اما تاکید کرده که قدرت آمریکا در جهان، اکنون بیشتر از همه به قدرت اقتصادی این کشور و همکاریهای بینالمللی وابسته است.
راهبرد امنیت ملی اوباما البته تفاوتی آشکار با دکترین امنیتی جورج بوش دارد که
6 ماه قبل از حمله به عراق منتشر شد. در سند 52 صفحهای که دولت اوباما هفته گذشته آن را منتشر کرد، بر محدود شدن نظامیگری آمریکا پافشاری شده است؛ مسئلهای که از خصوصیات اصلی دوران ریاستجمهوری بوش بود.
اوباما در دکترین امنیت ملی خود اعلام کرده است که آمریکا به تنهایی نمیتواند از پس چالشهای بینالمللی برآید و علاوه بر متحدان فعلی برای نزدیکی بیشتر با قدرتهای جدیدی همچون چین، هند و روسیه نیز تلاش خواهد کرد.
رئیسجمهوری آمریکا در راهبرد جدید امنیتی خود بهطور مشخص خود را از رویکرد جورج بوش مبنی بر استفاده از جنگهای بازدارنده برای جلوگیری از تهدیدهای در حال شکلگیری دور کرده است و براساس راهبرد جدید، امنیت آمریکا در آینده، بیش از کاربرد نیروی نظامی، بر همکاری با سایر کشورها استوار خواهد بود.
با وجود این در راهبرد جدید امنیت ملی آمریکا بهطور کامل از نظامیگری فاصله گرفته نشده و تاکید شده است که اگر اهداف آمریکا اقتضا کند لشکرکشی به کشورهای دیگر ممکن خواهد بود.
دکترین امنیت ملی آمریکا که براساس قانون سال 1986 لازم است از طرف قوه مجریه آمریکا بهصورت دورهای اعلام شود معمولا بر استفاده از نیروهای نظامی یا «قدرت سخت» متمرکز است. در دکترین اوباما اما در تغییری محسوس سعی شده که توجه به اقتصاد و همکاری با قدرتهای جدید جهان مانند روسیه، برزیل، هند و چین گنجانده شود و حداقل در ظاهر از سیاست یکجانبهگرایی دوران بوش دوری کند.
بسیاری عقیده دارند که راهبرد امنیت ملی جدید آمریکا برای نخستین بار به مشکلات اصلی این کشور میپردازد و نشان میدهد که واشنگتن متوجه عدمتوانایی خود برای برخورد با مسائل جهانی بهصورت یکطرفه شده است.
دکترین جدید آمریکا علاوه بر این مشخص میکند که مقامهای آمریکا فهمیدهاند بهتر است از قدرت خود به جای لشکرکشی به نقاط دیگر جهان برای حل مشکلات مردم آمریکا بهویژه مسائل اقتصادی استفاده کنند.
به همین خاطر بسیاری راهبرد جدید اوباما را متفاوت از دولتهای گذشته آمریکا مخصوصا دوران جورج بوش میدانند. بسیاری راهبرد امنیتی دوران بوش را به تحقیق از متهم پس از شلیک به سمت او تشبیه میکنند. راهبرد امنیت ملی جدید آمریکا نشان میدهد که مقامهای این کشور بیش از گذشته متوجه چندقطبی شدن جهان شدهاند و فهمیدهاند که تامین امنیت جهان فراتر از جنگ آنها در عراق و افغانستان است.
در دکترین امنیت ملی آمریکا آمده است: جنگ در عراق و افغانستان تنها یکی از محورهای راهبردهای آمریکا به حساب میآید و نمیتواند تمام توان مقابله آمریکا با چالشهای جهانی را مشخص کند.
تروریسم اکنون تنها یکی از تهدیدهای جهانی است و چالشهای دیگری مانند تسلیحات هستهای، جنگهای سایبری، وابستگی آمریکا به سوختهای فسیلی و تغییرات آب و هوایی مسائل دیگری هستند که واشنگتن باید با آنها مقابله کند.در این دکترین همچنین تاکید شده است که آمریکا برای مقابله با مشکلات اقتصادی باید از گروه 7 قدرت غربی به سمت گروه 20 با مشارکت کشورهای بیشتر دنیا حرکت کند.
در این سند 52 صفحهای آمده است: ما باید اولویتهای سالهای گذشته خود را به نوعی متوازن کنیم تا بتوانیم از درگیریهای کنونی عبور کرده و توجه خود را بر دیگر چالشها و کشورها متمرکز کنیم.
تفاوت آشکار دکترین جدید امنیت ملی آمریکا با دوران بوش این است که در آن واشنگتن بهطور صریح چند قطبی شدن جهان را پذیرفته است. در راهبرد جدید آمریکا هر چند اشاره شده که گاهی اوقات استفاده از نیروی نظامی لازم و ضروری است اماتاکید شده که دولت اوباما پیش از پرداختن به جنگ، باید تمام گزینههای دیگر را به کار بگیرد و هزینهها و خطرهای لشکرکشی جدید را ارزیابی کند.
در واقع اوباما با مطرح کردن راهبرد امنیت ملی خود در تلاش است تا به نوعی ناکامیهای سیاستهای دوران بوش در مسائل جهانی را بپوشاند و چهره آمریکا را در جهان با عنوان «همکاریهای همه جانبه برای حل مشکلات جهانی» تغییر دهد. این در حالی است که بسیاری دکترین جدید امنیت ملی آمریکا را ادعاهایی میدانند که تا عملی شدن راهی طولانی در پیش دارند.
حتی هماکنون هم بسیاری از فعالیتهای دولت اوباما مانند اختصاص بودجه هنگفت برای جنگ در افغانستان و افزایش نیروهای نظامی در این کشور با دکترین امنیت ملی ارائه شده در تناقض است.
با وجود این واقعیت این است که دولت اوباما با ارقام بیسابقه کسری بودجه روبهرو است و به عقیده بسیاری، این کشور دیگر توان ماجراجویی و نظامیگریهای سالهای گذشته خود را ندارد.
آسیا تایمز
ترجمه: محمد کرباسی