سالها از آن دوران گذشته، بسیار فیلم دیدهایم و از جمله از شاهکارهای سینما، مفاهیم و اصول سینما آگاهی یافتهایم و حتما شاید کمی جدیتر به قضیه نگاه کرده و سراغ تئوریهای سینمایی نیز رفته باشیم. دیگر به هنگام تماشای یک فیلم آن حس بدوی، خودانگیخته و به عبارتی معصومانه را در مورد سینما و تولیداتش نداریم، کمتر اتفاق میافتد فیلمها ما را راضی کنند؛ چرا که حالا یک نگاه خودآگاهانه و انتقادی به سینما داریم و در یک کلام احساس میکنیم از فیلم دیدن همچون گذشته لذت نمیبریم.
شکی نیست که مطالعه کتابها و مقالات تئوریک سینمایی بر تجربه و درکی که ما از سینما داریم، تاثیر میگذارند و به تناسب آنکه دانستههای ما را بالا میبرند، انتظاراتمان را نیز فزونی میبخشند، از اینرو است که دیگر بهسادگی قانع نمیشویم. تجربه و درک ما از سینما حاصل ارتباطی خودانگیخته با متن نیست بلکه شکلی خودآگاهانه گرفته و متن را از منظرهای مختلف مورد پرسش قرار میدهیم. آن تجربه و ارتباط بدوی و معصومانه کنار میرود و خب به تبعیت از آن، از بسیاری فیلمها همچون گذشته لذت نمیبریم.
اما آیا این مسئله میتواند باعث شود که چون آشنایی، مطالعه با مفاهیم و نظریههای سینمایی به از میان رفتن واکنش خود انگیختهمان نسبت به متن (اینجا فیلم و سینما) منجر میشود، باید آن رامورد تردید قرارداد و با در نظر گرفتن اصل لذت بردن بیشتر از آثار سینمایی آن را وانهاد. اما فراموش نکنیم که در تجربه و ارتباط با هنر، هیچ بحثی فارغ از بار ارزشی نیست، حتی ارتباط خود انگیخته ما نیز حاصل نظریهپردازیهای گذشته است؛ نظریهپردازیهایی که تا به نسل ما برسد بدیهی و ساده شدهاند و به عبارت بهتر بدیهی و ساده به نظر میرسند چرا که تماشاگر امروز سینما خواه ناخواه متفاوت است با تجربه نسلهای گذشته که سینما تازه پا به عرصه وجود گذاشته بود.
خود سینما نیز در این سالها اتفاقهای بسیاری را از سرگذرانده است و دور از ذهن نیست که اگر مخاطب امروز به سادگی مخاطب نسلهای قبلی راضی شود. به هر روی حتما به فرض کنار رفتن واکنش خودانگیخته و تصور خرد، کاهش لذت از تجربه سینما مانع از آن نمیشود که مخاطب آگاه خود را بینیاز از مطالعه و درک مفاهیم و نظریههای سینمایی بداند، چرا که فرهیختگی اگرچه مانع لذت بردن ما از آثار سهلانگارانه سینما میشود، اما جای آن بهرهمندی از لذتی ناب را پیش میکشد که حاصل تجربههایی متعالیتر از رابطه با آثار ارزنده سینمایی است.
شاید در دهههای نخست آغاز سینما این فرض که آثار بزرگ واجد ویژگیهایی کلی و فراگیرند که مخاطب برای درک آن نیاز چندانی به آگاهی از فیلم و زبان خاص سینما نداشته باشد، میتوانست پاسخگوی نقد و سنجش آثار سینمایی باشد؛ یعنی نقدی براساس شعوری متعارف که حرفهایی کلی درباره تجربههای فیلمساز، زیباییهای فیلمش یا ویژگیهای بارز تماتیک آنها میتوانست پاسخگوی کار باشد. اما نقد در دنیای امروز میطلبد که تصویر ما به عنوان مخاطب را از جهان متن و جهان پیرامونمان مشوش سازد و با ابزار و رویکردهای مختلف به پرسش درباره متن بپردازد.
در این روزگار صرف نظر از تئوریهایی که از دل خود سینما بیرون آمدند (مثل تئوری مولف و...) نظریهها و رویکردهایی که در بیرون سینما و حوزه دیگری سربرآورده، شکل گرفته و نظاممند شدهاند نیز پایشان به سینما کشیده و به عنوان رویکردهایی در نقد آثار سینمایی به کار گرفته میشوند؛ رویکردهایی که به ما این امکان را میدهد که متن را از جنبههای گوناگون مورد پرسش و نهایتا داوری قرار دهیم؛ رویکردهایی که به تجربه و درک ما از سینما سطوح و ابعاد وسیع و در عین حال عمیقتری میبخشند.
البته همه اینها بدان بستگی دارد که ما چقدر به سینما جدی نگاه کنیم و در چه سطحی از تجربه فیلم دیدن بخواهیم سهیم شده و از لذت درک آن بهرهمند شویم. در میان کتابهای تئوریک سینما که خوشبختانه در این سالها در زمینههای مختلف شاهد انتشار آثار گوناگونی بودهایم، کتابهایی که به تئوریها و نظریههای سینمایی بپردازند، نمونههایی داشتهایم؛ تئوریهایی که در مقاطع مختلف توسط نظریهپردازان سینما مطرح شدهاند و البته اغلب نیز برخاسته از متن سینما بوده و به عنوان رویکردهایی برای نقد فیلم مورد استفاده قرار گرفته و رایج بودهاند.
اما در این میان جای یک کتاب جامع که دربرگیرنده دیگر نظریهها و رویکردهای انتقادی در سینما باشند، خالی بوده است. رویکردهایی که برخی از آنها در ابتدا به عنوان یک نظریه، خاستگاهی خارج از حوزه سینما داشته و بعدها با تعمیم آنها به حوزههای مختلف برای نقد آثار هنری و به ویژه ادبی رفته رفته گذرشان به سینما نیز افتاده است و در این میان به عنوان رویکردی انتقادی در سینما نیز جا افتاده و پذیرفته شدهاند.
کتاب رویکردهای انتقادی در مطالعات فیلم اثر جان هیل و پلاما چرچ کیدسن با ترجمه علیعامری مهابادی اثری است شایسته توجه که میتواند پاسخگوی خلأ موجود در طرح و آشنایی با این نوع رویکردهای انتقادی در سینما باشد.
این کتاب بخش اول از مجموعه راهنمای مطالعات فیلم آکسفورد است که توسط مترجم انتخاب و در غالب یک کتاب ارائه شده است و حسن آن در این است که طبق اشاره جانهیل در مقدمه کتاب، مباحث آن به گونهای انتخاب شده که علاوه بر جامعیت در زمینه بحث مورد نظر در کتاب به نوعی کامل کننده تاریخ سینمای جهان آکسفورد (1996) است و از قضا کتاب مورد اشاره همان کتاب خواندنی و سودمندی است که تحت عنوان تاریخ تحلیلی سینمای جهان توسط بنیاد فارابی در سالهای گذشته به فارسی درآمده و منتشر شده است. نویسنده در همین مقدمه آورده است:«روشهای مطالعه و تشریح فیلم دغدغه اصلی این کتاب است. هدف کتاب این است که از دریچه نگاههای مختلف و با دیدگاه انتقادی کلی به روشهای گوناگون درک فیلم و تشریح و تبیین آن به وسیله نویسندگان و دانشگاهیان بپردازد.
کتاب به رویکردهای نظام یافته اصلی و چارچوبهای نظریهای میپردازد که در مطالعات فیلم، همچنین مفاهیم و سبکهای اصلی تحلیل فیلم و موضوعات مهم در بحث عرصههای خاص (مانند سینماهای ملی) به کار رفته است)ص9 نویسندگانی که نام آنها به عنوان مولف یاد شده در واقع به جز نگارش چند بخش از کتاب، کار طراحی، تهیه و تنظیم آن را برعهده داشتهاند و در هر فصل از کتاب ترجیح دادهاند،کار نگارش را به نویسنده و پژوهشگری بسپارند که در بحث مورد نظر آن فصل، صاحب نظر بوده و دارای تخصص و احاطه کامل باشد. از این منظر حسن کتاب در این است که علاوه بر انسجام فصول برای جامعیت در بحث رویکردهای انتقادی فیلم هریک از فصلها توسط نویسندهای شرح و بسط پیدا کرده است که خود خبره این زمینه محسوب میشده و در میان این نویسندگان علاوه بر چهرههای معروف به اسامیای برمیخوریم که آثاری از آنها پیش از این به فارسی نیز درآمدهاند.
رابرتف. کلر، پل مک دانلد، کلودیاکریمن، یانکریستی، بارباراکرید، ریچو، دادلیاندرو، اندرو ماتیو، رابرت بری، پیتر برونت و... از جمله نویسندگانی هستند که در شکلگیری این کتاب سهیم بودهاند. مقدمه مطالعات فیلم، متن فیلم و شکل فیلم، بازیگری در فیلم، لباس در فیلم، موسیقی فیلم، نگره کلاسیک فیلم و نشانهشناسی، فرمالیسم و نئوفرمالیسم، امپرسیونیسم، سورئالیسم و نگره فیلم، پسا ساختارگرایی و ساختار شکنی، فیلم و پسامدرنیسم؛ متن زمینه فیلم: جنسیت،ایدئولوژی و هویت، مارکسیسم و فیلم، فمینیسم و فیلم، نژاد، قومیت و فیلم، فیلم و هویت فرهنگی، فیلم و تاریخ، جامعهشناسی فیلم. مطالعات فرهنگی و فیلم، مخاطبان فیلم، هرمونتیک، دریافت، زیباییشناسی و تاویل فیلم، عناوین فصول این کتاب را تشکیل میدهند.
تهیهکنندگان کتاب همچنین برای تشریح و تبیین بهتر مطالب از مقالاتی نیز به صورت پیوست در دل کتاب بهره بردهاند که میتوانند نمونههایی از استفاده این رویکردهای انتقادی در نقد و تحلیل به حساب بیایند. نامهای معروفی چون رابینوود، پیتر وولن و ویکتورشکفسکی از صاحبنظرانی هستند که مقالاتی از آنها به صورت پیوست وضمیمه در کتاب استفاده شده است.
اگر قرار باشد ویژگیهای این کتاب برشمرده شود، چند نکته بیش از دیگر ویژگیها حائز اهمیت هستند، تازگی بحثها برای مخاطب فارسی زبان که تاکنون منبعی برای آشنایی با دیدگاهها و رویکردهای مطالعاتی فیلم که از عرصههای دیگر تاثیر پذیرفته و شکل گرفتهاند، نداشته است. جامعیت این منبع از آن رو که تقریبا تمام این رویکردها را از زمینههای مهم و معروفی چون روانکاوی و سینما، فمینیسم و سینما، فرمالیسم و سینما و... گرفته تا زمینههای کمتر شناخته شدهای همچون امپرسیونیسم و سینما، نژاد، قومیت، فیلم و... را در برمیگیرد. پرداختن به نقاط ضعف و قوت این رویکردها از جمله دیگر ویژگیهای این کتاب به حساب میآید.