27 خرداد برابر با 17 ژوئن، روز جهانی بیابانزدایی. این که کجا، کی و چه طور این روز نامگذاری شده و هدف از این نامگذاری جهانی چه بوده، به خودیخود مهم است و ارزش دانستن دارد. اما چیزی که کمتر به آن توجه میشود معنا و مفهوم بیابانزدایی است؛ این که بیابانزدایی چیست، چه طور باید آن را انجام داد و اصلاً چرا باید در جهت چنین هدفی گام برداشت. برای گرفتن پرسشهایم سراغ آدمهای زیادی رفتم؛ از نوجوانهایی که کاملاً با این واژه بیگانه بودند، معلمی که هر سال درباره این روز با دانش آموزانش صحبت میکرد و از آنها میخواست تحقیق کنند، پدر و مادرهایی که نمیدانستند فرق بیابان زدایی و بیابان زایی چیست، تا کارشناس ها و مسئولان اجرایی که از چند و چون قضیه خبر داشتند و اطلاعات خوبی به من دادند. حاصل این جست و جو در روزهای آفتابی و داغ را میخوانید؛ روزهای داغی که بیشتر حالوهوای بیابان را تداعی میکنند.
بیابان، بیابانزایی، بیابانزدایی. این کلمهها چه فرقی با هم دارند؟ وقتی از نیما که در کلاس دوم دبیرستان درس میخواند این را پرسیدم، پاسخ داد: « خوب بیابان که معلوم است، یک جای خشک و بی آب و علف است. بیابان زایی را نمیدانم و بیابانزدایی هم لابد باید درخت کاشتن در بیابان باشد!» اما این فقط نیما نبود که چیزی دراینباره نمیدانست. خیامی، مادر یک نوجوان 14 ساله وقتی دید دخترش چیزی در این باره نمیداند، گفت: « بیابان جایی است که آب و هوای خشک و گرمی دارد. بیابانزدایی هم یعنی زدودن بیابان، یعنی این که بیابان را از بین ببریم. اما این که بیابان را که هیچ گیاهی در آن رشد نمیکند چه طور میشود از بین برد، نمیدانم!»
مژگان، دانش آموز 17 ساله اطلاعاتش کمی بهتر از بقیه بود:« در بعضی مناطق به خاطر نبود آب، گیاهان در آن کمی رشد میکنند، به این جور جاها که خاکشان هم حاصلخیز نیست بیابان میگویند. بعضی از کارهایی که ما آدمها میکنیم باعث بیشتر شدن این منطقهها میشود.»
بعد از یک گشتوگذار نسبتاً ناموفق سراغ مینا موسوی زاده، کارشناس محیطزیست رفتم تا بالاخره ببینم معنی این کلمه ها و فرق آنها با هم چیست؛ « بیابان به مناطقی از سطح زمین گفته میشود که پوشش گیاهی محدود و مشخص و آب و هوای گرم و خشک دارند. به طوری که در بعضی از بیابانهای دنیا هیچ موجود زندهای وجود ندارد. بیابانها حدود یک سوم یعنی 33 درصد سطح زمین را تشکیل داده اند و بیشترین گستردگیشان در قاره افریقاست. بیابانزایی همان طور که از اسمش پیداست یعنی به وجود آوردن بیابان. یعنی عواملی را که باعث به وجود آمدن بیابان میشود مهیا کنیم و باعث شویم تا مساحت بیابانها بیشتر و بیشتر شود. به بیان دیگر تخریب سرزمینها یا کم کردن امکان زیست موجودات زنده در زمینها را که علت آن میتواند محیطی و یا انسانی باشد، بیابانزایی میگویند. بیابانزدایی هم برعکس بیابانزاییاست، یعنی راههای مقابله با گسترش بیابانها.»
با شنیدن این تعریفها کمی خیالم راحت شد. انرژی گرفتم و دوباره سراغ نوجوانها رفتم تا ببینم نظرشان درباره این که چرا باید با افزایش بیابانها در دنیا مبارزه کرد چیست. اشکان که پسر شیطان ولی باهوشی بود، در جوابم گفت: « خوب برای این که این خورشید خانم که هنوز تابستان نیامده ما را بیچاره کرده، کمتر اذیتمان کند! ولی جدا از شوخی، بیابانها وقتی بیشتر شوند باروری خاک کم میشود و مراتع از بین میروند و بشر با مشکلات کشاورزی مواجه میشود.»
