براساس این خبر، بهمدت 3سال از ورود بازدیدکنندگان به دشت لالههای واژگون استان چهارمحالوبختیاری جلوگیری میشود. علت این تصمیم، تخریب بیرویه این دشت و خطر انقراض اینگونه گیاه نادر اعلام شده است؛ وضعیت ناگواری که سبب شده مردم برای 3سال از دیدن این طبیعت زیبا محروم شوند.
طی چند سال اخیر بهویژه از سال1384 به بعد، به همت برخی تشکلهای زیستمحیطی از جمله دیدبان کوهستان انجمن کوهنوردان ایران و نیز تعدادی از فعالان محیطزیست استانهای تهران و مازندران، اقداماتی برای حفاظت از دشت شقایق منطقه لار و دامنههای کوه دماوند صورت گرفته است. در عین حال همواره بیم آن میرود شقایقهای دشت لار هم به روزگار لالههای واژگون استان چهارمحالوبختیاری دچار شوند؛ از این رو، ضروری است این هشدار را جدی بگیریم و نگذاریم این فاجعه در دشت لار اتفاق بیفتد. آنچه در پی میآید مقالهای است در همین زمینه به قلم یکی از فعالان محیطزیست.
پیش از آنکه به اصل مطلب بپردازم ذکر 2 خاطره را خالی از لطف نمیبینم؛ 2 خاطرهای که به فاصله زمانی 24سال روی داده است.
خاطره اول: در سال1360 که در شهرستان گلپایگان دانشآموز بودم دوست و همکلاسیای داشتم که از اهالی خوانساربود. او در یک روز جمعه بهاری بنده و تعدادی از همکلاسیها را برای دیدن دشت لالههای واژگون آن دیار دعوت کرد. در پی این دعوت، یک روز جمعه در دشت لاله مهمان ایشان بودیم. آن روز، وقتی ما میخواستیم وارد دشت لاله بشویم پدر دوست بنده چند نکته را به ما تذکر داد. نخستین تذکر این بود که چون فصل بهار است و اکثر زنبوردارها کندوهای خود را به این منطقه آوردهاند و منطقه پر از زنبور عسل است به کندوها نزدیک نشوید چون گرفتار نیش زنبورها میشوید. همچنین مواظب باشید به هیچ عنوان زنبوری را نکشید چون هر زنبور سرمایهای محسوب میشود.
دومین تذکر این بود که از رفتن به میان گلها خودداری کنید چون منطقه پر از مار سمی است و احتمال نیش زدنشان زیاد است. همچنین اگر شما مسیری در میان گلها باز کنید با پامالکردن گلها باعث نابودی آنها میشوید. او اعتقاد داشت که دشت لالههای واژگون یک منبع اقتصادی برای زنبورداران خوانساری محسوب میشود. او میگفت اگر یک سال گلهای دشت کم شود و یا گل ندهد زنبورداران باید برای امرار معاش به مناطق اهواز و آبادان کوچ کنند که جابجایی کندوها و اجاره دشت گل و پرداخت دست مزد کار برایشان بسیار دشوار است.
آن روز بهخوبی و خوشی گذشت تا نزدیک عصر که چند گردشگر در آن مناطق تعدادی پیاز گل لاله کنده بودند که با اعتراض چند نفر از بومیان منطقه روبهرو شدند و غائلهای برپا شد. از آن روز تاکنون مردم بومی حفاظت از این لالهها را برعهده دارند و اگر تاکنون این دشت زیبا مصون مانده مدیون زحمات همین مردم است.
تلاش برای حفاظت از دشت شقایق
خاطره دوم: از سال 1384 به بعد که دیدبانان دشت شقایق دماوند فعال شدند تعدادی از تشکلهای زیستمحیطی با هزینه شخصی خود شروع به نگهبانی از دشت شقایق کردند و هر هفته 20الی 30 نفر از فعالان محیطزیست به دامنههای قله دماوند و دشت لار میرفتند که وظیفه آنان فرهنگسازی و استفاده صحیح از منابع طبیعی بود. این افراد با پخش بروشورهای جذاب و گفتوگو با کسانی که گلهای شقایق را میکندند یا برای گردش به این مناطق آمده بودند ولی نکات زیستمحیطی را مراعات نمیکردند سعی میکردند اهمیت حفاظت از شقایقها را خاطرنشان کنند.
این دوستان گاهی ناگزیر برای جلوگیری از ورود خودروها به دشت شقایق برخی ورودیها را میبستند. در یکی از روزهای جمعه، خانمی که از ظاهر او برمیآمد از خانوادهای متمول باشد تعداد زیادی پیازهای گل شقایق را کنده بود و با خود به سمت ماشینش میبرد که با تذکر یکی از دیدبانان دشت شقایق روبهرو شد. اما در واکنش به این اعتراض شروع به فحاشی کرد و از طرفی خانوادهاش به دفاع از وی با حافظان شقایقها درگیر شدند سرانجام پلیس به منطقه آمد.
در نخستین گام، پلیس از دیدبانان دشت شقایق پرسید که چه مسئولیتی دارید و اصلا چه کاره هستید که راه را بر مردم میبندید و مزاحم آسایش مردم میشوید؟ خوشبختانه دیدبانان توانستند با استدلال، مأموران پلیس را که از پرسنل وظیفه بودند مجاب کنند که حفاظت از شقایقها تا چه اندازه اهمیت دارد ولی معلوم نیست که اگر ماموران مجاب نمیشدند کار به کجا ختم میشد. این بیش از هر چیز ضرورت فرهنگسازی و ارتقای دانش زیستمحیطی در میان ضابطان قانون را خاطرنشان میسازد.
حال با توجه به 2 موردی که ذکرشد، نیز با توجه به هشدار یکی از متخصصین و فعالان محیطزیست که گفته است اگر تخریب منابع طبیعی و محیطزیست با این سرعت ادامه داشته باشد ما آخرین نسلی هستیم که بسیاری از پدیدههای طبیعی و زیستمحیطی را خواهیم دید و نسلهای بعد از ما، در کتابها از این موضوعات آگاه میشوند. ضروری است با سازوکارهای مناسب مانع تخریب دشتهای شقایق شویم؛ ثروتی بالقوه که میتواند با رونق صنعت اکوتوریسمی به منبع درآمدی عظیم تبدیل شود و شمار قابل توجهی اشتغال ایجاد کند. برای دستیابی به این امر چند پیشنهاد ارائه میشود.
پیشنهادها
1 – مسئولین محیطزیست و منابع طبیعی استانهایی که دشتهای طبیعی یا تالابها یا مناطق جنگلی در آنها واقع شده است، در سفرهای استانی هیأت دولت پیش از آنکه دیگر ارگانها جهت جاده کشی و تخریب آنها طرح پروژهای ارائه دهند برای حفاظت از این مواهب الهی مصوب استانی تهیه کنند و با ارائه به هیأت دولت، حفاظت از این منابع را رنگ و لعاب قانونی بدهند.
2- ریاست سازمان حفاظت محیطزیست، ریاست سازمان جنگلها، وزیر جهاد کشاورزی و متخصصان محیطزیست و منابع طبیعی که امکان دسترسی به رئیسجمهوری و هیأت دولت را دارند با برگزاری جلسات، آنان را از تخریب محیطزیست و منابع طبیعی آگاه کنند تا در فعالیتهای سازمانی خود محیطزیست را در اولویت اول قرار دهند.
3 – با توجه به کمبود پرسنل حفاظت از منابع طبیعی و محیطزیست، سازمانها و ادارات مسئول در امور مشارکتهای مردمی تعارف و وعده وعید را کنار بگذارند و با عمل جدی جهت سپردن بعضی از مسئولیتهای حفاظتی به تشکلهای مردمی از تخریب این منابع جلوگیری کنند.
4 – با توجه به شعار اشتغالزایی، بخشی از بودجههای مشارکتهای مردمی را برای حفاظت صحیح از محیطزیست و منابع طبیعی در اختیار جوانان فعال محیطزیست شهرستانی قراردهند تا از مهاجرت آنان به تهران و شهرهای بزرگ جلوگیری شود.
5 – سازمانهای مردم نهاد و دوستدار محیطزیست همچنان به کار فرهنگسازی در میان مسئولین و مردم مخصوصا در میان قشر کودکان، نوجوانان، جوانان و افراد تحصیل کرده ادامه دهند.