به نظر میرسد که این رویا (که میتواند به نوعی محال و غیرممکن باشد) از آن دسته آرزوهایی است که اهالی هالیوود دلبستگی خاصی به آن دارند، زیرا مشابه آنچه در مجموعه فیلم بازگشت به آینده اتفاق افتاد، اینک در عالم واقعیت و در دل هالیوود در سطح وسیعی در حال رخ دادن است.
استودیوها و کمپانیهای فیلمسازی مثل کاراکتر اصلی این فیلم، سوار بر ماشین سرمایه خود راه بازگشت به آینده را در پیش گرفتهاند و در کار تولید محصولات جدید خود گوشهچشمی قوی هم به فیلمهای مطرح و پرفروش دهه80 میلادی دارند. صنعت سینمای آمریکا این روزها سخت در تدارک دوبارهسازی این محصولات است و در این راه، ابایی از احیای دوباره آنها یا تولیدشان با حالوهوایی تازه و غیرمتعارف ندارد. البته نکتهای که شاید خیلی بانمک به نظر برسد این است که تا این لحظه هنوز تولید نسخه تازهای از بازگشت به آینده در دستور کار کمپانیهای هالیوودی قرار نگرفته است!
«برخورد تایتانها» که چند هفته قبل اکران عمومی شد و تا به حال در سطح جهانی بیش از 300میلیون دلار فروش کرده است، یکی از محصولات دوباره سازی هالیوود است. نسخه جدید فیلم که بر مبنای یک فیلم معروف دهه هشتادی به همین نام ساخته شد، دستورالعمل تولید جدید اینگونه محصولات سینمایی را در دل خود دارد. این دستورالعمل که میتواند برای دیگر محصولات دوبارهسازی هم مورد توجه قرار گیرد، عقیده دارد نسخههای جدید الزاما نباید کپیبرداری از نسخههای اصلی و اورجینال باشند. باید به احیای این فیلمها پرداخت و به اصطلاح قصه و حال و هوایشان را «به روز» کرد. برای این منظور میتوان در سطح وسیعی از جلوههای پیشرفته دیجیتالی کمک گرفت. در عین حال، برای این فیلمها باید از حضور بازیگران سرشناس و محبوب روز سینما بهره گرفت.
در چنین شرایطی میتوان این قصههای قدیمی را دوباره به تماشاگران امروزی- که نسل تازهای از بینندگان سینما هستند- معرفی کرد. برای تماشاگرانی که زمان ساخت نسخههای اصلی هنوز به دنیا نیامده بودند، نسخههای جدید حکم یک فیلم تازه را دارد. احتمالا این تماشاگران جدید اهمیت خیلی زیادی به این نکته نخواهند داد که روزی روزگاری این فیلمها با بهرهگیری از تکنیکهای سادهتر و با حضور بازیگرانی دیگر (که حالا یا پیر شدهاند یا اصلا مردهاند) ساخته شده و روی پرده سینما رفتهاند.
یک حساب سرانگشتی ساده حکایت از آن میکند که حداقل 30فیلم سینمایی تولید شده در دهه80 میلادی، این روزها توسط صنعت سینما در حال دوبارهسازی است. «پلیس آکادمی»، «سرباز بنجامین»، «short circuit» (هر سه کمدی هستند)، «شب وحشت» و «جنهای مزاحم» (که حال و هوایی ترسناک دارند)، در کنار کارهایی اکشن مثل «فرار از نیویورک»، «پلیس آهنی/ ربوکاپ» و «ظهور سرخرنگ» از جمله این فیلمها هستند. البته فیلمهایی مثل «نزدیک تاریکی»، «فرتلوس»، «بچهکاراته» و حتی «شکارچیان ارواح» و «پلیس بورلی هیلز» را نیز نباید فراموش کرد.
