من، همسرم و دو فرزندم، 4ساعت تمام تقلا کردیم تا این موش را از خانه راندیم! مرد کهنسالی گفت: خانم! از قدیم و ندیم، ما ایرانیها که از اولین ملتهای شهرنشین و به قول مورخان یکجانشین محسوب میشویم، از میان حیوانات وحشی، گربه را انتخاب کردیم تا از آزار موشها در امان باشیم، از اینرو در طول قرنها، ادبیات و ضربالمثلهای ما پر شد از داستانها و رخدادهای مربوط به موش و گربه و اوج این حضور را میتوان در داستان منظوم موش و گربه طنزپرداز شهیر ایرانی عبید زاکانی دید.
به نوعی، گربهها، موشها را مهار کرده بودند و از دل چنین تعادلی، آن قصه معروف موش دهاتی و موش شهری بیرون آمد. موش روستایی، میگفت غذاهای چرب و چیلی و دلچسب شهر به چه دردی میخورد؛ وقتی یک موش به طرز فجیعی توی تله میافتد و خفه میشود. اما در روستا، همین قدر که حواس موش به گربه باشد و در آن حوالی پیدا نشود میتواند از خطر دور باشد.
اما سوای جنبههای طنز قضیه، ما زندگی شهری را با یک جور ریخت و پاش و آلودن کوی و برزن به انواع و اقسام زبالهها درآمیختهایم و در واقع موشها را به یک ضیافت آماده دعوت میکنیم و یادمان رفته که موش هم یک موجود زنده و ذیحیات است و حق دارد زندگی و زادآوری کند و این بستگی به دقت و مراقبت ما دارد که تا چه اندازه به موشها فرصت بدهیم در شهر جا خوش کنند یا مثل اجدادشان بروند در بیرون از شهرها و آبادیها لانهسازی کنند.
خانمی گفت: آن وقت همه از شهرداری توقع داریم که بیاید موشها را که حالا به صورت آفت واقعی درآمدهاند، جمعآوری کند. اما تجربههای 2دهه اخیر نشان داده که سمپاشی، وسیله مؤثری نیست و موشها به تدریج در برابر سمها مقاوم شدهاند.
مرد میانسالی که از وجناتش پیدا بود باید عهدهدار مشاغل فرهنگی باشد، رشته سخن را در دست گرفت و گفت: ما هر جور زباله از چوب و لفاف بستنی بگیر تا بقایای کیک و ساندویچ را در نهرها و معابر شهر رها میکنیم. تعدادی از رستورانها و بهخصوص طباخیها شب و روز، پسمانده غذاها را توی نهرها خالی میکنند و به قول دوستمان برای موشها میهمانی مجلل و زندگی پایدار فراهم میکنند، بیآنکه قانون بابت این تخلف پر زیان گریبانشان را بگیرد.
از آن طرف گربهها که از ابتدای یکجانشینی بشر دشمن طبیعی موشها بودهاند، این روزها در شهرها مورد غضب قرار گرفتهاند و بعضیها اصرار دارند گربهها از شهر جمعآوری شوند و کمترین نتیجهاش نفوذ موشهای درشت به داخل خانههاست. لطفا اول برای ریشهکنی موشها چارهجویی کنیم، بعد برویم سراغ این موضوع که آیا گربهها، مزاحم هستند یا نه!
جوان خوشبنیهای که تا آن لحظه در جمع ساکت نشسته بود، گفت: اگر میخواهید ریشه حضور موشها را در شهر پیدا کنید، سری به ارتفاعات شمال تهران بزنید و ببینید نوع بشر از جنس همشهریان ما با محیطزیست و آب زلال روددرهها چه کرده است؛ آنقدر زباله در مسیر آب رها شده که وقتی پاییندست میرسند، غذای خوبی برای ادامه زندگی موشها میشوند.
ما به طبیعت و زندگی فراگیر طبیعی بها نمیدهیم. بیمبالاتیمان، باعث آلودگی وسیع آب، خاک و عرصههای زندگی شده است. طبیعی است که در شهر هم، به همین دلیل تا سالها برای موشها ذخیره غذایی تأمین کنیم و آنها در زندگی ما جولان بدهند! مبارزه با موش جدای از مبارزه با رهاکنندگان زباله در معابر شهر و نهرهای آب نیست.