سه‌شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۸
۰ نفر

دلارام عظیمی: درحالی‌که نظرسنجی‌های معتبر، گوردون براون، نخست‌وزیر انگلیس را تا چند ماه پیش بدترین گزینه ممکن برای رهبری این کشور می‌دانستند، گاف بزرگ او در مورد یکی از رأی‌دهندگان که در خیابان او را ملاقات کرده بود، تا حد زیادی صلاحیت براون را برای نخست‌وزیری مجدد زیر سؤال برد.

با این حال رهبر حزب کارگر در یک ماه اخیر قبل از انتخابات از نظر روحی شرایط بهتری پیدا کرده و نسبت به زمانی که دولت او به‌دلیل افشای ولخرجی‌های بی‌مورد وزرا و نمایندگان پارلمان با انتقاد تند رسانه‌ها روبه‌رو شد، از استرس کمتری برخوردار بوده است. ضمن اینکه افکار عمومی هم از اینکه نخست‌وزیر طی 18 ماهی که انگلیس اسیر توفان اقتصادی بی‌سابقه در تاریخ این کشور  بود  و به‌رغم کسری بودجه 12درصدی دولت، کماکان در پست خود باقی ماند، برای او  ارزشی به‌مراتب بیشتر از گذشته قائل بودند.

نامزد دیگر پست نخست‌وزیری انگلیس دیوید کامرون،  رهبر محافظه‌کاران این کشور هم که همه او را تونی بلر راستگراها می‌نامند، تا قبل از ظهور نیک کلگ با لیبرال دمکرات‌ها، چهره شاخص این انتخابات محسوب می‌شد ولی کامرون راه‌های رسیدن به موفقیت را در جریان مبارزه انتخاباتی اشتباه رفت. انتخابات سالیان اخیر در کشورهای ایالات متحده ، فرانسه، آلمان و ایتالیا ثابت کرده نامزدی در این رقابت موفق است که روی وعده‌های کم و تحقق‌پذیر به مرور زمان و به‌خصوص قابل درک برای شهروندان تمرکز کند. اما کامرون که همچنان شانس زیادی برای پیروز شدن در اختیار دارد، به‌تدریج موقعیت خود را بدتر و بدتر کرد.

موضوع اصلی انتخابات امسال انگلیس بحث اقتصادی است اما محافظه‌کاران به جای اینکه به مرور زمان برنامه‌ای ساده و پیروزمندانه به رأی‌دهندگان ارائه دهند، مرتب وعده‌های قبلی خود را تکذیب کردند. کامرون که خود را سیاستمداری حامی محیط‌زیست و خانواده معرفی می‌کند، از روز اول مبارزه انتخاباتی خود گفته بود درصورت انتخاب‌شدن، هزینه‌های عمومی را حذف خواهد کرد اما خود او بعدها تصریح کرد که تدابیر اتخاذ‌شده بدین‌منظور چندان مطمئن به‌نظر نمی‌رسند و در کوتاه‌مدت هم قابل اجرا نخواهند بود. ضمن اینکه کامرون برای وزارت خزانه‌داری، جورج آسبورن را در نظر گرفته که نه‌تنها مردم از او خوششان نمی‌آید بلکه در محافل اقتصادی هم چهره متقاعد کننده‌ای به شمار نمی‌رود. انتخاب‌های کامرون در موارد دیگر هم تا حدی بحث‌برانگیز بوده‌اند.

با این حال نظرسنجی‌ها بعد از سومین و آخرین مناظره تلویزیونی نامزدهای انتخاباتی، کامرون را بالاتر از دو رقیب دیگر نشان می‌داد که در جریان آن مناظره تأکید کرد درصورت راهیابی به کاخ نخست‌وزیری، هرگز با پیوستن انگلیس به پول واحد اروپایی (یورو) موافقت نخواهد کرد. به‌هرحال حزب او هم مثل حزب کارگر درصورت پیروزی برای تشکیل دولت چاره‌ای جز ائتلاف با لیبرال دمکرات‌ها ندارد.

