در شرایط حاضر، امنیت منطقه حساس آسیای مرکزی و قفقاز بر اثر رقابتهای روسیه و آمریکا که به تازگی در عمل شدت بیشتری یافته است، بیش از گذشته چشمانداز نامطمئنی را به نمایش گذاشته است. این در حالی است که تبعات این رقابتها در قالب ناامنی منطقهای، کشورهای همسایه و از جمله ایران را تهدید میکند. نکته مهم در تبیین سیاست خارجی 2 کشور روسیه و آمریکا در حوزههای یاد شده این است که اگرچه در ظاهر سیاست خارجی روسیه بیش از گذشته نسبت به غرب نزدیک شده و تدوین راهبرد جدید سیاست خارجی روسیه با تأکید بر توسعه اقتصادی از طریق همگرایی هرچه بیشتر با غرب دال بر این مسئله است، اما این نزدیکیهای نسبی نمیتواند جلوی سیاست اساسی آمریکا و غرب یعنی توسعه ناتو به شرق و تلاش برای نفوذ بیشتر در این مناطق را بگیرد.
امنیت منطقهای؛ تهدیدات داخلی و خارجی
اگرچه بیثباتی و تغییر دولت در آسیای مرکزی تنها در قرقیزستان روی داد، اما سایر کشورهای آسیای مرکزی نیز در این فرایند احساس خطر کردند. در تمام این کشورها که شرایط داخلی مشابهی با قرقیزستان دارند، فساد دولتی، نفوذ خانواده روسای جمهور در اقتصاد و سیاست، خودکامگی و اقتدارگرایی، فقدان دمکراسی و کمابیش مشکلات اقتصادی بهچشم میخورد. با این همه آنچه از این نگرانیها نصیب کشورهای آسیای مرکزی میشود، احتمالا نه تلاش برای تغییر و اصلاح شرایط داخلی کشور، بلکه بستهتر کردن فضای داخلی خواهد بود. به این ترتیب در آسیای مرکزی،؛ منطقهای که کانونهای بیثباتی آن همواره ظرفیت ایجاد تهدید در منطقه را دارند، خطر ناشی از تروریسم، قاچاق، فساد و بسیاری مشکلات دیگر افزایش خواهد یافت.
اما از آنجا که اینک دخالت روسیه در حوادث قرقیزستان آشکار شده است، شاید این تدابیر کافی نباشد. بنابراین در بدبینانهترین حالت یا کشورهای منطقه باید منتظر باشند که هرگاه منافع روسیه و آمریکا در این منطقه به خطر افتاد برای تغییر این حکومتها اقدام کنند یا برای باقی ماندن بر سر قدرت، به آمریکا یا روسیه نزدیکتر شوند که به این ترتیب رقابتها در این منطقه تشدید خواهد شد.
در قفقاز نیز رقابتهای روسیه و غرب به شکلی دیگر جریان دارد. این رقابتها که پیش از این با برنامههای گسترش ناتو به شرق آغاز شده بود، با اعلام تصمیم آمریکا مبنی بر استقرار سپر دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک تشدید شد و بهویژه نگرانی روسیه را نسبت به خطر نفوذ بیشتر آمریکا به حوزه قفقاز برانگیخت. اما اینک بهنظر میرسد برای مقابله با این روند، روسیه بیش از هر زمان دیگری دست از موضع انفعالی خود کشیده و به جای اینکه صرفا از خود واکنش نشان دهد، به کنش میپردازد.
نشانههای این رویکرد جدید روسیه از زمان به قدرت رسیدن پوتین آشکار شد و با افزایش یافتن بهای نفت در جهان، روسیه بیش از پیش خود را به تحقق رؤیای ابرقدرت تأثیرگذار در معادلات جهانی نزدیک دید. برای این منظور این کشور در چند سال اخیر تلاش کرده است تا بسیاری از کشورهای حوزه نفوذ سابق خود را به سمت خود بکشاند یا حداقل وادار به واقعگرایی در رفتارشان نسبت به منافع روسیه کند. برخی اقدامات مهم روسیه برای تحقق این هدف در منطقه عبارتند از: استفاده از اهرم انرژی بهویژه برای رویارویی با اوکراین، رویارویی نظامی با گرجستان و سپس به رسمیت شناختن خودمختاری جمهوریهای آبخازیا و اوستیای جنوبی که متعلق به گرجستان هستند، امضای اتحادیه گمرکی بین روسیه، قزاقستان و بلاروس، فشار بر دولت سابق اوکراین و تلاش برای پیروزی دولت روسگرا در این کشور، و اخیرا در اقدامی کاملا متفاوت دخالت مستقیم برای به قدرت رساندن دولتی طرفدار روسیه در قرقیزستان.
