تصمیم ایهود باراک، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مبنی بر تمدید نکردن مأموریت گابیاشکنازی برای ریاست ارتش، نمونهای از اختلافات یاد شده است. بیشک نهاد امنیتی برای تعیین رئیس جدید نه فقط با رقابت که با مشکل جدی روبهرو خواهد شد.
گابی اشکنازی همچون دیگر رؤسای ستاد ارتش باید پس از یک دوره چهار ساله از این سمت کنارهگیری کند.
کارشناسان رسانهها و همچنین افراد نزدیک به اشکنازی بر این باورند که هدف از اعلام خبر، اهانت به اشکنازی است و در این رابطه با بنیامین نتانیاهو هماهنگی قبلی صورت گرفته است.
اعلام خبر زودرس تمدید نکردن دوره ماموریت اشکنازی نمایانگر اختلافات درونی در ارتش اسرائیل است. در اینگونه اختلافات، هیچ کس نمیتواند نتایج آن را پیشبینی کند.
برخی بر این باور هستند که اتخاذ چنین تصمیمی در چنین مقطعی برای امنیت اسرائیل، خطری بسیار بزرگ را شکل میدهد. کارشناسان نظامی رژیم صهیونیستی که اشکنازی را قهرمان جنگ غزه میدانند، میگویند او چهره ارتش اسرائیل را کاملاً دگرگون کردهاست.
نظرسنجیها نشان میدهد که درون رژیم صهیونیستی، اشکنازی با 76درصد از نظرمحبوبیت در جایگاه دوم قرار دارد. شیمون پرز با (78درصد) محبوبترین چهره این رژیم است.
ایهود باراک و بنیامین نتانیاهو که محبوبیت اشکنازی را دیدهاند تصمیم گرفتهاند او را بهنحوی از گردونه خارج سازند. برخی بر این باورند که باراک سعی میکند اشکنازی را به استعفا وادارد.
باراک چراباید به چنین کاری اقدام کند؟ وضعیت فعلی اشکنازی با روحیه ایهود باراک جور نیست چون اشکنازی در طول دوران ریاستش هرگز سخن نگفته و فقط به فکر اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی بوده است. او با تصمیم باراک در سال پراهمیتی برای اسرائیل به اردکی لنگ تبدیل خواهد شد که در نهایت به استعفا رضایت خواهد داد.
تمایل باراک به کنار گذاشتن اشکنازی دلایل زیادی دارد و شاید همراهی نکردن با برنامههای نظامی باراک و خصوصا تبلیغات برای حمله به ایران یکی از مهمترین دلایل باشد.
بسیاری از کارشناسان در اسرائیل عقیده دارند که اختلاف باراک با اشکنازی اختلافاتی شخصی نیست و به اتخاذ مواضع نظامی و امنیتی و نحوه برخورد با پرونده هستهای ایران بازمیگردد. اختلاف میان باراک و اشکنازی نمیتواند اختلافی تصادفی باشد. نگرانی بزرگ اسرائیلیها این است که اختلاف میان آن دو در جایی صورت میگیرد که باید برای رویارویی با سوریه و لبنان، در آن تصمیمگیری شود. برخی بر این باور هستند که با توجه به بحران بیاعتمادی میان باراک و اشکنازی، رژیم صهیونیستی با خطرهای بیشتر و دور از انتظار روبهرو خواهد شد.
برخورد با سرباز نمونه اسرائیل یعنی اشکنازی موجب میشود که باراک محبوبیت خود را از دست بدهد زیرا اشکنازی در طول دوران ریاست بر ستاد ارتش کارایی زیادی از خود نشان داده است.
در پی بحران جنگ علیه حزبالله، اشکنازی بهعنوان نجاتدهنده ارتش معرفی شده است.
گابی اشکنازی در زمان جنگ علیه حزبالله در وزارت جنگ پست مدیرکلی داشت و ورود او به ارتش در تاریخ اسرائیل یک استثناء محسوب میشود چون او خارج از ارتش بوده و توانست جایگزین دن حالوتس شود.دن حالوتس درجنگ سال2006، شکست بزرگی در پروندهاش به ثبت رسیده است.
بی شک نتانیاهو در این میان نقش بسیار برجستهای دارد زیرا او باراک را تشویق کرد که 10ماه پیش از به پایان رسیدن مأموریت اشکنازی، خبر مربوط به کنار گذاشته شدن وی را اعلام کند. همه دلایل حاکی از آن است که نتانیاهو با باراک کاملاً هماهنگ بوده است.
بنیامین نتانیاهو در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که با تصمیم باراک موافق است زیرا موجب میشود که دیگر مقامهای نظامی و امنیتی نیز وارد دایره تصمیمگیریهای امنیتی شوند.
اشکنازی برای مقابله با باراک و نتانیاهو با شیمون پرز ائتلافی تشکیل داده تا اینکه اسرائیل را از جنگی ویرانگر وزیان بار دور سازد.
جنون صهیونیستی
هیستری صهیونیستی با هدف قراردادن خانههای خدا و آتشزدن و جلوگیری کردن از اذان گفتن و ارتکاب محرمات در صحن مساجد، به مرحله واقعاً خطرناکی رسیده است.درگذشته نه چندان دور، شهرک نشینان یهودی به مسجدی در روستای الُبن اشرقیت در نزدیکی نابلس تجاوز کرده و مساجد و قرآنهای موجود در آن را به آتش کشیدند.
صهیونیستها پیشتر در حواره و یأسوف مساجدی را به آتش کشیده بودند. یهودی کردن مسجد ابراهیمی در شهر خلیلالرحمن و مسجد بلالبنرباح در بیت اللحم و تجاوزهای روزانه به مسجد الاقصی و محاط ساختن آن با دیوارهایی از کنیسههای یهودی که تعداد آنها هماکنون به 12 کنیسه رسیده ازجمله اقدامات آگاهانه صهیونیستهاست.
صهیونیستها با برپایی کنیسه جدیدی که فقط 200 متر از مسجد الاقصی فاصله دارد و در 6طبقه ساخته شده، قصد دارند که منظره صخره مقدس را از دیدها محو سازند.
تجاوزهای نازی وار صهیونیستها به مساجد غزه و کرانه باختری ما را به یاد آنچه بر مساجد و کلیساها در سال 1948 آمد میاندازد. صهیونیستها، مساجد و کلیساها را به بار و کاباره تبدیل ساختند و برخی از مساجد را بهطور کلی محو ساختند. این اقدامات جنایت بار نه فقط با همه قوانین بینالمللی در تضاد قرار میگیرد، بلکه نادیدهگرفتن آشکار و زیرپا گذاشتن همه ارزشهای دینی و اخلاقی است و جنگی آشکار علیه اسلام و عقیده اسلامی است.
کینه توزی فراگیر و مستمر اسرائیلیها علیه ملت فلسطین و نهادها و خاک و مقدساتش براین نکته تأکید دارد که درگیری با این دشمن درگیری بر سر موجودیت است و نه درگیری برای تعیین کردن مرزها.
دشمن از 62 سال پیش فقط به اشغال کامل فلسطین اکتفا نکرده بلکه طبق شیوه صهیونیستی به دستکاری در تاریخ و تغییر دادن جغرافیا روی آورده است.
دشمن صهیونیستی در سال1948 پس از اخراج اهالی، بیش از 480 روستا را محو ساخت و به جای آنها شهرکهای یهودی ایجاد کرد و تلاش کرد که نام روستاها، شهرها، خیابانها و مناطق جغرافیایی را تغییر دهد و کینهتوزی آنها به مرزی رسید که نام خیابانها و محلههای قدس را نیز عوض کرد؛ آنها مسجدالاقصی را جبل هیکل نامگذاری کردند.
همچنین زمینهای کشاورزی را نابود ساختند و طی انتفاضه الاقصی بیش از یک میلیون درخت زیتون را ریشه کن کردند و هزاران هکتار از زمینهای کشاورزی را مصادره کرده و چاههای آب را خشکاندند.
الحیاه