نتیجه نیز گاهی همین میشود که در تصویر مشاهده میکنید. شاید برخی معتقدند«کسنخارد پشت من، جز ناخن انگشت من» به این معنی است که هر نوع باری با هر ابعادی را میتوان بهوسیله خودروی شخصی جابهجا کرد.
چنین افرادی در مورد جریمههای احتمالی پلیس نیز نگرانی خاصی ندارند و با یک دودوتا چهارتای عادی متوجه میشوندکه دستبه جیب شدن برای خدمات باربری از دست به جیب شدن برای پرداخت جریمههای پلیس گرانتر تمام میشود و بنابراین به قول معروف پیه پرداخت جریمه را هم به تنشان میمالند. بههرحال به نظر میرسد برای کاهش تصادفات ناشی از حمل بار غیرمجاز باید در نوع برخورد با متخلفان تجدید نظر شود.
گداپروری ممنوع
برخی بهمحض عبور از کنار چهارراهها روبه اطرافیان میکنند و میگویند « هیچ متوجه شدی چقدر این گداها گناه دارند؟» بعد هم از آنجا که متکدیان، برعکس کسبه رسمی هیچ علاقهای به پول خرد ندارند، چند اسکناس به آنها میدهند حال آنکه اگر از زاویهای دیگر به قانون عرضه و تقاضا نگاه کنیم متوجه این موضوع میشویم که تا هنگامیکه کسی به این اشخاص پول ندهد کار و کسب آنها نیز رونق نمیگیرد و برای این نوع سرکیسهکردن مردم، بچه و حتی نوزاد کرایه نمیکنند.
بهقول معروف«روی گدا سیاهه ولی کیسهاش پره». بنابراین برای کمککردن به مستمندان واقعی باید کمی تلاش و تحقیق کرد وگرنه ما نیز میشویم جزو عاملان رفتار ناپسند گداپروری.
اتلاف وقت یا اتلاف جان
بعضی از رانندگان با شنیدن صدای آژیر آمبولانس عکسالعملی از خود نشان نمیدهند و گاهی میگویند «آژیرهای این آمبولانسها ترفندی است تا از ترافیک فرار کنند، داخل آمبولانس هیچ مریض اورژانسی وجود ندارد».
بهواقع معلوم نیست که چشم تیزبین آنها چقدر توانایی دید دارد که تا داخل آمبولانس را هم میتوانند ببینند. این در حالی است که رانندگان بهمحض شنیدن آژیر خودروهای آمبولانس و آتشنشانی باید به باند کناری بزرگراه بروند تا راه برای عبور این وسایل نقلیه امدادی باز شود و به بقیه ماجرا کاری نداشته باشند.
شاید رانندگانی که در جامعه ما صدای آژیر آمبولانسها را دروغ میپندارند باید اینگونه در نظر بگیرند که تلفشدن وقت آمبولانس خالی نیز در ترافیک ممکن است به تلفشدن جان یکی از شهروندان بینجامد.
شبنشینی پر سر و صدا
هراسان از خواب بلند میشوید و میروید لب پنجره تا ببینید توی کوچه چه خبر شده است. تنها چیزی که متوجه میشوید تجمع تعدادی از افراد است که با صدای بلند با هم صحبت میکنند و سرانجام بعد از چند دقیقه صدای خودروهایی را میشنوید که از محل دور میشوند. البته پیش از دور شدنشان صدای چند بوق آنها در کوچه منعکس میشود.
بلندتر شدن شبهای تابستان بساط میهمانیهای فامیل و آشنایان را حسابی داغ کرده است؛ میهمانیهایی که تا پاسی از شب ادامه پیدا میکند. بههم ریختن آسایش ساکنان مجتمعهای مسکونی از یک طرف و خداحافظیهای پر سر و صدای میهمانها با میزبان و سلب آسایش اهالی کوچه و محله از طرف دیگر نتیجه بعضی از این میهمانیدادنهای شهروندان است.
صلهرحم همیشه مورد تاکید بوده است اما بر این امر هم تاکید شده است که صلهرحم نباید مغایر با اصول فرهنگ شهرنشینی مبنی بر رعایت آسایش سایر ساکنان محلهها باشد.