دکتر علی دنیادیده*: به جرات می‌توان گفت که برقراری روابط متقابل بین گردشگران و مردمان بومی مناطق گردشگری و تمایل به مبادله فرهنگی بین آنان دلیل اصلی گذران ایام تعطیل برای بیشتر گردشگران است.

شاید بهترین روش برای تحلیل و بررسی دقیق این روابط و عوامل مؤثر بر آن، پیش از هر چیزی تعیین و تشخیص عواملی است که باعث به‌وجود آمدن کدورت‌ها حتی در مواردی خصومت بین طرفین می‌شود.

 ریشه بیشتر مشکلات پیش آمده در روابط متقابل گردشگران و مردمان بومی مناطق گردشگری را می‌توان در رعایت نکردن مواضع فرهنگی مردمان این مناطق از طرف گردشگر و حتی متأسفانه در برخی موارد تحقیر این مواضع دانست.تفاوت‌ها و گاهی اختلاف‌های گریزناپذیر موجود در فرهنگ‌های گردشگران و مردمان بومی مناطق گردشگری را نیز می‌توان در این عامل مؤثر دانست.

 به‌طور کلی می‌توان آگاهی نداشتن و شناخت کافی از فرهنگ مردمان بومی مناطق گردشگری از طرف گردشگران را عامل اصلی این موارد دانست.نوع و نحوه دیدگاه و برخورد گردشگران با مواضع فرهنگی مردمان بومی مناطق گردشگری را می‌توان در چند گروه عمده که در ادامه آمده است طبقه‌بندی کرد:

بی‌توجهی و تمایل: برخی از گردشگران به‌خصوص کسانی که تنها به قصد گذران روزهای تعطیل خود به سیاحت می‌پردازند و هیچ تمایلی به آشنایی با فرهنگ مردمان بومی مناطق گردشگری ندارند و تمایلی هم به برقراری روابط متقابل با آنان بروز نمی‌دهند. همین امر موجب دوری این افراد از مردمان این مناطق می‌شود و بیشتر مواقع باعث به‌وجود آمدن سوءتفاهم شده و مشکلات زیادی را به‌وجود می‌آورد.

برخورد و مشاجره: برخی از گردشگران به‌دلیل نداشتن آگاهی و شناخت کافی از فرهنگ مردمان بومی مناطق گردشگری اعمالی را انجام می‌دهند که با مواضع فرهنگی این مردمان همخوان نیست و در نتیجه باعث بروز برخوردها و مشاجره‌هایی بین آنان می‌شود. این امر در بسیاری از موارد موجب بروز سوءتفاهم می‌شود و اساس بسیاری از مشکلات ممکن در روابط متقابل گردشگران و مردمان بومی مناطق گردشگری را رقم می‌زند.

تعجب و همدردی: در برخی از مواقع گردشگران با مشاهده زندگی پرمشقت و سخت مردمان بومی مناطق گردشگری به‌خصوص وضعیت کودکان در بیشتر این مناطق متعجب شده و با آنان احساس همدردی می‌کنند که بروز این عواطف و احساسات می‌تواند زمینه را برای برقراری روابط خوب متقابل مهیا سازد.

دید از بالا و برخورد تحقیرآمیز: برخی از گردشگران به دلایل واهی فرهنگ جامعه‌ای که به آن تعلق دارند را بسیار برتر و بالاتر از فرهنگ مردمان بومی مناطق گردشگری فرض می‌کنند و با نگرشی تحقیر آمیز به مواضع فرهنگی این مردمان می‌نگرند. این افراد که بیشتر موارد خود را بافرهنگ‌ترین مردمان زمین می‌پندارند، دانسته یا ندانسته موجب رنجش خاطر مردمان بومی مناطق گردشگری می‌شوند.

در کنار این موارد، مواردی چون ساختار اجتماعی فرهنگی جوامع گردشگری، دیدگاه مردمان بومی مناطق گردشگری اساساً به گردشگری و به تبع آن به گردشگران، برخورد نامناسب گردشگران با ساختار اجتماعی فرهنگی جوامع گردشگری، ویژگی‌های اساسی سیاحت‌های گروهی و یا دسته جمعی و... نیز می‌توانند بر روابط متقابل گردشگران و مردمان بومی مناطق گردشگری و مردمان تاثیر‌گذار باشند.

ذکر این مطلب هم خالی از لطف نیست که دیدگاه طبقات متفاوت جوامع گردشگری به این روابط متفاوت است. به‌عنوان مثال امکان برقراری روابط متقابل با گردشگران برای طبقه‌ای از جوامع گردشگری که به زبان و خصوصیت‌های فرهنگی گردشگران آگاهند و کمابیش از شیوه زندگی همسان و یا حتی یکسانی با آنان برخوردارند به‌طور حتم بالاتر از طبقات دیگر این جوامع خواهد بود.

 از همین رو امکان برقراری روابط متقابل برای افرادی از این جوامع که خود در فعالیت‌های گردشگری و یا غیرمستقیم در مؤسسات وابسته به صنعت گردشگری شاغلند نیز بالاتر از بقیه افراد این جوامع خواهد بود. اما در کل می‌توان گفت که اساس روابط متقابل گردشگران و مردمان بومی مناطق گردشگری بر مبنای 4 عامل زیر شکل می‌گیرد:موقت و گذرا بودن این روابط، مقتضیات زمانی و مکانی، برخورداری از تجربیاتی ناهمسان و حتی ناهمگون، بهره‌مند نبودن از اختیار لازم در این زمینه.

بدیهی است که مدت کوتاه تماس گردشگران با مردمان بومی مناطق گردشگری محدودیت‌های اساسی را بر روابط متقابل آنان تحمیل خواهد کرد، به این صورت که در بیشتر موارد به‌خصوص در سیاحت‌های یکی دو روزه رابطه‌ها هنوز شکل نگرفته تمام می‌شوند. تغییر عادت‌های همیشگی برای بیشتر گردشگران در طول 3 روز سیاحت یا اندکی کمتر یا بیشتر غیرممکن است.

 اما همان طور که پیش‌تر هم عنوان شد به‌دلیل دوری مکانی از محل زندگی همیشگی و برخی عوامل دیگر چون ناشناخته بودن در این مکان جدید بیشتر افراد در طول سیاحت خود بر خلاف عادت‌های همیشگی خود رفتار می‌کنند.همچنین باید نقش واسطه‌هایی چون مترجمان، راهنمایان سفرهای گردشگری و... را نیز در این روابط در نظر گرفت که از تاثیر بسزایی در این زمینه برخوردار هستند.

 می‌دانیم که بیشتر این افراد به زبان طرفین این روابط مسلط بوده و از فرهنگ هر دوی آنان نیز به اندازه کافی شناخت و آگاهی دارند. اما با توجه به این‌که این افراد در هر حال برای یک مؤسسه (مؤسسات گردشگری) فعالیت می‌کنند و در اصل هدفشان کسب سود بیشتر است، پیش می‌آید که برای منافع مؤسسه بخشی از فرهنگ طرفین را کتمان می‌کنند و یا حتی در این مورد به دروغگویی نیز می‌پردازند.

 توانایی و تسلط این افراد به زبان گردشگری و آشنایی آنان بافرهنگ این افراد بدیهی است که برای آنان در سرزمین بیگانه (مناطق گردشگری)اطمینان و اعتماد کسب می‌کند .نقش راهنمایان تورها در برقراری روابط متقابل از هر عامل دیگری مهم‌تر است. یک مورد اساسی در این زمینه، توجه به این مطلب که درست در زمانی که گردشگران در ایام سیاحت و گذران تعطیلات خود هستند، مردمان بومی مناطق گردشگری سر‌کارند و به فعالیت می‌پردازند، بنابراین دیدگاه آنان نسبت به برقراری روابط متقابل متفاوت خواهد بود.

نتیجه‌گیری:با توجه به مقاله حاضر بررسی تحقیقات انجام شده در رابطه با اثرات مثبت و منفی گردشگری، برخی از اثرات مثبت روابط متقابل را می‌توان به‌صورت زیر ذکر کرد:بهبود دیدگاه طرفین به هم، مبادله فرهنگی و به تبع آن افزایش آگاهی و شناخت از هم، کاهش پیش‌داوری‌ها و اندیشه‌های کلیشه‌ای نسبت به هم، افزایش روابط دوستانه، افزایش توجه و تمایل به فرهنگ یکدیگر و حتی بزرگداشت آن برای هم، افزایش اعتماد به نفس طرفین خصوصا مردمان بومی مناطق گردشگری و کاهش فشارهای عصبی و روانی در نتیجه برقراری روابط حسنه با هم.

* دکترای بازاریابی توریسم در کیش
همشهری استانها

کد خبر 108694

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ثبت نام و قیمت خودرو

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز