گفته میشود این معاون بلندپایه سازمان سیا که یک بار در سال2004 از این سازمان خارج شد خلاصهای از فجیعترین و نفرتانگیزترین روشهایی که سیا از آنها استفاده میکند را در پرونده خود دارد. کاپس که در سال2004 از سیا خارج شد، 2 سال بعد بار دیگر با سمتی دیگر وارد این سازمان شد. هر چند لئون پانتا، رئیس سیا اکنون اعلام کرده است که استیو کاپس بهزودی بازنشسته میشود و سمت خود را رها خواهد کرد اما بعید است که این مقام کهنه کار سازمان اطلاعاتی آمریکا به همین سادگی شکست خود را اعلام کند.
روشن شدن حقایق و دشمنیهای داخلی سیا در دراز مدت به سود مایکل مورل، فرد شماره3 سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا تمام خواهد شد. واقعیت این است که استیو کاپس که در سال2006 بار دیگر به سازمان سیا بازگشت، قرار بود با حمایت 2 سناتور پرنفود بهعنوان رئیس بعدی سازمان سیا انتخاب شود که لئون پانتا جای وی را گرفت.
تصمیم استیو کاپس، معاون سازمان سیا برای اعلام بازنشستگی زودهنگام، نشانه مشخص رسوایی و بد نامی وی در محیطی است که پنهان کا ری، قانونی قطعی و مسلم محسوب میشود. رسواییهای سالهای اخیر اکنون دیگر جایی برای ادامه فعالیت مرد شماره 2 سیا باقی نگذاشته است. بسیاری مهمترین اقدام کاپس در دوره فعالیتش را متقاعد کردن لیبی برای دست برداشتن از برنامه هستهای خود میدانند.
اکنون مایکل جی.مورل مرد شماره 3 سازمان سیا، جایگزین کاپس خواهد شد، بنابراین وی به رقیبی جدی در سیا تبدیل میشود و به احتمال زیاد مسئولیتهای لئون پانتا را که ژوئن2013 میلادی به سن بازنشستگی میرسد، بر عهده خواهد گرفت و فرنمور به جایگاه سوم خواهد رفت، درحالیکه استفان او.سالیوان بر کارهای روزانه نظارت خواهد کرد.
در این میان مایکل جی.سولیک، رئیس سرویس مخفی ملی آمریکا که سرنوشت خود را به سرنوشت استیو کاپس ارتباط داده، تمایل دارد که هر چه زودتر بازنشسته شود.
پس از آنکه کاخ سفید در سال2004 میلادی، هویت والری پالم، مامور مخفی سازمان اطلاعاتی آمریکا را به تلافی اقدامی که شوهرش جوزف ویلسون انجام داده بود، فاش کرد، اختلافات و دشمنیها میان سازمان سیا و دولت بوش آشکار شد. ویلسون فرستادهای بود که جعلی بودن داستان خرید اورانیوم غنی شده توسط صدام حسین از نیجر را با چاپ یادداشتی در روزنامه نیویوک تایمز فاش کرد. این وضعیت، باعث اختلاف شدید سازمان سیا و نومحافظهکاران شد.
ویلسون هم در این میان به سرهمبندی کردن اطلاعات نادرست برای کسب منافع سیاستهای حزبی و به خطر انداختن عملیات سازمان اطلاعاتی آمریکا متهم شد. سرانجام این موضوع باعث شد که جورجبوش، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، رئیس وقت سازمان سیا را برکنار و پورترگاس یکی از دوستان پدرش را جایگزین وی کند. انتخاب گاس بهعنوان رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به وی امکان داد تا آزادانه دست به پاکسازی در داخل سازمان سیا بزند و علاوه بر این، سرویسهای اطلاعاتی دیگر را نیز سازماندهی کند.
نخستین اقدام وی، اخراج استیو کاپس و پس از آن برکناری مایکل جی.سولیک بود. نظامیان این دو نفر را تا دفاترشان اسکورت کردند تا آنها لوازم شخصی خود را بردارند و بلافاصله از سازمان خارج شوند. کاپس و سولیک ماهها برای انتقام گرفتن از گاس، توطئه چینی و زمینههای سقوط وی را فراهم کرده بودند. آنها فکر میکردند که پس از جایگزین شدن ژنرال مایکل هایدن به جای گاس، به مقامهای خود باز خواهند گشت.
کاپس و سولیک که بهعنوان قربانیان محافظهکاران از آنها نام برده میشود، از سوی دمکراتها و بهخصوص دایان فاینستاین (که هماکنون رئیس کمیته اطلاعاتی سناست)، بدون اینکه توجهی به سابقه آنها شود، مورد حمایت قرار گرفتند. آنها روی هم رفته بهعنوان مغز متفکر گسترش زندانهای مخفی در خارج از آمریکا و طراحان کشتار مردم توسط هواپیماهای بدون سرنشین به شمار میروند.
بنابراین، پس از انتخاب اوباما بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا، دمکراتها امیدوار بودند که بتوانند کاپس و سولیک را با سمتهای رئیس سیا و معاون وی، دوباره به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بازگردانند اما اوباما عضوی از کمیته بیکر-همیلتون به نام لئون پانتا را بهعنوان رئیس سیا برگزید و او موافقت کرد که از کاپس و سولیک در گروهش استفاده کند.
