راهکار آنها این است که از شیرمرغ تا جان آدمیزاد را در ویترین مغازه در معرض فروش بگذارند تا به اینوسیله هر مشتری که وارد مغازه شد، دست خالی از آن خارج نشود. با اینکه این راهکار در نگاه نخست کارآمد و بیضرر به نظر میرسد اما برخی مسائل باعث میشود خرید از این فروشندهها کار عاقلانهای نباشد.
برای نمونه از آنجا که اجناس خاص آنها ممکن است مشتری زیادی نداشته باشد، ویترین چنین مغازههایی مملو از اجناس تاریخگذشته و غیرقابل مصرف است. از سوی دیگر چنانچه در معامله با چنین فروشندههایی با مشکل مواجه شوید هیچکدام از اتحادیهها نمیتوانند پیگیر شکایت شما باشند.
جای خالی تابلو
این روزها در کنار تابلوی بوقزدن ممنوع کنار بیمارستانها، جای خالی یک تابلوی دادزدن ممنوع هم در کنار پایانههای مسافربری و راسته کتابفروشی حسابی خالی است؛ تابلویی که میتواند کمی از آلودگی صوتی شهر را کاهش دهد و به آرامش شهروندان بیفزاید.
چنانچه به خیابانهای شهرهای پیشرفته جهان توجه کنیم خواهیم دید که تعداد قابل توجهی تابلوهای کوچک و بزرگ وظیفه معرفی کالا و خدمات را به عهده گرفتهاند و دیگر لازم نیست فروشندهها رهگذران را به اصطلاح بهقلاب بیندازند.
البته یادآوری این نکته نیز ضروری است که معمولا برای اندازه، جنس و زیبایی تابلو نیز ملاکهایی وجود دارد که به خاطر زیبایی شهر هم که شده به هیجوجه از این ملاکها عدول نمیشود.
سفر ناشتا
برخی معتقدند برای اینکه هنگام مسافرت، نیازی به سرویسهای بهداشتی اندک بینراهی پیدا نکنید، راهکارهای سادهای وجود دارد که بسیاری از آن بیخبرند. راهکار نخست این است که ناشتا به مسافرت بروید و بهطور کامل صورت مسئله را پاک کنید. راهکار دوم نیز این است که برای هر بار سر زدن به دستشویی ابتدا کنار یک رستوران توقف کنید و بعد از سفارش غذای گرانقیمت، اجازه ورود به سرویسهای نهچندان بهداشتی آنها را بیابیم.
اما همین افرادی که خود را مصداق مثل «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» میدانند هنوز جوابی برای این مشکل پیدا نکردهاند که در نبود آب و مایع دستشویی در برخی از رستورانها یا بهتر بگوییمسرویسهای بهداشتی بینراهی، مسافر بختبرگشته چگونه باید از پس انجام توصیههای بهداشتی برآید.
در پایان به مسئولان پیشنهاد میکنیم مدال بهرهوری و صرفهجویی را به گردن صاحب رستورانی که در تصویر مشاهده میکنید بیندازند زیرا مشکل برداشتن این قالب صابون باعث میشود سالی یکبار هم نیازی به جایگزین کردن آن وجود نداشته باشد.
رفاقتهای جزوهای
این روزها، یعنی روزهای آخر خرداد، دانشجویان درگیر امتحانات پایانترم هستند. این وسط برای آنها هیچ چیزی بهتر از داشتن یک جزوه کامل و مرتب نمیتواند خوشحالکننده و مفید باشد. به قول بعضی از آنها باید گفت «تا جزوه داری رفیقتم، قربون کاغذهای تو کیفتم».
دانشجوهای امروزی هم که یکسر دارند و هزار سودا و بههرحال ممکن است بههر دلیل جزوهای از درس کلاسها برندارند و این باعث میشود تا انتشاراتیها و فتوکپیهای داخل و خارج دانشکدهها حسابی سرشان شلوغ شود.
جالب اینجاست که بعضی از شاغلان صنف فتوکپی و اوزالید فقط تکثیر جزوه با تعداد ورق بالا را قبول میکنند یا دانشجوها را در این روزهای حساس با یک جمله که «دستگاه خراب است» از سر وامیکنند. به هرحال وجود اتاق فتوکپی در بعضی از دانشکدهها ضروری بهنظر میرسد.