راز سرقت‌های مرد 44 ساله، با شکایت زن میانسالی در کلانتری 126 تهرانپارس فاش شد. شاکی در تشریح ماجرایی که بر او گذشته بود چنین گفت: صبح دهم بهمن 88 به‌عنوان مسافر، سوار پژوی 206 طوسی رنگی شدم که راننده آن مدعی بود مسافربر است.
این مرد در طول مسیر مدام با تلفن‌همراهش درخصوص پرداخت وام به افراد، مسافرت به خارج و گرفتن بلیت هواپیما حرف می‌زد. من که به حرفهای او درباره وام علاقه‌مند شده بودم درخصوص نحوه گرفتن وام 5 میلیون تومانی از او سؤالاتی کردم و این مرد هم شروع کرد به توضیح‌دادن شرایط دریافت وام.
او می‌گفت که من باید یک میلیون تومان به حساب صندوق قرض‌الحسنه‌ای در بازار بریزم تا پس از گذشت یک ماه بتوانم وام بگیرم. بعد هم مدعی شد که به خاطر نفوذش در این صندوق، می‌تواند مرا به مدیر آنجا معرفی کند تا وامم زودتر آماده شود.
حرفهای راننده پژو چنان وسوسه انگیز بود که من به فکر فرو رفتم و تصمیم گرفتم هزینه درمان بیماری پسرم را از طریق دریافت این وام تهیه کنم. وی ادامه داد: حرفهای مرد راننده را باور کرده بودم. برای همین بعد از برداشت 800 هزار تومان از حسابم، از او خواستم مرا به محل صندوق قرض‌الحسنه ببرد و به مدیر آنجا معرفی کند. راننده هم قبول کرد اما گفت که قبل از رفتن به آنجا باید فرشی را که داخل صندوق عقب ماشینش است به خانه مادرش ببرد.
پول را بردار و فرار کن
شاکی ادامه داد: وقتی به مقابل ساختمان شیکی در سعادت آباد رسیدیم، راننده گفت که خانه مادرش اینجاست. بعد هم مدعی شد که در پارک خودرو مشکل دارد و از من خواست پیاده شوم و به او در پارک‌کردن کمک کنم. من هم بی‌خبر از همه جا از ماشین پیاده شدم اما او پایش را روی پدال گاز گذاشت و با سرقت پول‌هایم فرار کرد.
در تعقیب دزد حرفهای
با شکایت زن میانسال، پرونده در اختیار کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری سارق مسافرکش نما شروع شد. چند روز بعد ماموران با شکایت‌های دیگری روبه‌رو شدند که در همه آنها مرد راننده‌ای به بهانه تهیه وام، پول‌های مسافرانش را سرقت کرده بود.
بررسی‌ها نشان می‌داد که همه این سرقت‌ها توسط همان سارق تحت تعقیب صورت گرفته است و ماموران در تحقیق از شاکیان به شماره پلاکی از خودروی متهم دست پیدا کردند. آنها با زیرنظر گرفتن محل‌هایی که متهم در آنجا دیده شده بود، توانستند بعد از ظهر 20 اردیبهشت امسال خودروی او را شناسایی و این مرد را دستگیر کنند.
ماموران بعد از بازداشت متهم متوجه زن میانسالی شدند که سوار خودروی او بود. این زن که از دستگیری مرد راننده حسابی شوکه شده بود در تحقیقات گفت که به همراه متهم در حال رفتن به سمت بازار تهران بود تا یک میلیون تومان به حساب صندوق قرض‌الحسنه واریز کند و بتواند از آنجا وام بگیرد.
زن میانسال وقتی فهمید حرفهای راننده درباره تهیه وام دروغ بوده و وی قصد سرقت پول‌هایش را داشته است از او شکایت کرد.
اعتراف به سرقت
با انتقال راننده سارق به اداره پلیس، وی علاوه بر سرقت از زنان میانسال به بهانه تهیه وام، به سرقت خودرو هم اعتراف کرد. سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران با اعلام این خبر از تمامی مالباختگانی که با این شگرد از آنها سرقت شده خواست برای شناسایی متهم و شکایت از او به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران یا شعبه یکم دادیاری در دادسرای جنایی مراجعه کنند.
گفت‌وگو با متهم
- سرقت‌هایت را از کی شروع کردی؟
من قبل از اینکه یک سارق شوم، تولیدی داشتم اما پس از 5 سال کار کردن دیگر نتوانستم با شرکایم ادامه بدهم و برای همین از آنها جدا شدم و جداگانه مشغول به کار شدم.
وسوسه به دست آوردن پول بادآورده باعث شد که دست به سرقت هم بزنم. سال 72 بود که به اتهام سرقت دستگیر شدم و 3 ماه در زندان بودم اما بعد از آزادی، نتوانستم خودم را کنترل کنم و دوباره به سرقت روی آوردم. چند ماهی می‌شد که با این شگرد از زنان میانسال سرقت می‌کردم.
- چقدر سواد داری؟
تا سوم راهنمایی درس خواندم و بعد از آن وارد بازار کار شدم.
- زن و بچه هم داری؟
بله. فرزند بزرگم 20 ساله است. 2 فرزند دیگر هم دارم.
- آنها می‌دانند که دستگیر شده‌ای؟
بله. وقتی مامورها برای بازرسی خانه‌ام به آنجا رفتند، متوجه ماجرا شدند.
- پول‌های مسروقه را چه کار می‌کردی؟
به همراه دوستانم به مراکز تفریحی و رستوران‌های بالای شهر می‌رفتیم و با پول‌های دزدی، پول غذای همه را حساب می‌کردم.
- چرا از خانواده‌ات دوری می‌کردی؟
من همسرم را خیلی دوست دارم اما او همیشه فکر می‌کرد که من با شخص دیگری در ارتباط هستم. همسرم اعتقاد شدیدی به فال و فالگیری دارد. یک شب وقتی به خانه رفتم فرزندانم به من گفتند که مادرشان نزد فالگیر رفته و فالگیر به او گفته که من با شخص دیگری در ارتباط هستم.
از آن روز، دیگر اختلاف من با همسرم زیاد شد و به خاطر همین موضوع تصمیم گرفتم تا زیاد در خانه نباشم و بیشتر اوقات خودم را با دوستانم سپری کنم.