براون و کامرون در زمان مبارزه انتخاباتی از نظر برنامه‌های ارائه شده برای آینده انگلیس، شباهت زیادی به یکدیگر داشتند و هریک از آنها درصورت پیروزی در انتخابات ممکن است با کلگ برای تشکیل دولت جدید ائتلاف کنند؛  درست مثل اتفاقی که در آلمان رخ داد و آنگلا مرکل،  صدراعظم این کشور بعد از ائتلاف با لیبرال‌ها به رهبری گیدو وستروله دولت خود را شکل داد. این نخستین بار نخواهد بود که احتمال دارد نتیجه انتخابات انگلیس اکثریت مطلق پارلمان را به 2حزب بزرگ این کشور اختصاص ندهد. حتی قبل از انتخابات سال2005 هم که برای سومین بار با پیروزی تونی‌بلر همراه شد، احتمال این ریسک وجود داشت. در آن زمان هم نه محافظه‌کاران و نه حزب کارگر نسبت به پیروزی حتمی خود اطمینان نداشتند و لیبرال دمکرات‌ها در حال اوج‌گیری بودند. در نهایت حزب کارگر با 35درصد آرا به پیروزی رسید و 55درصد کرسی‌های پارلمان را به‌خود اختصاص داد.

مبارزه تاریخی انتخاباتی امسال انگلیس شاید فاقد ایده‌های نوین رهبران 2حزب اصلی این کشور، اما سرشار از هیجان‌های غیرمنتظره بود و سرانجام بی‌سابقه‌ترین تبلیغات انتخاباتی انگلیس در سال‌های اخیر با مناظره‌های تلویزیونی به سبک آمریکایی و بگومگوهای رسانه‌ای نامزدها، به پایان راه نزدیک شد. اگر کسی هنوز به قدرت رسانه‌ای همچون تلویزیون شک دارد، مبارزه انتخاباتی امسال انگلیس نشان داد که در سیاست امروز نخستین و آخرین تصمیم‌گیرنده همین رسانه است. انتخابات انگلیس از دیرباز هیچ‌گاه با رویارویی مستقیم نامزدهای انتخاباتی همراه نبود. کمااینکه سال 1979 وقتی‌که جیمز کالاگان، نامزد حزب کارگر، تلاش کرد مارگارت تاچر رقیب خود را به عرصه رسانه‌ای بکشاند، نامزد حزب محافظه‌کار مدعی شد به شخصیت وی توهین شده است! اما این بار نخستین مناظره تلویزیونی با پیروزی غیرمنتظره نامزد سوم در انتخابات همراه شد تا در انگلیس تب حمایت از نیک کلگ مد شود. به عبارتی دیگر از روز 15 آوریل وجود سومین چهره انتخاباتی انگلیس از طریق تلویزیون شکلی رسمی پیدا کرد.

مناظره تلویزیونی بین نامزدها که یکی از ابزارهای قدیمی کشورهای غربی است و نیم قرن پیش در ایالات متحده رایج شد، برای نخستین بار در تاریخ بریتانیا هم به اجرا درآمد و اینکه مناظره تلویزیونی و ظهور نیک کلگ همزمان با هم به‌عنوان شاخصه‌های اصلی این دوره انتخابات مطرح شدند، اتفاقی نبود. خیلی از انگلیسی‌های ناراضی، بلافاصله با شنیدن اظهارات کلگ، با نام «اوباما» از او یاد کردند. اینکه مردم این کشور تا چه اندازه مجذوب حزب لیبرال دمکرات شده‌اند پای صندوق‌های رأی مشخص خواهد شد.

