبدادی دربار، روند ایجاد فضای باز سیاسی شتاب گرفت و در ماههای آخر سال 56 چندین نامه سرگشاده برای شاه و نخستوزیر ارسال شد.
در 28 آبان 56 جمعی از فعالان سیاسی ایران، اتحاد جبهه نیروهای ملی شامل جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی، احزاب ایران و ملت ایران را تشکیل دادند. نهضت آزادی ایران اجرای قانون اساسی و تامین آزادیهای مصرح در آن را خواستار شد.چریکهای چپگرا نیز که طی سالهای گذشته تلفات زیادی را متحمل شده بودند، بر فعالیت خود افزودند.
در این مرحله از اجماع و اتحاد فعالان سیاسی ایران، درخواست اصلاحات در چارچوب نظام موجود مطرح بود و نخبگان غیرمذهبی نقش اصلی را در هدایت این جریانها ایفا میکردند. نتیجه این مرحله حمله بنیادی به نخبگان سیاسی روشنفکر و اجتناب رژیم از پذیرش درخواستهایشان بود.
مرحله دوم آغاز توفان انقلاب و نفوذ قدرت مذهبی با ایفای نقش رهبری توسط امام(ره) بود. در این مرحله این نخبگان مذهبی – سیاسی بودند که اتحاد ملی و انسجام دین ایرانیان را برای براندازی نظام دیرپای استبداد شاهی در ایران شکل دادند.
در 9 دیماه 56 کارتر سخنان ستایشآمیزی از شاه در سفر خود به ایران مطرح کرد. این سخنان قوت قلبی برای شاه بود جهت تداوم سیاست سرکوب مخالفان به ویژه امام خمینی(ره) در نجف. شاه یکی ازبزرگترین اشتباهات خود را مرتکب شده و مقالهای توهینآمیز در روزنامه اطلاعات در 17 دیماه به چاپ رساند.
در 19 دیماه طلاب و متدینین قم تظاهرات اعتراضآمیزی در این شهر برگزار کردند. در این تظاهرات عدهای به شهادت رسیدند. چهلم شهیدان به کابوس رژیم تبدیل شد. امام خمینی(ره) در نجف پیامی به این شرح به ملت ایران صادر کردند: «شاه میخواهد ثابت کند نوکری او تحکیم شده و ملت نباید گمان کند [او] از پشتیبانی اجانب برخوردار نیست ولی ملت با تظاهرات عمومی و تعطیل سراسری دامنهدار و اظهار تنفر، بار دیگر ثابت کرد که او را نمیخواهد... کارتر و دیگر غارتگران ملتهای مظلوم باید بدانند محمدرضاخان، خائن و یاغی است و ناچار از سلطنت مخلوع است...»
در 29 بهمن 56 تظاهرات مردم تبریز در چهلم شهدای قم به دلیل بسته شدن در مسجد به خیابان کشیده شد و عدهای به شهادت رسیدند. به مناسبت چهلم شهدای تبریز، تظاهرات در شهرهای یزد، قم، مشهد، خمین، اصفهان، نجفآباد، میانه، رضاییه و چند شهر دیگر برپا شد.
اکثر ناظران وقایع انقلاب برآنند که حرکت مردم کاملا جنبه مذهبی داشت. «سولیوان» سفیر وقت آمریکا در اینباره میگوید: «چهلم مراسم شهیدان... کاملا رنگ مذهبی داشت و گروههای سیاسی مخالف اعم از لیبرالها، سوسیالیستها و دموکراتها یا کمونیستها در آن نقشی نداشتند. برخی از این گروهها چنان تحت مراقبت و کنترل ساواک بودند که فعالیت علنی آنها امکانپذیر نبود.» در این وضعیت، رژیم به یک عقبنشینی تاکتیکی در مقابل خیل عظیم مخالفت مذهبی منسجم و متحد دست زد.
در 28تیر ماه 57 سپهبد نصیری از ریاست ساواک برکنار شد و عکسهایی از شاه در لباس احرام به ادارات دولتی ارسال شد. شاه در 14 مرداد 57 نیز وعده داد که در بهار آینده در ایران همانند دموکراسیهای اروپا، آزادیهای کامل سیاسی برقرار خواهد شد اما تظاهرات مخالفان مذهبی با شدت ادامه داشت. در 20 مرداد 57 در اصفهان تظاهرات و درگیری بیسابقهای برپا شد و حوادث تبریز با وسعت بیشتری تکرار شد.