اگرچه هیچیک از کشورهای یادشده در بالا بهطور مستقیم از طریق مرزهای زمینی همسایه ایران بهحساب نمیآیند، اما ایران بهطور کلی همسایه این مناطق محسوب میشود. به همین دلیل تحولات در این مناطق روی امنیت این حوزه و بهدنبال آن امنیت ایران تأثیرگذار خواهد بود. شاید اقدامات روسیه در آبخازیا، اوستیا، اوکراین و قرقیزستان مستقیما روی منافع ایران تأثیرگذار نباشد، اما نشان از یارکشیها و رقابتهای تازهای در منطقه دارد که روی منافع ایران نیز آثار منفی خواهد داشت. کنشهای جدید روسیه در این منطقه در دوره فترت نسبی آمریکا در این حوزه که ناشی از درگیریهای این کشور در افغانستان و عراق است، واکنش آمریکا را بهدنبال خواهد داشت و دستهبندیهای ناامنکننده در منطقه را تشدید خواهد کرد.
اما آنچه بیش از هر اقدامی رفتار تهاجمی جدید روسیه را اثبات میکند، عملکرد این کشور در قرقیزستان بود. اگر بپذیریم که امنیت یک منطقه باید توسط خود کشورهای آن منطقه تأمین و از دخالت سایر کشورها بهویژه قدرتهای بزرگ جلوگیری شود، آنگاه این دخالتها از جانب هر کشوری چه آمریکا و چه روسیه ناپسند است.
پیش از این درباره دخالت آمریکا و نقش آن در بیثباتی و ناامنی در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز تحلیلهای بسیاری صورت گرفته بود اما اینک باید به بررسی تأثیر رویکرد جدید روسیه در تشدید رقابت قدرتها در این مناطق پرداخت. به این ترتیب در کنار موضوع دمکراسی که از سوی آمریکا دستاویز مناسبی برای دخالت در این منطقه محسوب میشد، اینک بهانه جدیدی از سوی روسیه مطرح شده است که آن به تعبیر پوتین و مدودف فساد در میان مقامات کشورهایی چون قرقیزستان است! به این ترتیب کشورهایی مانند آمریکا که در مواردی خود ناقض دمکراسی است و یا روسیه که خود درگیر اقتدارگرایی و فساد مقامات دولتی است، برای بهبود این شرایط در سایر کشورها اقدام به دخالت مستقیم میکنند. در این راستا اگر دولتهای این منطقه به اصول دمکراسی وفادار نباشند یا به تعبیر پوتین «باقیاف قدم جای پای عسکر آقایف گذاشته باشد» آمریکا و روسیه میتوانند دولتهای این کشورها را سرنگون کنند.
نکته جالب اینکه فقدان موضعگیری سازمان ملل و سایر کشورها نیز موجب شده که مانند زمان جنگ سرد ابرقدرتها به هر اقدامی که منافع آنها را تأمین میکند دست بزنند و در نهایت قضایا را بین خود حلوفصل کنند. برای مثال اخیرا معاون وزیر خارجه روسیه و معاون دستیار وزیر خارجه آمریکا درباره شرایط در قرقیزستان گفتوگو و توافق کردند تا تلاشهای مسکوـواشنگتن برای تثبیت شرایط در قرقیزستان را هماهنگ کنند. دو طرف در این گفتوگو از جمله آماده کردن شرایط برای برگزاری همهپرسی بهمنظور ویرایش جدید قانون اساسی این جمهوری و انتخابات پارلمان کشور را بررسی کردند.
حال چنانچه هدف ایران تأمین امنیت در محیط پیرامونی خود بهویژه آسیای مرکزی و قفقاز از طریق همکاریهای درونمنطقهای است، باید در عمل نیز پافشاری بر تحقق آنرا به روسیه نشان دهد. بنابراین بدون انکار اهمیت این مناطق برای روسیه، باید این نکته را نیز اضافه کرد که اگرچه در گذشته موضع ایران همواره بر مخالفت با حضور آمریکا و غرب در منطقه بوده و از این لحاظ با روسیه اشتراک داشته است، اما این مسئله نباید به پذیرفتن دخالت و سلطه روسیه در آسیای مرکزی آنهم به این شیوه نگرانکننده منجر شود و این البته سیاستگذاری دقیق، منطقی و بهدور از احساسات را میطلبد.