یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۸:۲۷
۰ نفر

با گرم‌شدن هوا برخی اجناس و به‌ویژه‌ مواد‌غذایی خیلی سریع فاسد می‌شوند. در این میان برخی اقلام ‌ با تغییر رنگ، خریدار را از غیرقابل مصرف‌شدن خود باخبر می‌کنند

با وجود این مواد‌غذایی مانند لبنیات بسته‌بندی‌شده به‌هیچ وجه علائم ظاهری برای روشن شدن این موضوع ندارند. برای نمونه این روز‌ها در بسیاری از خواربار‌فروشی‌ها شیر‌های بسته‌بندی شده‌ به‌اصطلاح‌تاریخ‌داری در یخچال وجود دارد که فاسد‌شده و غیرقابل‌مصرف هستند.

با وجود این خریدار فقط هنگامی‌‌که آن‌را در منزل می‌جوشاند متوجه این موضوع می‌شود. اغلب فروشنده‌ها نیز شیر فروخته شده را پس نمی‌گیرند. به نظر می‌رسد بسیاری از راننده‌های خودرو‌های حمل لبنیات توجهی به نگهداری از مواد‌غذایی در دمای مناسب ندارند و به‌همین دلیل محصولات غیرقابل مصرف، به سلامتی مصرف‌کننده لطمه می‌زنند.

ووووزلا‌ها در پایتخت

این روز‌ها صحبت از آلودگی‌صوتی جام‌جهانی یا همان ووووزلا‌های آفریقایی داغ است. با وجود این معلوم نیست چرا همگان به این بوق‌ها که در آفریقا در آنها دمیده می‌شود اعتراض دارند اما برای نمونه به صدای بوق و اگزوز‌های خودرو‌ها و موتورسیکلت‌هایی که زیر گوش‌خودمان اینجا در پایتخت سر و صدا می‌کنند، هیچ کاری ندارند.

برخی راننده‌ها  از  بوق‌‌هایی استفاده می‌کنند که راننده‌های دیگرپس از شنیدن صدای آنها به‌دنبال یک تریلی 18چرخ  می گردند. موتورسواران هم که جای خود دارند؛ آنها برای اینکه از قافله جلب‌توجه عقب نمانند بوق‌ها و اگزوز‌هایی روی موتور نصب می‌کنند که صدای ووووزلا‌ها پیش آنها به قول گزارشگران فوتبال حرف زیادی برای گفتن ندارد.

باغچه، نه سطل زباله

این روزها در گوشه و کنار شهر چشم مان به گل‌‌ها و درختچه‌هایی می‌افتد که به شکل‌ و مدل‌های گوناگون حتی در کوچک‌ترین فضای ممکن کاشته شده‌اند و با دیدنشان روح انسان تازه می‌شود؛ کارگران از هر آرایشگری آنها را بهتر آرایش کرده‌اند و گاهی بر زیبایی آنها افزوده‌اند.

بزرگ‌ترها همیشه به بچه‌ها درس می‌دهند که کندن گل‌ها کار خوبی نیست و گهگاه این شعر را ملکه ذهن‌شان می‌کنند که «هرکی به گل‌ دست بزنه شاپره نیشش می‌زنه». با وجود این هنگامی‌که خود بزرگ‌تر‌ها کنار گل‌های باغچه زباله می‌ریزند به‌جای شاپره، مگس‌ها و حشرات دیگر آنها را نیش می‌زنند، زیرا  محل تجمع زباله‌ها مملو از حشرات و حیوانات موذی است که برای تغذیه از این زباله‌ها آمده‌اند. شاید این روز‌ها باید کودکان نیز برای بزرگ تر‌ها شعر‌های پندآموزی بسرایند تا دیگر شاهد چنین صحنه‌های نازیبایی نباشیم.

خطر ریزش آجر

تابلوی «خطرریزش کوه» را که خاطرتان هست ، این تابلو را  در محل‌هایی از جاده نصب می‌کنند که امکان ریزش سنگ‌ در آن هست اما به نظر می‌رسد در برخی کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر نیز باید تابلویی با مضمون «خطرریزش آجر» نصب کرد‌  زیرا برخی ساکنان محله تصور می‌کنند دیوار‌های حیاط محل مناسبی برای نگهداری از مصالحی است که حالاحالا‌ها با آن کاری ندارند.

حال آنکه هر یک از این آجر‌ها برای رهگذران می‌توانند حکم کارت دعوت عزرائیل را داشته باشند. با وجود این باید به رهگذران حق دادکه خودشان نیز در تعیین یا به‌تاخیر انداختن زمان بدرود حیات‌ خود نقش داشته باشند.

جالب اینجاست که ماجرا‌های چنین حرکاتی به آجر ختم نمی‌شود و گاهی نیز هنگام وزیدن باد محتویات بالکن این افراد،  رهگذران داخل پیاده‌رو را هدف قرار می‌دهد. بنابراین به نظر می‌رسد باید برای حفظ زیبایی ظاهری ساختمان و سلامتی رهگذران از چنین حرکاتی بپرهیزیم.

کد خبر 110094

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز