و ممکن است تعدادی از استعدادهای کشور پشت درهای بسته بمانند
به برخی افراد به اصطلاح امر مشتبه شده که حتما منظور از استعدادهای ورزش آنها هستند و باید وسط خیابان هم که شده یک خودی نشان دهند. نتیجه نیز بارانداز کردن حریفی است که از بوقزدن وی ناراحت شده و ...
اما جدای از بارانداز و سالتوی حریف روی آسفالت خیابان، مشکل اصلی از آنجایی آغاز میشود که شهروندان، تماشای این مسابقات را از نزدیک، به دیدن انواع مجاز آن در تلویزیون ترجیح میدهند و در دستههای چند دهتایی، مسابقه را نه از روی صندلی بلکه از داخل خودروی متوقف شده تماشا میکنند.
نتیجه نیز به جای 4 به 3 یا صفر صفر مساوی، ترافیک سنگینی میشود که از راننده مسافربر گرفته تا آمبولانس و خودروی آتشنشانی پشت آن گیر میکنند.
بطری آتشافروز
شاید تصور اینکه یک بطری ساده بتواند جنگلی را به آتش بکشد برای برخی مشکل باشد اما تمام آتشنشانان میدانند که علت وقوع برخی آتشسوزیهای بزرگ، بطریهایی است که شهروندان در گوشه و کنار شهر رها میکنند،
بهطوری که هنگام گرمشدن هوا، بطریهای یادشده در کنار نور خورشید، حکم ذرهبینی را دارند که میتواند به راحتی علفهای خشک را آتش بزند. بنابراین بد نیست بدانیم که با اینکه میگویند «با یک گل بهار نمیشود» اما با یک بطری ساده یا یک کبریت کوچک ناخواسته میتوان جنگلی را به آتش کشید.
کمربند ضدجریمه
روانشناسان معتقدند خودفریبی یا همان فریب دادن خود، یکی از مکانیسمهای دفاعی ذهن است که چنانچه میزان آن از حد معمول بگذرد میتواند مضر باشد. برای نمونه برخی از دانشآموزان در کنکورهای آزمایشی شرکت میکنند و با تقلب از روی دست نفر کناری، خود یا شاید هم والدینشان را فریب میدهند یا بعضی از خوانندگان همین روزنامه موقع حل جدول اعداد، بهقول معروف سرخود را شیره میمالند و نیمنگاهی هم به جواب آنها میاندازند.
اما ضرر تمام این فریبهای یادشده با ضررهای احتمالی ناشی از انواع حاد آن، قابل مقایسه نیست. برای نمونه در نوع حاد این خودفریبی بعضی از رانندهها سعی میکنند ماموران راهنماییو رانندگی را فریب دهند و مانند آنچه در تصویر میبینید کمربند ایمنی معیوب و غیرکارآمد را کنار پای خود نگاه میدارند.
گاه نیز رانندههای مسافربر از مسافران میخواهند تا نوار آویزان کنار در را که شباهتی به یک کمربند ایمنی سالم ندارد، فقط روی پای خود بیندازند تا توسط ماموران جریمه نشوند. این درحالی است که آنها با این نوع فریبدادن خود، با جان مسافران هم بازی میکنند.
مهمان ناخوانده
برخی با این استدلال شگفتیآور که گردشگران برای شهرهای گردشگرپذیر درآمدزایی بالایی دارند، به خود اجازه میدهند در پاکیزه نگاهداشتن محیط این شهرها سخت نگیرند و مدام در این سو و آنسو زباله بریزند.
حال آنکه با وجود مهماندوستی شهروندان چنین شهرهایی برخی مسافران بیملاحظه برای آنها حکم مهمانهای ناخواندهای را دارند که جز آلودهکردن محیط زیست کار دیگری بلد نیستند. برخی گردشگران هم که به خود زحمت داده و زباله را در سطلهای دارای درپوش میاندازند گاهی درپوش آنرا نمیگذارند.
با این کار حیواناتی مانند گربهها و گاوها بهراحتی به این زبالهها دسترسی داشته و اطراف محل نصب سطل زباله را آلوده میکنند. به دنبال آن بوی زباله و جمع شدن حشرات موذی برای ساکنان محل دردسر ایجاد میکند.