در 16 شهریور 57 تظاهرات عیدفطر در تهران برگزار شد. رهبران تظاهرات روحانیون متنفذی چون مفتح بودند که در میان دانشجویان نیز محبوبیت داشتند. ادامه تظاهرات در 17 شهریور در میدان ژاله تهران بود که عده زیادی از هموطنان مسلمان به شهادت رسیدند و موقعیت بینالمللی رژیم به شدت تضعیف شد.
نخستین اعتصاب در واکنش به حادثه فوق در پالایشگاه نفت آبادان آغاز شد. اشتباه دیگر دولت شریف امامی به سرنگونی رژیم مدد رساند و آن اخراج امام و رهبر انقلاب از عراق بود. امام خمینی به فرانسه رفت و در مهمترین مرکز خبری دنیا به تبلیغ عقاید مبارزاتی خود پرداخت. امام اکنون دیگر چهرهای بینالمللی بود و بر سرنگونی رژیم اصرارمیورزید. در 13 آبان 57 دانشجویان دانشگاه تهران نیز به خیل عظیم مخالفان رژیم شاه پیوستند و عدهای از آنان به شهادت رسیدند.
امام در مصاحبه با شبکه خبری B.B.C اعلام کرد که «هیچ راهحلی جز سرنگونی رژیم پهلوی را نمیپذیرد و پس از سرنگونی پهلوی، حکومت جمهوری اسلامی را در ایران مستقر خواهد کرد.»
در 19 و 20 آذر 57 تظاهرات بزرگ تاسوعا و عاشورا برگزار شد. تظاهرات از نظر عظمت، یکپارچگی و انضباط بیسابقه بود و نتیجه فوری آن شکست دولت نظامی و تایید رهبری
امام خمینی(ره) بود. این تظاهرات که نماد اتحاد ملی و انسجام اسلامی ایرانیان و به رهبری نخبگان مذهبی – سیاسی بود، در واقع سلب مشروعیت قطعی از رژیم پهلوی بود؛ لذا شاه در 26 دی ماه 57 از ایران فراری شد. 23 سال قبل از آن در چنین روزی شاه در نیمههای شب 27 دیماه 1334 مخالفان مذهبی خود را که جمعیت فداییان اسلام بودند به جوخههای مرگ سپرده بود.
در 12 بهمن ماه 57 نماد اتحاد ایرانیان ، رهبر انقلاب اسلامی با یک هواپیمای اختصاصی وارد تهران شدند و در 15 بهمن ماه مهندس بازرگان از مخالفان ملی – مذهبی و سرشناس رژیم شاه را مامور تشکیل کابینه نخستین دولت موقت اسلامی کردند.
19 بهمن ماه 57 عدهای از کارکنان نیروی هوایی در مقابل مدرسه رفاه (اقامتگاه امام) همبستگی خود را با انقلاب اعلام کردند. در این مرحله نظامیان نیز به جنبش مذهبی، متحد و منسجم ایرانیان پیوستند. در 20 بهمن ماه فیلم بازگشت امام در دوشان تپه به نمایش درآمد و متعاقب آن نظامیان نیروی هوایی با افراد گارد شاهنشاهی درگیر شدند.
تا ظهر 21 بهمن ماه درگیری ادامه داشت و از ساعت یک بعدازظهر حمله به کلانتریها در داخل شهر آغاز شد.
22 بهمن ماه ارتش اعلام بیطرفی کرد و بختیار مخفی شد. بعدازظهر 22 بهمن، انقلابیون رادیو تلویزیون را تصرف و سقوط رژیم پهلوی را اعلام کردند. به این سان نخبگان مذهبی و سیاسی ایران و در رأس آنان امام خمینی(ره) با نقشآفرینی موثر خود اتحاد و انسجام ایرانیان را در مشروعیتزدایی از رژیم استبدادی شاه و ایجاد نظام جمهوری اسلامی شکل بخشیدند.