اسکات 72ساله در مورد کن و فیلم جدیدش «رابینهود» که پنجمین کار مشترکش با راسلکرو است، میگوید: کن بازار خوبی است. ما فیلم میسازیم و بعد بهدنبال خریدارش میگردیم. مهم نیست بودجه این فیلمها بالا باشد یا اینکه ارزان ساخته شده باشند. اگر این فیلمها به فروش نرسند ارزشی ندارند. زمانی که فیلم دوئلکنندگان در جشنواره کن به این موفقیت دست پیدا کرد اکران آن در آمریکا تنها در 7 شهر و با 7 کپی انجام شد!
اسکات در این زمینه میگوید: آن زمان تصور میکردم این امر عادی است و البته با این فیلم به دنیای سینما معرفی شدم و تا به حال چیزهای زیادی در مورد تجارت سینما یاد گرفتهام.
در نسخه جدید اسکات از داستان نخ نمای رابینهود، راسلکرو و کیت بلانچت (در نقش ماریان) بازی میکنند. از زمانی که استودیو یونیورسال حقوق اقتباس فیلمنامه ناتینگهام را در اختیار گرفت این فیلم دچار تغییرات زیادی شد. این فیلمنامه نگاه سمپاتیکی به داروغه ناتینگهام داشت اما به سفارش برایان گریزر دچار بازنویسیهای متعددی شد تا چیزی که او بهعنوان نسخه گلادیاتوری رابینهود میخواست فراهم شود.
اسکات این تغییرات را کاملا تأیید میکند و میگوید: فیلمنامه ناتینگهام درست شبیه سریال «سیاسای» در زمان جنگهای صلیبی بود و من از خودم میپرسیدم چرا باید اصلا چنین فیلمی ساخت و اگر قرار است قهرمان فیلم رابین هود باشد چرا نام فیلم ناتینگهام است ؟این شد که ما فیلمنامه را از صفحه اول بازنویسی کردیم و داستانی تازه نوشتیم. رابینهود ما کاملا شرایط رابینهود واقعی را دارد و برای حضور در جشنوارهای چون کن مناسب است.
رابینهود اسکات و کرو فاصله زیادی با جنگلهای شروود دارد که مکانی برای سرقت از ثروتمندان و کمک به فقرا بود و پیش از این داگلاس فربنکس، کوینکاستنر، ریچارد گرین، شونکانری و ارول فلین در آن سکونت داشتند.
حالا نام واقعی رابینهود، رابین لانگ استراید است و در ارتش ریچارد شیردل تیراندازی قهار است و پس از مرگ پادشاه از فرانسه به انگلستان باز میگردد و از هویت یک سرباز مرده استفاده میکند.
لانگ استراید با همراهی سایر همرزمانش در ارتش ریچارد به مبارزه با فساد و دزدیهای شاه جان میپردازد و در همین حال فرماندهی ارتشی را بر عهده دارد که حمله جدی فرانسویها به انگلستان را دفع میکنند.
راسل کرو برای پنجمین بار پس از فیلمهای «گلادیاتور»، «سال خوب»، «گنگستر آمریکایی»، «مجموعه دروغها» هنرپیشه اصلی اسکات است: ما سلیقه مشابهی داریم و ایدههایمان نزدیک به هم است. او خیلی زود عصبانی میشود و من هم این عادت را دارم و همین موضوع باعث میشود تا کار با آدمهای ناشی حتی اگر دستمزد خوبی هم داشته باشد را قبول نکنیم.
اسکات که بیشتر برای شکوه بصری فیلمهایی چون بلیدرانر یا «بیگانه» مشهور است گاهی اوقات آماج انتقادهایی هم بوده است از جمله اینکه در برخی از فیلمها به اندازهای به جزئیات بصری دقیق شده که از پرداخت خوب شخصیتها و قصه غافل مانده است اما در سالهای اخیر اکثر فیلمهای او به جز سال خوب یا مجموعه دروغها با استقبال تماشاگران مواجه شدهاند.
اسکات که در منطقه ساوثشیلد انگلستان به دنیا آمده و بزرگ شده، در کالج سلطنتی هنر از رشته طراحی فارغالتحصیل شد و با ساخت فیلم کوتاه «پسری روی دوچرخه» نخستین تجربه سینماییاش را پشت سر گذاشت، هر چند که بازیگران این فیلم برادرش تونی و پدرش بودند.
مدتی بعد بهعنوان طراح صحنه به بیبیسی پیوست و در همان سالها کار ساخت تیزرهای تبلیغاتی را آغاز کرد: شاید خوش شانس بودم که در آن دوره به سراغ کار تیزرسازی رفتم چون تبلیغات تجاری نفوذ زیادی پیدا کرده بود و میتوانست بر فروش هر جنسی تأثیرگذار باشد. ما-آلنپارکر، آدریانلین و برادرم تونی- کارهای تبلیغاتی زیادی میکردیم و بهنظرم این تیزرها در سالهای بعد تأثیر زیادی روی فیلمها و نحوه تدوینشان داشت. من بیش از 2هزار تیزر ساخته بودم و وقتی نخستین فیلم بلندم را ساختم بهنظرم کار چندان دشواری انجام نداده بودم.
ساخت دوئلکنندگان بهعنوان نخستین فیلم اسکات بیش از 5سال زمان برد اما پس از آن اسکات با ساخت 2 فیلم علمی- تخیلی بیگانه و بلیدرانر نام خود را بهعنوان یکی از پیشگامان این ژآنر جاودانه کرد. با تمام اینها فیلمهای او تا سال1990 که فیلم «تلما و لوییز» را ساخت، در گیشه موفق نبودند. اسکات برای این فیلم نامزد دریافت اسکار کارگردانی شد ولی 3 فیلم بعدی او فتح بهشت، نهنگ سفید و G.I. Jane- شکست سختی خوردند.
اسکات تا سال2000 و اکران گلادیاتور تقریبا کارگردانی فراموش شده بود اما احیای صندلها و شمشیرها با این فیلم، او را به شرایط رؤیایی در صنعت سینما رساند. فیلم 12جایزه اسکار دریافت کرد و اسکات هم اسکار بهترین کارگردانی که شاید چندین دهه در اعطای آن وقفه افتاده بود را دریافت کرد.
او 2سال بعد برای کارگردانی «سقوط بلک هاوک» بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد. او در حال حاضر روی اقتباس سینمایی از سهگانه Red Riding و همچنین پیش داستانی بر فیلم بیگانه کار میکند: بهنظرم تعداد دنبالههای ساخته شده کافی است و میخواهم پیش داستانی در مورد روزهای پیش از حضور شخصیت سیگورنی ویور روایت کنم. این داستان در سال2085 میگذرد و برای نخستین بار به نحوه پیدایش این موجود پرداخته میشود.
البته اسکات ساخت دنبالهای بر فیلم رابینهود را درصورت استقبال علاقهمندان سینما بعید نمیداند و حتی داستان آن را در ذهنش پرورانده است: در این فیلم شاه جان در نبردی نهایی با رابینهود شرکت میکند و مردم که از شرایط زندگی راضی نیستند همگی از رابینهود حمایت میکنند هر چند که چنین روایتی اصلا در تاریخ وجود ندارد!
تایمز-3 می