آنچه درحال حاضر مهم به‌نظر می‌رسد اشاره به این موضوع است که ماجرای کنونی انگلیس قانون نانوشته‌ای را ثابت می‌کند که در دمکراسی‌های دیگر هم نمونه مشابه آن مشاهده شده و آن اهمیت حضور فرد سوم در مبارزات انتخاباتی است که مهم قلمداد می‌شود. حتی در سیستم‌های دوقطبی هم نامزدهای احزاب کوچک‌تر همواره وجود داشته‌اند. اما در مورد کلگ قضیه کمی فرق می‌کند، برای اینکه در این شرایط حضور این نامزد سوم به حدی سرنوشت‌ساز شده که ممکن است تأثیر مستقیمی روی رقابت انتخاباتی داشته باشد. باراک اوباما نمونه بارز این مثال بود که در جریان مبارزات انتخاباتی درون حزبی ظهور کرده و رقابت بین هیلاری کلینتون و جان مک کین را به‌طور کامل تغییر داد.

پایان عصر سیاست دوقطبی

اتفاقی که هم‌اکنون در انگلیس در حال رخ دادن است، در واقع پایان توهمی را روایت می‌کند که دهه‌های متوالی با چهره‌هایی همچون مارگارت تاچر و تونی بلر در این سرزمین به بقای خود ادامه داده بود؛ قصه قطب سومی که تصمیم گرفته سرنوشت کشورش را به مسیر دیگری رهنمون سازد. دلایل زیادی برای ورود نیک کلگ نامزد حزب لیبرال دمکرات به عرصه رقابت‌های انتخابات سراسری انگلیس مطرح شده است. یکی از عمده‌ترین آنها بحران اقتصادی است که در فاصله سال‌های 2007 تا 2009 گریبانگیر این کشور شد. حزب کارگر حتی در شکل جدید و مدرن خود هم به‌مدت 13سال طبق الگوی تاچر بریتانیا را رهبری کرد و حزب محافظه‌کار که در حقیقت ‌زاده همان مدل بود، با چهره مدرن شده‌ای به نام دیوید کامرون پا به عرصه رقابت سیاسی گذاشت. آنچه امروز برای نخستین بار به‌عنوان زنگ خطری جدی در این کشور به صدا درآمده، موضوع هویت بعد از جنگ انگلیس و رابطه لندن با اروپا و ایالات متحده است و اتفاقا در مورد همین مسائل گویش و نحوه بیان کلگ، نامعمول و متفاوت و تأثیرگذارتر از نامزدهای دیگر جلوه کرد و باعث شد بیشتر مردم او را شبیه اوباما بدانند.

انتخابات روز ششم می ‌در حقیقت قضاوتی در مورد عملکرد سیاستمدارانی همچون تاچر و بلر و اسطوره‌های دروغینی که در 30 سال گذشته از آنها ساخته شده نیز خواهد بود. هردو این سیاستمداران به حاکمیت مطلق مردم اعتقاد و باور داشتند و درعین حال با ایالات متحده رابطه‌ای ویژه برقرار کردند. در زمان نخست‌وزیری بلر، انگلیس به‌عنوان هم پیمان نخست آمریکا در جنگ نامشروع با عراق شرکت کرد و دولت او سکوتی شرم‌آور در مورد شکنجه‌های زندانیان گوانتانامو، دیپورت کردن مظنونان تروریسم به زندان‌های مخفی خارج از کشور، حملات وحشیانه اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی و ماجرای هسته‌ای انگلیس داشت. در انگلیس 50 سال پیش، تنها 2درصد مردم به احزابی غیر از حزب کارگر و محافظه‌کار رأی می‌داد. اما جامعه امروز بریتانیا اینگونه نمی‌اندیشد. در انتخابات محلی سال 2009، 40درصد از رأی‌دهندگان به احزابی غیر از این دو حزب سنتی رأی دادند و در انتخابات سیاسی اخیر 6 میلیون نفر از مردم، لیبرال‌ها را ترجیح داده بودند.

امروز که ظهور لیبرال دمکرات‌ها می‌تواند دو قطبی بودن سیاست در انگلیس را برای همیشه به آرشیو تاریخ بسپارد، بحث تغییر قوانین انتخاباتی عجیب این کشور، بیش از هر زمان دیگری لازم و ضروری به‌نظر می‌رسد. حزب کارگر با کمی بیشتر از 22درصد آرا توانسته اکثریت پارلمان را به‌خود اختصاص دهد و لیبرال‌ها با در اختیار داشتن یک چهارم آرای رأی‌دهندگان تنها 10کرسی در پارلمان کسب کردند. کلگ شانس کمی برای پیروزی قطعی در اختیار دارد ولی می‌تواند مزاحمت شدیدی برای 2نامزد انتخاباتی دیگر ایجاد کند. گوردون براون تضمین داده که درصورت پیروزی، اصلاحات اندکی در سیستم انتخاباتی ایجاد کند و شاید همین وعده بتواند به پیروزی نخست‌وزیر کنونی انگلیس کمک کند که بدون کمک لیبرال‌ها قادر به تشکیل دولت نخواهد بود.

آنچه سبب توجه گسترده رسانه‌ها به انتخابات امسال انگلیس شد، ظهور کلگ رهبر حزب لیبرال دمکرات این کشور میان 2نامزد دیگر بود که حالا در آستانه تشکیل دولت جدید لندن، نقشی مهم را بین 2حزب دیگر ایفا می‌کند. او که ازسوی چپگراها و راستگراها تعریف و تمجیدهای زیادی دریافت کرده، پیروان دربار سلطنتی انگلیس را هم به وجد آورده است. یک نظرسنجی انجام شده از سوی ساندی تایمز بلافاصله بعد از نخستین مناظره تلویزیونی محبوبیت کلگ را 72درصد نشان می‌داد که با بهترین دوره وینستون چرچیل قابل قیاس بود.

آنچه مشخص است کلگ ایده‌های متفاوت با شیوه‌ای جوانگرایانه مطرح کرد که در بین رأی‌دهندگانی که از سخنرانی‌های متداول انتخاباتی دو حزب بزرگ این کشور در دهه‌های اخیر به ستوه آمده‌اند، موافقان زیادی به همراه داشت. پدیده کلگ به حدی در جامعه انگلیس تأثیر‌گذار بود که نظرسنجی‌های بعد از نخستین مناظره نشان داد که لیبرال دمکرات‌ها 33درصد نظر موافق رأی‌دهندگان را به‌خود اختصاص داده بودند که این رقم برای محافظه‌کاران 32درصد و برای حزب کارگر براون 26درصد بود. تقریبا همه نظرسنجی‌ها بعد از مناظره تلویزیونی دوم هم کلگ را بالاتر از 2رقیب خود نشان می‌دادند.

اهمیت حضور نیک کلگ

سیاست بریتانیا همواره براساس سیستم دوقطبی استوار بود ولی نیک کلگ تاریخ این کشور را برای همیشه تغییر داد. کلگ رهبر حزب لیبرال دمکرات انگلیس، خون روسی و هلندی در رگ‌هایش دارد. تحصیلاتش را در ایالات متحده به پایان برده و همسری اسپانیایی دارد. او قول داده که با این برنامه‌ها برابری را به جامعه انگلیس باز گرداند: افزایش مالیات‌های طبقه مرفه به‌منظور کاهش کسری بودجه دولت، انتقاد از مزیت‌های سیستم بانکی، تأکید بر پیشگیری از جرم و جنایت به جای سرکوب و ایجاد امکانات برای تحصیل همه فقرا در دانشگاه‌ها. با این ایده‌ها بود که کلگ توانست نخستین مناظره تلویزیونی میان نامزدهای انتخاباتی را با اختلافی فاحش به نفع خود به‌پایان ببرد و توجه افکار عمومی را به سوی خود جلب کند. این جوان لیبرال نشان داده که نه به حزب کارگر اعتماد دارد نه به محافظه‌کاران و آنها را 2حزب قدیمی می‌داند که بعد از 65 سال در دست داشتن قدرت، همچنان وعده‌های قبلی خود را تکرار می‌کنند و آماده‌اند که بازهم به همان وعده‌ها پشت کنند.

