البته اینکه افراط و تفریط در هر مقولهای ناپسند است در حیطه وظایف و توجه این کارشناسان نیست. بنابراین خود ما چنانچه در یک مجتمع مسکونی سکونت داریم باید مراسم خداحافظی را به داخل خانه محدود کنیم و در راهروی مجتمع، برای همسایهها مزاحمت ایجاد نکنیم.
در همسایگی هر یک از ما افراد دیگری نیز زندگی میکنند که بهمحض ورود به راهرو در ساعات استراحت دیگران، آهسته صحبت میکنند و این کار پسندیده را به عنوان نماد رعایت حقوق دیگران به فرزندان خود نیز آموزش میدهند.
ضمانتنامه بیضمانت
با اینکه در بازار لوازم خانگی و غیره بسیاری از کالاها بهپشتوانه ضمانتنامه معتبر، با قیمتهای بالاتری بهدست خریدار میرسند اما در بسیاری مواقع مسئولان شرکت پشتیبانی کننده، کالای معیوب را به بهانههای گوناگون مشمول ضمانتنامه نمیدانند. شرکتهای یادشده برخی نقصهای محصول را به ضربههایی نسبت میدهند که هیچ نشانی از آنها روی محصول مشاهده نمیشود.
جالب اینجاست که فروشندهها نیز محصول را بدون هزینه ضمانتنامه نمیفروشند و خریدار باید هزینه خدماتی را که در واقع دریافت نمیکند با ناخرسندی بپردازد. به هر حال قدیمیها در وصف کارشکنیهای چنین افرادی گفتهاند«به شترمرغ گفتند تخم بگذار گفت شترم، گفتند بار ببر گفت مرغم». توصیه آگاهان بازار این است که از شرکتهایی خرید کنید که در مورد پشتیبانی واقعی آنها اطمینان دارید.
خودروهای به گل نشسته
ارزش اجناس عتیقه و زیرخاکیها باعث شده تا بعضی از مردم دلشان نیاید خیلی از وسایل را دور بریزند تا شاید روزی یک عتیقه بهحساب بیایند. این وسط خیلی از آنها ارزش زیرخاک رفتن هم ندارند و باید بازیافت شوند، چه برسد که بخواهند بهعنوان یک عتیقه، زیبایی خاصی هم داشته باشند.
یکی از وسایلی که در همسایگی خانه بسیاری از شهروندان دیده میشود خودروهای خراب و از رده خارجی هستند که چهره کوچهها را زشت کردهاند. این خودروها که بهطور معمول سالهای سال مانند یک کشتی به گل نشسته از جای خود تکان نمیخورند، نهتنها جای پارک بسیاری از خودروهای سالم را تصرف میکنند بلکه گهگاه بی در و پیکری بعضی از آنها موقعیت مناسبی برای فعالیت خلافکاران است. اگر در نزدیکی منزل شما چنین خودروهای بیمصرف و از رده خارجی وجود دارد بهترین کار تماس با مرکز سامانه 137 است.
پیری و هزار درد
عبارت «پیر شی جوون» را بارها از زبان پیرمردها و پیرزنها شنیدهایم؛ عبارتی که شاید بهنوعی درددل آنها با نسل جوان باشد و اینکه خدا بخواهد و آنقدر عمر کنند که پیر شوند و حال و روز آنها را بفهمند. اما گویا بعضی فکر میکنند که دوران پیریشان با دوران جوانیشان هیچ فرقی ندارد.
این افراد نه در رانندگی، نه در مترو و اتوبوس، نه در عبور از خیابان و نه در بسیاری مسائل دیگر مراعات حال پیرها را نمیکنند. کاش موضوع به بوقهای ممتد و چراغهای نوربالای خودروها برای افراد سالمند محدود میشد؛
گهگاه در سطح شهر دیده میشود که سالمندی در کنار خیابان مدتها منتظر است تا از طرف بعضی از رانندگان عجول فرصتی به وی داده شود و آخر سر با ترس و لرز عبور کند. حتی روی خط عابرپیاده که حق تقدم با رهگذران است بسیاری از رانندهها فرصت عبور را به شهروندان سالمند نمیدهند.