این اسامی فقط بخش کوچکی از محصولات موفق دهه80 هستند که قرار است با رنگوبوی تازهای، دوباره به دیدار تماشاگران سینما بیایند. یقینا با گذشت زمان این فهرست طولانیتر شده و نامهای بیشتری را در خود ثبت خواهد کرد. دوبارهسازی نسخههای قدیمی و موفق محصولات سینمایی، نشانه آشکاری از این مورد است که هالیوود علاقهمند است به حرکت خود در یک منطقه امن ادامه دهد. بسیاری از منتقدان و تحلیلگران سینمایی بر این باورند که تولید نسخههای جدید محصولات قدیمی سینمایی، امنیت سرمایهگذاری کمپانیهای فیلمسازی را تأمین میکند. تهیهکنندگان سینما برای تولید این محصولات چراغ سبز لازم را دارند. این فیلمها قبلا امتحان خود را پس دادهاند و برای تولید مجدد آنها، نیاز به تحمل دردسرهای زیادی نیست. حداقل امر این است که ساخت این فیلمها راحتتر از کار روی قصه کتابهای کودکانه و نوجوانانه، بازیهای ویدئویی، ماجراهای کمیک استریپی یا حتی اسباببازیهای مشهور است.
البته این نکته را نباید فراموش کرد یا نادیده گرفت که هالیوود فقط به دوبارهسازی محصولات دهه هشتادی خود نظر دارد. طرح دوبارهسازی محصولات قدیمی، دهههای دیگر صنعت سینما را نیز دربرمیگیرد اما آنچه باعث شده نام دهه80 بیشتر از بقیه دههها به گوش برسد، به تعداد بیشتر محصولات این دهه در روند دوبارهسازی فیلمهای سینمایی برمیگردد.
نباید از یاد ببریم که تهیهکنندگان سینمایی دوبارهسازی آثار کلاسیکی مثل «پرندگان» آلفرد هیچکاک، کمدی معروف مایک نیکولز «فارغالتحصیل»، فیلم علمی- تخیلی «سفر شگفتانگیز» و حتی «سنگریزه واقعی» را نیز در دستور کار خود دارند. دوبارهسازی این محصولات سینمایی این حس را ایجاد میکند که گویا هالیوود تحت تأثیر نیروی جاذبه فیلمهایی قرار گرفته که حداقل 30سال از عمر آنها میگذرد و وقت آن رسیده که روح آنها در کالبد یک فیلم جدید دمیده شود. بیش از 30سال قبل، فیلمهایی مثل «آروارههای کوسه» و «جنگهای ستارهای» سروصدای زیادی روی پرده سینماها به پا کردند. نمایش عمومی این فیلمها در آن ایام- که اکران تابستانی داشتند- روح تازهای به جدول گیشه نمایش داد.
پرسشی که اهالی سینما مطرح میکنند این است که اگر این فیلمها در آن زمان چنین سروصدا و گرد و خاکی به پا کردند، چرا حالا نتوانند همین کار را تکرار کنند؟!
یکی از تهیهکنندگان سینما میگوید کمپانیهای فیلمسازی به این دلیل گرایش عجیبی نسبت به تولید نسخههای دوبارهسازی شده قدیمی پیدا کردهاند که تولید آنها نه فقط ارزانتر بلکه راحتتر است و هنگام ساخت آنها، با مشکلات کمتری روبهرو میشوند. به گفته این تهیهکننده، بخش اعظم و اصلی کار در هنگام تولید نسخه اصلی انجام شده و سازندگان نسخه جدید مجبور نیستند تمام آن راههای قبلی را بروند. منظور این تهیهکننده گسترش خط اصلی قصه، کاراکترپردازی و حتی تم اصلی موسیقی متن آنهاست.
از طرف دیگر تعدادی از محصولات دهه هشتادی همچون «فرار از نیویورک»، «قصه ناتمام» و «آخرین» وابستگی عجیبی به جلوههای ویژه و حقههای سینمایی داشتند اما صنعت سینما در آن زمان آنقدر در زمینه تکنیکی پیشرفت نکرده بود که بتواند صحنههای خیالی این فیلمها را به شکلی طبیعی و جذاب خلق کند. ولی پیشرفتهای شگرف تکنولوژی و امکانات کامپیوتری امروزی، میتوانند تمام این صحنهها را در نسخههای دوبارهسازی شده، به بهترین شکل ممکن خلق کنند. این در حالی است که فناوریهای جدید دیجیتال میتواند این نسخهها را به صورت سهبعدی هم ارائه دهد.بخش مادی کار برای تهیهکنندگان سینما، همیشه مهمترین بخش تولید یک فیلم بوده است. وقتی فیلمی دوبارهسازی میشود یا به قسمتهای بعدی میرسد، به صورت معمول شاهد یک کاهش 30درصدی هزینههای تولید خواهد بود.
برای همین، کمپانیهای فیلمسازی ترجیح میدهند نه فقط نسخههای قدیمی را دوبارهسازی کنند، بلکه قسمتهای جدید آنها را در دستور کار خود قرار دهند. نسخه اورجینال برخورد تایتانها در کل زمان نمایش عمومی خود در آمریکای شمالی 40میلیون دلار فروش کرد. این در حالی است که فروش 3روز اول نسخه دوبارهسازی آن، حدود 50میلیون دلار بود. چنین موفقیت خوب مالیای، صنعت سینما را در راهی که آغاز کرده، مصممتر میکند. تولید نسخههای دوبارهسازی شده فیلمهایی مثل «شکارچیان ارواح» و«نرون» به کمپانیهای فیلمسازی این امکان را میدهد که اسباببازیهای مربوط به کاراکترهای اصلی این فیلمها را وارد بازار کنند و از این بابت، سود اضافهای کسب کنند.
یکی از منتقدان سینمایی میگوید: «بسیاری از فیلمهای سینمایی دارای کاراکترهایی قوی هستند. کونان بربر، هی- من، روبوکاپ و حتی فردیکروگر (کاراکتر منفی مجموعه فیلم کابوس در الماستریت) از جمله این کاراکترها هستند. در صنعت سینما از این نامها به عنوان شخصیتهای قابل سرمایهگذاری اسم میبرند. نه فقط ساخت دوباره فیلمهای قدیمی آنها میتواند برای صنعت سینما پرسود باشد، بلکه عروسکهای آنان هم یک منبع خوب درآمد برای سازندگان آنها به حساب میآید.»
تا به امروز 6 بازیگر مختلف سینما نقش جیمزباند را روی پرده سینما بازی کردهاند. نقش بتمن، کاراکتر کمیک استریپی و ابرقهرمانانه قصههای شرکت انتشاراتی مازول هم توسط 4بازیگر بازی شده است. راسل کرو، جدیدترین رابین هوود سینماست که مدتی دیگر فیلمش روانه اکران عمومی خواهد شد. رابرت داونی جونیور هم مرد آهنی است و هم شرلوک هلمز.
همه این کاراکترها و بازیگران، دستمایه صنعت سینما برای ساخت عروسکها و اسباببازیهای آنها بودهاند. یکی از مسئولان کمپانی برادران وارنر- که تهیهکننده برخی از فیلمهای سینمایی این بازیگران بوده است- میگوید:«اینها کاراکترهایی اصیل هستند که در حال حاضر حکم یک شمایل را پیدا کردهاند. شما خیلی راحت میتوانید متوجه این نکته شوید که هیچ اهمیتی ندارد که چه کسانی نقش این شخصیتها را روی پرده سینما بازی میکنند. در اینگونه موارد این بازیگر نقش مورد نظر نیست که حکم یک ستاره را پیدا میکند بلکه این خود کاراکتر است که به عنوان ستاره اصلی میدرخشد.»
احتمالا به همین دلیل است که شرکت مستقل فیلمسازی لجندری پیکچرز- که برخورد تایتانها را تهیه کرد- به دنبال معرفی دوباره کاراکتر گودزیلا به تماشاگران سینماست. البته نسخه جدید فیلم دوبارهسازی، محصول سال1998 شرکت سونی نخواهد بود و بیشتر حکم نسخه امروزی شده اثر کلاسیک ژاپنی را دارد که اولین بار در دهه50 میلادی تولید شد. مشابه این احساس را مسئولان کمپانی یونیورسال دارند. آنها هم قصد دارند به سراغ کاراکترهای هیولایی کلاسیک خود همچون دراکولا، فرانکشتاین، عروس فرانکشتاین، زن گرگنما، مرد نامرئی و حتی موجودات عجیب و غریب فیلم «بلک لاگون» بروند.
همه این کاراکترها در نسخههای دوبارهسازی شده محصولات قدیمی خود، دوباره سر از پرده سینما درمیآورند.
ورایتی