کلگ می‌داند که روز ششم ماه می، ممکن است به اندازه کافی نماینده به پارلمان انگلیس ببرد تا به نوعی معادلات دو حزب دیگر را برهم زند و یکی از آنها را مجبور کند تا برای تشکیل دولت جدید، به ائتلاف با حزب او احتیاج پیدا کند. گوردون براون این مبارزه انتخاباتی با محافظه کاران را نبرد مرگ و زندگی توصیف کرده به‌خصوص که می‌داند شانس زیادی برای پیروزی قاطع در اختیار ندارد. کامرون هم معتقد است که رأی روز ششم می، رأی برای اهدای قدرت به مردم و نه دولت خواهد بود. و شاید این تنها وجه تمایز بین او و شعارهای حزب کارگر باشد. ولی اینکه چه کسی قدرت سیاسی در انگلیس را در دست خواهد گرفت و آن را به چه سویی هدایت خواهد کرد، تا روز انتخابات مشخص نخواهد بود.

تغییر، شعار اصلی لیبرال دمکرات‌ها

حزب لیبرال دمکرات انگلیس درسال 1988 میلادی با تلفیق 2حزب لیبرال  دمکرات و سوسیال دمکرات وارد عرصه سیاست شد و به همین خاطر از نظر گرایش‌های سیاسی حزبی متمایل به چپ شناخته می‌شود؛ اگرچه رهبران و سردمداران این حزب همواره بر آزادی‌خواهی تأکید داشته‌اند. سومین حزب بزرگ بریتانیا برنامه سیاسی خود برای انتخابات سراسری روز ششم ماه می‌ را با شعار تغییر برای خدمت به مردم معرفی کرده است.

تعداد نمایندگان این حزب در مجلس عوام نسبت به 2حزب کارگر و محافظه‌کار به‌مراتب کمتر است اما طبق وعده سران این حزب در برنامه‌های انتخاباتی، درصورت پیروزی احتمالی لیبرال دمکرات‌ها، قانون انتخابات در نحوه گزینش نمایندگان مجلس عوام اصلاح خواهد شد. اگر در انتخابات امسال، هیچ‌یک از احزاب بزرگ بریتانیا به اکثریت مطلق دست‌نیابند و برای تشکیل دولت، به ائتلاف با لیبرال دمکرات‌ها و یا حزب‌های دیگر نیاز پیدا کنند، این هدف حزب کلگ تحقق‌پذیر خواهد شد  چرا که لیبرال دمکرات‌ها پیش‌شرط خود برای ائتلاف با هریک از این احزاب را اصلاح قانون انتخابات تعیین کرده‌اند.

مهم‌ترین تفاوت این حزب با 2حزب دیگر انگلیس، حمایت آنها از اروپایی‌تر شدن بریتانیا از طریق همکاری بیشتر با کشورهای عضو این اتحادیه است. ضمن اینکه نیک کلگ در برنامه سیاسی خود اعلام کرده که درصورت تشکیل دولت بعدی بریتانیا، کسری بودجه این کشور را کاهش داده و بدهی‌های دولت را بازپرداخت می‌کند. مهم‌ترین وعده انتخاباتی او معاف کردن افرادی که درآمد سالانه آنها کمتر از 10هزار پوند در سال برآورد شده، از پرداخت مالیات خواهد بود. به‌خصوص اینکه از نگاه این حزب، پرداخت مالیات برای ثروتمندان و متمولان باید به‌مراتب بیشتر از مالیات بردرآمد دیگر اقشار جامعه باشد. با اینکه لیبرال دمکرات‌ها شانس اندکی برای تصاحب خانه شماره 10 داونینگ استریت در اختیار دارند ولی همه می‌دانند که قضاوت بازی انتخاباتی امسال در دست آنها خواهد بود.

کد خبر 106604

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز