این وعده در جریان کنفرانس سران این سهدولت در تهران داده شده بود ولی مرور زمان نشان داد که استالین در این زمینه تعلل بسیار کرد و مسئله آفرید. متفقین در آگوست1941 با تطمیع چند افسر ارشد، ایران را اشغال نظامی کرده بودند. این افسران که بعدا به مقامهای بالاتر هم راه یافتند و پاداش خیانت خود را گرفتند، با صدور یک بخشنامه، سربازان پادگانها را مرخص کرده بودند.
کنگره هزاره بوعلیسینا
هشتم اردیبهشت1333 هجری خورشیدی که هشتمین روز کنگره 10روزه بینالمللی بوعلیسینا بود، از مجسمه این دانشمند بزرگ ایران در شهر همدان (هکمتانا- اکباتان و نخستین پایتخت ایران) پردهبرداری شد.
برای شرکت در این کنگره که «کنگره هزاره بوعلی» عنوان داشت دهها مستشرق و ایرانشناس از کشورهای مختلف به میهن ما آمده بودند. بوعلی از بزرگترین دانشمندان جهان بود و تالیف مهم او «قانون در پزشکی» تا قرن نوزدهم در دانشکدههای پزشکی اروپا تدریس میشد.
رویداد تکراری بحران روابط ایران و عراق - گوشزد تاریخدانان
هشتم اردیبهشت1348 باردیگر بحران روابط ایران و عراق شدت گرفت و نظام سابق عراق طبق یک روال و عادت همیشگی، به اخراج ایرانیان و ایرانی تبارها از آن کشور دست زد و بهتدریج دهها هزار تن از آنان به ایران معاودت داده شدند. دولت عراق از این حربه و نیز بهانههای ارضی در دهههای نیمه دوم قرن20 بارها استفاده کرده و دست به تهدید نظامی و اخراج ایرانی تبارها از آن کشور زده بود. پس از جنگ جهانی اول و اضمحلال امپراتوری عثمانی، کشور عراق توسط انگلیسیها و در اجرای یک برنامه از پیشتنظیم شده، سرهمبندی شد. این سرزمین قرنها گوشهای از ایران بود و جنوب آن (منطقه بصره) تا زمان زندیه هم بخشی از ایران به شمار میرفت و طبعا محل سکونت گروهی زیاد از ایرانی تبارها بوده است. دولت عراق در اخراج ایرانی تبارها، مقررات بینالمللی تابعیت را هم در نظر نمیگرفت.
اشغال نظامی عراق توسط آمریکا در بهار2003 به دورهای از تاریخ عراق که از سال1959 (کودتای ژنرال عبدالکریم قاسم) آغاز شده بود پایان داد. به باور اصحاب نظر، از آنجا که ریشه مسائل بین ایران و عراق همچنان به حال خود باقی مانده است نمیتوان گفت که جریانات آن دوره از تاریخ، در آینده تکرار نخواهد شد و تهران باید این ضربالمثل مورد تأیید مورخان را آویزه گوش داشته باشد: هر که نامخت (نیاموخت) از گذشت روزگار- هیچ ناموزد زصد آموزگار.
زورگویی به نام قانون و نتایج آن
پارلمان انگلستان28آوریل1773 با وضع قانون چای باعث شد که این دولت، مهاجرنشین بزرگ خود در آمریکایشمالی را از دست بدهد. طبق این قانون، مهاجرنشینان مکلف بودند تنها از تجار انگلیسی چای خریداری کنند (چای کمپانی هند شرقی را)، ولو اینکه این چای نامرغوب و گرانتر باشد! متعاقب اعتراض، مهاجرنشینان در بندر بوستون (ماساچوست) وارد کشتیهای انگلیسی حامل چای شدند و صندوقهای چای را به دریا ریختند (که به «تی پارتی» معروف شده است) و با این کار جرقه انقلاب مسلحانه استقلال آمریکا زده شد.
از بهار سال2009 گروهی کثیر از آمریکاییان که به سنگینی مالیاتها و ولخرجی دولت فدرال آمریکا (دولت واشنگتن) و مواردی دیگر از این قبیل اعتراض دارند با همان شعارهای سال1773 حزب «تی پارتی» ایجاد کرده، تشکیل اجتماعات داده و راهپیمایی میکنند. این حزب میرود که حزب سوم آمریکا در انتخابات آینده این کشور شود. بسیاری از آمریکاییان که از دادن 3نوع مالیات (دولت، ایالت و شهر) خسته شدهاند حمایت خود را از شعارهای حزب تازه ابراز داشتهاند.
سرانجام موسولینی
28 آوریل سال1945 پارتیزانهای ایتالیایی و عمدتا کمونیست اجساد بنیتو موسولینی، معشوقه 33سالهاش کلارتا پتاچی و 11مرد دیگر را که در نقطهای دور دست تیرباران کرده بودند به «میلان» منتقل و از بالکن یک ساختمان بهصورت وارونه آویزان کردند تا مردم تماشا کنند.
این پارتیزانها 3 روز پیش از آن، در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم موسولینی، معشوقه و 3 تن از همکارانش را هنگام فرار از ایتالیا دستگیر و اعدام کرده بودند. سایر اجساد متعلق به مقامات سابق دولتی بود.