پس از آنکه این هیاهوی سیاسی آرام گرفت، روشهایی که کاپس و سولیک از آنها استفاده میکردند، آشکار شد. این دو نفر تلاش میکردند که کنترل سازمانهای اطلاعاتی در سطح جهان و مدیریت اعضای آن را به دست بگیرند. آنها پایه و اساس کار خود را بر همکاری با سازمانهای خارجی قرار داده بودند. این سازمانها اطلاعات زیادی از مناطق مربوط بهخودشان داشتند.
در همین راستا، کاپس و سولیک توانستند زمان ارزشمندی را بهمنظور انجام عملیات خود ذخیره کنند اما کنترل روند عضوگیری و استخدام عوامل جاسوسی را از دست دادند. علاوه بر این، همکاریهایی که میان این سازمانها صورت گرفت، این امکان را به کاپس و سولیک داد تا مخالفان خود را که در هر نقطه از جهان هستند، بربایند و آنها را در زندانهای مخفی که در بیش از 66 کشور گسترش یافته است، حبس کنند و مورد شکنجه قرار دهند. گفته میشود هنگامی که پانتا در مورد دامنه این عملکردها اطلاع پیدا کرد بسیار خشمگین شد.
این نوع مدیریت باعث شد تا در ظاهر نتایجی عالی حاصل شود اما در واقعیت شرایط رفتهرفته بدتر شد.
اشتباه مرگباری در اواخر سال2009 میلادی اتفاق افتاد. در آن هنگام، استیو کاپس شخصا درباره استخدام و عضوگیری اخیر سازمان سیا، باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا را مطلع کرد. یکی از جاسوسان آنها از طریق سرویس مخفی اردن توانست درباره ابوملال البلاوی که یکی از عوامل ارشد القاعده محسوب میشد، اطلاعاتی به دست بیاورد. سازمان سیا امیدوار بود که با استفاده از این جاسوس، بتواند اسامهبنلادن را که احتمالا در میان مناطق قبیلهنشین افغانستان و پاکستان مخفی شده است، به سرعت از بین ببرد.
در مراسمی که 30دسامبر 2009میلادی به خاطر استقبال از این جاسوس، در پایگاه آمریکا در ولایت خوست افغانستان برگزار شد، مردی که کمربند انفجاری بهخود بسته بود، خودش را در مقابل میهمانان منفجر کرد که بر اثر آن 7 نفر کشته و بسیاری از افراد دیگر زخمی شدند. در پی وقوع این حادثه، تمامی ماموران محلی سیا، در یک چشم بر هم زدن خلع سلاح شدند.
در این میان، رسانههای آمریکا درباره پرونده گل رحمان که زندانی سازمان سیا در افغانستان بود و سال2002 میلادی بر اثر شکنجه مرد، افشاگری کردند و توجه مردم را به این موضوع معطوف کردند که استیو کاپس برای مخفی کردن این ماجرا دستور داده است که جسد گل رحمان را بسوزانند.
اکنون یک تحقیق قضایی هم در ایالات متحده در حال انجام است و پروژه گروه جان آدامز عامل شروع این تحقیق محسوب میشود. این پروژه در نتیجه همکاری مشترک اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا و مرکز از کار افتادگی قانونی آریزونا بهوجود آمده است و جرائم و شکنجههایی را که در زندان گوانتانامو اتفاق افتاده، بررسی میکند. این گروه موفق شد تا عکسهایی از چندین عامل شکنجهگر سیا تهیه و درخواست محاکمه آنها را مطرح کند. اگر این تحقیق به نتیجه برسد، قطعا تمامی احکام علیه استیو کاپس و مایکلسولیک خواهد بود.
در غیراین صورت، علیه وکلایی که به انتشار تصاویر عوامل سازمان سیا دست زدهاند، کیفرخواست صادر خواهد شد و این اقدام آنها خیانت تلقی میشود.آخرین موضوعی که اهمیت آن از مسائل دیگر کمتر نیست، این است که مایکل جی.مورل در زمان دولت جورجبوش رابط این سازمان بود. وی بامداد 11سپتامبر 2001میلادی همراه بوش بود و درحالیکه آنها به سمت مدرسه آموزش گرامر زبان انگلیسی در لانگ بوت فلوریدا میرفتند، مورل گزارش روزانه خود را به رئیسجمهوری آمریکا ارائه کرد. او به بوش اطلاع داد، هواپیمایی که به نخستین برج مرکز تجارت جهانی برخورد کرده، هواپیمای کوچکی نبود بلکه یک هواپیمای بزرگ مسافربری بوده است.
وی همچنین در پروازهای بوش، او را همراهی و بلافاصله مباحثی را مطرح میکرد تا اسامهبنلادن متهم اصلی این حادثه شناخته شود. به همین دلیل، مورل نسبت به حمایتهایی که داخلیترین بخشهای دولت آمریکا از وی میکنند، خشنود است و امیدوار است که بتواند بهزودی ریاست سازمان سیا را بر عهده بگیرد.
ولتیر