موسوی زاده صحبتهای اشکان را تکمیل کرد و ادامه داد: «با افزایش بیابانها، مشکلات زیادی به وجود میآید؛ هجوم ماسههای روان به مناطق مسکونی و کشاورزی، کاهش حاصلخیزی و توان زمینهای زراعی، کم شدن آبهای زیرزمینی، افزایش سیل خیزی، کاهش تنوع محیطزیستی، آلودگی محیطزیست و... از پیامدهای آن هستند.» با شنیدن این حرفها دیگر نیازی به طرح سؤال بعدیام نبود؛ این که اهمیت این روز چیست و چرا باید این موضوع را به عنوان یک مشکل جهانی جدی گرفت.
کشور ما ایران روی کمربند خشک قرار گرفته است و 61 درصد از مساحت آن دارای اقلیم گرم و فراخشک است. 2/1 درصد خشکیهای جهان در ایران قرار دارد که 08/3 مناطق بیابانی جهان را تشکیل داده است. شاید با دانستن این رقمها به خودتان بگویید خوب این که چیز زیادی نیست و نباید نگران آن بود، اما با خواندن حرفهای مهندس لیلا صفاری، کارشناس کشاورزی شاید نظرتان عوض شود: « در ایران حدود 100 میلیون هکتار از اراضی در معرض پدیده بیابانزایی قرار دارد که 75 میلیون هکتار آن در معرض فرسایش آبی، 20 میلیون فرسایش بادی و پنج میلیون در معرض فرسایش شیمیایی، فیزیکی و ... است. از طرف دیگر نزدیک 44 میلیون هکتار از مساحت کل کشور اکوسیستم بیابانی دارد و 32 میلیون هکتار آن فاقد پوشش گیاهی است. این مسئله خیلی مهم است و ما با دانستن آن باید قدمی جدی در جهت بیابانزدایی و جلوگیری از گسترش بیابانزایی برداریم. سدسازی، راهسازی و شهرسازی از مهمترین عوامل بیابانزایی در کشور ما هستند.»
بعد از این که نفس راحتی کشیدم و بالاخره برای بعضی از سؤالهایم جواب مناسبی یافتم، یک لیوان آب خنک خوردم و سراغ مهندس علی چنانه، مدیر کل دفتر روابط عمومی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور رفتم و در یک گفت و گوی تلفنی از چند و چون بیابانزدایی در دنیا و کشورمان سؤال کردم.
«بیابانزایی بعد از دو چالش تغییر اقلیم و کمبود آب شیرین، سومین چالش مهم جهانی در قرن بیست ویکم محسوب میشود، به طوری که بر اساس گزارشهای بین المللی، یک سوم خشکیهای جهان در 110 کشور دنیا در معرض پدیده بیابانزایی هستند، 73 درصد مراتع جهان در حال تخریب اند، سالانه 50 تا 70 هزار کیلومتر اراضی حاصلخیز غیرقابل استفاده میشوند و در نتیجه بالغ بر 42 میلیارد دلار خسارت به محصولات کشاورزی در سال وارد میشود. مبارزه با این مسئله در ظرف وظایف یک سازمان یا یک وزارتخانه نمیگنجد، بلکه یک مقوله ملی و بین المللی است. تا به حال در کشور ما اقدامات خوبی در این زمینه انجام شده است و میتوانیم بگوییم ایران یکی از موفقترین کشورهای جهان در زمینه بیابانزدایی بوده است. به عنوان مثال ما تا به حال از بیابانی شدن بیش از شش میلیون هکتار از اراضی کشور جلوگیری و ماسههای روان را تثبیت کردهایم، بیش از 2/2 میلیون هکتار جنگل های دست کاشت احداث و 54 پارک جنگلی بیابانی ایجاد کردهایم و... »
صحبتهای مهندس چنانه کمی آرامم کرد و این آرامش به لبخندی تبدیل شد وقتی شعار زیبای روز جهانی بیابانزدایی 2010 را خواندم: « بهبود خاک در هر جا، زندگی را در همه جا بهبود میبخشد».