اگر هم با مدلی خیلی غیرعادی روبهرو شدید بدانید آمادگیپذیرشاش در جامعه آن قدر بالاست که به زودی هضم و جذب و اضافه خواهد شد؛ میان بقیه خودخواهیها، دوروییها، حسادتها، دروغها، خیانتها، قانونگریزیها و... .
وقتی ذهنیات، باورها، تدین، آداب و رسوم و در یک کلام فرهنگ جامعهای به خطر افتاد، طفره رفتن و نادیده انگاشتن این آسیبها خیانت است؛ راهکارهای ناپخته و نسنجیده هم کاش به چارهساز نبودن ختم میشد. به دنبال سلسله گفتوگوهایی که با اعضای شورای اسلامی شهر تهران درباره موضوعات مختلف انجام دادیم، اینبار به سراغ مرتضی طلایی، رئیس اسبق پلیس پایتخت و رئیس فعلی کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران رفتیم. ذهنیت جامعه باتوجه به دوران مسئولیت وی در پلیس تهران نسبت به او مثبت است. مردم او را فردی خوشخلق و متبسم به یاد میآورند. خودش دلیل رویه متفاوت با اسلافش را به آموزههای دینی، فرهنگی و ملیاش نسبت میدهد. با او درباره مقوله فرهنگ و مخاطرات آن گفتوگویی داشتهایم که بخشی از آن در پی میآید.
- «فرهنگ در جامعه مایتیم است». این اصطلاحی است که جایی از شما شنیدم. وقتی شخصی با سوابق شما که در یکی از بالاترین ردههای مدیریتی، امنیتی کشور حضور داشته و هم اکنون نیز ریاست کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران را برعهده دارد، چنین برداشتی از وضعیت فرهنگ جامعه دارد، نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت؛ چه شد که به این نتیجه رسیدید؟
اگر من میگویم فرهنگ، غریب و یتیم واقع شده، معنای آن این است که مسئولان و دستاندرکاران جامعه نتوانستند صفر تا 100 فرهنگ را که جامعه انسانها را احاطه کرده به درستی کاربردی و اجرایی کنند.
- مگر فرهنگ دستوری است که بشود از سوی مدیران آن را به جامعه ابلاغ کرد؟
خیر فرهنگ دستوری نیست. در بطن و میان مردم جامعه است اما متولیان جامعه باید بتوانند برای مردم در عرصههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و عمرانی نقشآفرینی کنند. ادارهکنندگان کشور باید بتوانند به درستی مشارکت مردم را در امورات مختلف و در مقیاسهای محلهای و ناحیهای به درستی مهندسی کنند، بنابراین مهمترین نکته این است که مردم از مدار برنامهریزی کشور دور نشوند و در اداره امور سهیم باشند. در این راه ما نیازمند مجلس فرهنگی، دولت فرهنگی و مدیریت شهری فرهنگی هستیم. ما نیازمند به صداقت، نیتخیرخواهانه در اعمال، رفتار و گفتار هستیم. مردم از ما یکیبودن حرف و عمل میخواهند. البته از این حرفها برداشت سیاسی نشود چون مخاطب من بخش یا فرد خاصی نیست.
- اینکه میگویید مردم از مدار برنامهریزی کشوری دور نشوند چنین برداشت میشود که لابد غفلت صورت گرفته که حالا چنین تذکری لازم شده است؟
ما اعتقاد داریم مسیر توسعه ما پس از دفاع مقدس بر پایه توسعه اقتصادی و سیاسی بدون توجه به فرهنگ بود. نتیجه غفلت از توسعه فرهنگی ظهور و بروز اشکالات مختلف شده است، در حالی که فرهنگ باید زیربنای توسعه و فونداسیون ساختار جامعه باشد. ما نیازمند اصلاح ساختار اجتماعی جامعه هستیم زیرا در شرایطی قرار داریم که دشمنان این ملت و نظام، جنگ فرهنگی را با کشور ما شروع کردهاند. استکبار وقتی میبیند که دوران سلطه نظامی به سرآمده و سلطه اقتصادی هم با ظهور و بروز کشورهایی مثل چین و ژاپن مفهومی ندارد، بنابراین سلطه فرهنگی را دنبال میکند و به اصطلاح شعار فرهنگ جهانی را مطرح میسازد تا بدین وسیله سلطه استکباری خود را اینبار با جهانی کردن فرهنگ
موردنظرش پیاده کند.
- برآورد شما به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران از شهر تهران چیست؟
امروز جامعه، از رفتارها، گفتارها، برخوردها و مسائل گوناگون در رنج است. پنهانکاری، دروغ، دوگانگی بین رفتار و گفتار، حسادت، غیبت و تهمت از جمله این آسیبهاست. جایگاه و احترام بزرگسالان کم شده، حرمت خانواده آسیبدیده، آمار طلاق رو به افزایش است؛ اینها واقعیتهای جامعه ماست و جنس همه آنها از فرهنگ. اما برآورد ما از این اوضاع کاملا بدبینانه نیست و معتقدیم این آسیبها قابل اصلاح است، در حالی که شاهد بعضی رفتارها و آسیبها در درون جامعه هستیم اما ظرفیتهای ارزشمندی هم داریم؛ در واقع جهانبینی، فرهنگ دینی، ملی و انقلابی ما در درون خود از ظرفیتهای بالایی برخوردار است که اگر بهدرستی استفاده شود این امکان را دارد که نه تنها جامعه را در برابر فرهنگ بیگانه حفظ کند بلکه به عنوان الگو به دنیا معرفی شود.
