اما «یان زوپکو» اینطور فکر نمیکند. این عکاس 50 ساله رومانیایی سادهترین و روزمرهترین چیزها را بهعنوان موضوع عکسهایش انتخاب میکند و از آنها طوری عکس میگیرد که بیننده احساس میکند پیش از این، این چیزها را ندیده. شاید بگویی او یک عکاس حرفهای است و نگاهش به چیزها با نگاه یک آدم معمولی فرق میکند. درست است، او یک عکاس حرفهای است، اما وقتی داستان این عکسها و ماجرای عکاس شدن زوپکو را بخوانی، متوجه میشوی که یک عکاس غیر حرفهای یا حتی کسی که اصلاً عکاس نیست هم میتواند نگاهی متفاوت و نو داشته باشد.
رازهای تصویری
مجموعهای از خطها، سطحها و سایهروشنهایی که حجمها را در ذهنمان شکل میدهند؛ اینها چیزهایی هستند که ما در هر عکسی میبینیم و حتی در همه چیزهای دور و برمان، اما معمولاً به خود این عنصرها توجهی نمیکنیم، در عوض به شیئی توجه میکنیم که این عنصرها در کنار هم شکل دادهاند، مثلاً یک کیف، صندلی یا برگه کاغذ. اما در عکسهایی که زوپکو از کاغذ گرفته برعکسِ این اتفاق میافتد. او بیننده را مجبور میکند به این عنصرها توجه کند و دیگر به موضوع عکس توجهی نداشته باشد.
نمونهای از مجموعه عکسهایی که زوپکو از کاغذ گرفته است
زوپکو در این عکسها لبه کاغذها را به عنوان موضوع اصلیاش انتخاب کرده و روی آنها متمرکز شده است تا به قول خودش «بقیه تصویر به صورت یک راز جلوه کند». او با عکاسی از این کاغذها فقط عکس نگرفته، مجسمه هم ساخته است. خودش درباره این مجموعه عکسها گفته است: «مردم وقت ندارند درباره حسی که از نگاه کردن به شکلها و اشیا تجربه کردهاند با هم حرف بزنند، برای همین عکسهای من گفتو گوهایی هستند که من با خودم انجام میدهم؛ دفتر خاطرات روزانهای هستند از چیزهایی که دیدهام.»
بازی نور و خاطره
زوپکو در این عکسها به موضوع خیلی نزدیک شده و جزئیاتشان را نشان داده است: سایهروشنهایی که به خاطر چینوچروکهای پارچه بهوجود آمدهاند، سنجاقی که یک خیاط به پارچهای زده که دارد از آن لباس میدوزد، یک پارگی که رفو شده، صافی رومیزیای که تازه اتو شده و...
بطریها در یک ترکیببندی محکم، مستحکمتر به نظر میآیند
زوپکو همیشه تصور میکرده روزی عکاس منظره میشود، اما زمانی که مجبور شد از دختر کوچکش در خانه نگهداری کند، به یاد این توصیه قدیمی افتاد که میگوید: «از چیزهایی شروع کن که دوروبرت هستند!» و شروع کرد به عکس گرفتن از چیزهایی که روی میز ناهارخوری قرار داشتند.
لبههای کاغذها و سایههایی که به وجود آمدهاند ترکیبی زیبا به وجود آوردهاند
در همین حال نوری که از پشت پرده وارد اتاق میشد توجهش را جلب کرد و به نظرش آمد که این نور به همه چیز چه جلوه جذابی می دهد! و آنوقت مجموعه عکسهای پارچهها شکل گرفتند. خودش درباره این عکسها گفته: «در حالی که بیشتر مردم از آدمهای دوروبرشان عکس میگیرند تا خاطره هایشان را ثبت کنند، من از اشیا عکس میگیرم تا هم خاطرهها را زنده کنم و هم خاطره خلق کنم». و واقعاً هم این عکسها حسهایی را در ما زنده میکنند که در بخشهای فراموش شده وجودمان پنهان شدهاند یا اصلاً تا به حال آنها را تجربه نکردهایم.
درست مثل مراقبه
زوپکو زمانی که راننده تاکسی بود، بهطور اتفاقی با مدیر یک مؤسسه چاپ عکسهای سیاهوسفید آشنا شد و همین آشنایی باعث شد وارد دنیای این نوع عکاسی شود. بیشتر عکسهای زوپکو، دستکم عکسهای هنری او، سیاهوسفید هستند.
این عکسها شبیه به خیلی از عکسهای طبیعت بی جانی هستند که معمولاً میبینیم، اما وقتی بیشتر دربارهشان فکر میکنیم، بهنظر میرسد که زوپکو بیدلیل بطریها را به عنوان موضوع کارهایش انتخاب نکرده. بطریها در این عکسها به نظر اشیایی محکم و قوی میآیند؛ اشیایی که در برابر هر چیزی مقاومت میکنند از جمله گذر زمان و مرگ. این بطریها زمانی پر بودهاند و اصلاً به این دلیل وجود داشتهاند که از چیزی نگهداری کنند. اما حالا دیگر خالی شدهاند، با وجود این هنوز وجود دارند.
زوپکو در مجموعه عکسهایش از پارچهها به جزئیات نزدیک شده
زوپکو هم آنها را طوری در کنار هم قرار داده که ترکیببندیهای محکمی را بهوجود آورده و با این کار استحکام بطریها را دوچندان جلوه داده است. خودش درباره این که چرا بطریها را بهعنوان موضوع عکسهایش انتخاب کرده گفته: «بطریها نشانههای فوقالعادهای هستند از مراقبه ؛ یعنی توجه انسانها به سکوت درونیشان: درون بطریها خالی است و وقتی از بیرون به آنها نگاه میکنیم به نظرمان خیلی قوی میرسند.»
یک رومیزی اتوشده ساده در این عکس چه جلوهای پیدا کرده است!