ظرفیتهای دینی ما، فرهنگملی و جهانبینی،این قابلیت را دارد تا با سرعت همه آسیبها را جبران کند. محرم، عاشورا، تاسوعا، رمضان، شبهای قدر و فرهنگ نوروزی اینها خیلی ظرفیت دارند. مثلا در مورد فرهنگنوروزی همه هنگام نوروز به دنبال سفریم، در حالی که فرهنگ نوروزی، فرهنگ سفر نبود، فرهنگ دید و بازدید بود. این نشان میدهد که ما نیازمند بازخوانی، بازبینی، احیا و تقویت این ظرفیتهای با ارزش هستیم.
- از آنجایی که همه برنامههای شهری و کشوری باید در راستای سند چشمانداز توسعه باشد، وضعیت سیاستگذاریهای فرهنگی در این سند را چگونه ارزیابی میکنید؟
سند چشمانداز آرمانهای ما را ترسیم میکند. تبدیل این سند به برنامه و برنامه به فعالیت مراحل بعدی کار است. سند چشمانداز کلی است، در حالی که برای یک سند توسعه فرهنگی، اجتماعی در مقیاسهای محلی و منطقهای به اقتضای شرایط هرکدام از آنها نیاز داریم، ضمن اینکه برنامهها باید در راستای سند چشمانداز توسعه کشور بوده با آن همپوشانی داشته باشد که چنین چیزی هنوز به صورت روشن و جامع و کاربردی تهیه نشده است. بنابراین این غفلتها وجود دارد.
ما هنوز نقشه فرهنگی کشور را به درستی ترسیم نکردهایم و در حالی که نیازمند مدیریت استراتژیک فرهنگی و انسجام مدیریت فرهنگی هستیم، اما 27 دستگاه در حوزه فرهنگ فعالند و بعضا با هم تداخل در کار، موازیکاری یا خنثیسازی دارند. فرهنگ از نظر ما یک پازل است. در این پازل یک سلسله کارها باید صورت گیرد؛ یعنی نظام برنامهریزی فرهنگی کشور براساس نقشه فرهنگی، وظایف هر بخش را باید بررسی و تعیین کند و بر چگونگی روابط این بخشها با یکدیگر و نحوه اجرا نظارت کند.
- منظور از فرهنگ مسجدی که مدیریت شهری به عنوان رویکرد اصلی خود در امور فرهنگی بر آن تاکید دارد چیست؟
این دقیقا همانچیزی است که مورد غفلت واقع شده. ساختار کشور ما، جهانبینی، فرهنگملی و مذهبی ما بنیانش بر مسجد است. مسجد پایگاه دینی ماست. در همه مکاتب الهی، پایگاههای دینی اهمیت بسیار دارند. برنامهریزی در امر توسعه و اصلاح و هدایت فرهنگی باید از مسجد آغاز شود. مسجد، کانون اصلاح فرهنگ جامعه باید باشد.
روزگاری مسجد شورای حل اختلاف، کمیته امداد، نماد زیبایی و نظافت و پایگاه فرهنگی- مذهبی محلات بود. نمازگزاران و متولیان مساجد با اخلاق خوش و گفتار و رفتار و تشویق، جوانان را جذب مساجد میکردند اما این کارکردها از مساجد گرفته شده است برای همه جا هزینه میکنیم غیر از عمران و آبادانی مساجد. مشکل مالی که میدانم نداریم، اگر مشکل پول بود این حرف را نمیزدم. غنیترین کشور دنیا هستیم و بیشترین درآمدها را داریم اما هنوز از تربیت یک تهیهکننده خوب ارزشی ناتوانیم. هنوز برنامههای پربیننده تلویزیونی 10بار قطع میشود تا آگهی پخش شود. هیات امنای مساجد و کانون فرهنگی مساجد برای رفع نیازهای مالی و مادیشان مجبور به کارهای متفرقه میشوند.
ما به فضا و منظر شهریمان نیز انتقاد داریم. سیمای شهری ما باید تابع نمادهای اسلامی و ملی باشد. روح دیانت و اخلاق و انسانیت باید در سیمای شهری، متجلی باشد. کار در عرصه فرهنگ پیچیده و هزینهبر است.
جبران عقبماندگیهای فرهنگی نیز زمان برو متضمن تغییر رویکردهاست. در کشورهای در حال توسعه که در معرض تغییر و تحول قرار دارند، مدیریت سبک زندگی و الگوی مصرف به شدت مورد نیاز است.