گلهای بنفشه نیلی رنگند و گلهای رز قرمز رنگ، اما شاید تمامی این رنگها در ذهن شما باشند. قرمز بودن یک شیئی به چه معنی است؟ آیا شما رنگ آبی را همانطور میبینید که اطرافیان شما میبینند؟
به گزارش خبرگزاری مهر، بسیاری از دانشمندان باور دارند انسانها از قدرت دیدی رنگی برخوردارند که این قدرت معمولا در میان جوامع و فرهنگهای مختلف ثابت و پایدار است و در پس این پایداری نیز دلایل تکاملی نهفته است.
"مارک چنگیزی" دانشمند علوم شناختی در موسسه پلی تکنیک رنسلر در تروی نیویورک معتقد است حالات روحی و احساسات، پایههای اصلی بینایی رنگی است و این توانایی ارتباطات عمیقتر و غنیتری با مابقی جهان ادراکی انسان دارد.
اما برخی از انسانها واقعا رنگ قرمز را به شکلی که اکثر انسانها آن را درک میکنند، نمیبینند. در حدود هشت درصد از مردان در متمایز کردن رنگها از یکدیگر دچار مشکل هستند و کمتر از 0.5 درصد از زنان مشکلی مشابه دارند.
بینایی رنگی بر اساس گیرندههای نوری در چشم رخ میدهد که به سلولهای مخروطی شهرت دارند و در حدود 6 تا هفت میلیون از آنها در شبکیه چشم انسان وجود دارد. انسانها معمولا از سه نوع از این سلولها برخوردارند که هر یک از آنها نسبت به طول موجهای کوتاه، متوسط و بلند واکنش نشان میدهند. آبی نیلی و متمایل به بنفش مرز طول موجهای کوتاه و قرمزها در مرز طول موج بلند قرار دارند. چشم در عین حال از حدود 120 میلیون رشته میله مانند برخوردار است که تنها قادر به جذب نور هستند و واکنشی نسبت به رنگ ندارند.
بر اساس برخی از محاسبات و تخمینها چشم انسان از توانایی تشخیص یک تا 10 میلیون رنگ مختلف برخوردار است، در عین حال وجود گروهی کوچک از زنان که چهار نوع سلول مخروطی در چشم آنها وجود دارد نیز نشان میدهد امکان تشخیص تعداد بسیار بیشتر از 10 میلیون رنگ نیز توسط انسان وجود دارد.
در بیشتر موارد کور رنگی، سیستم مخروطی چشم برای طول موجهای متوسط یا بلند دچار اختلال شده و باعث میشود رنگهای قرمز، سبز و گاه زرد مشابه یکدیگر به نظر بیایند. در موارد نادری از کور رنگی افراد توانایی تشخیص رنگ زرد را از آبی نداشته و در بدترین حالت بیمار تمام جهان را به رنگ خاکستری میبیند.
سگها و گربهها به صورت ژنتیکی کور رنگ هستند و تنها قادر به درک سایههایی ضعیف از رنگ هستند. به بیانی دیگر قدرت بینایی آنها در شب است و در تاریکی از قدرت دید محیطی بالایی برخوردارند. حشرات از طریق صدها هزار واحد گیرنده نور، جهان را به شکل ساختاری موزائیک مانند میبینند و از سویی دیگر برخی از حیوانات نیز هستند که از بینایی رنگی قدرتمندتر از انسان برخوردارند، برای مثال کبوترها و ماهیهای قرمز یا گلدفیشها توانایی دیدن امواج ماوراء بنفش را نیز دارند، امواجی که چشم انسان قدرت دیدن آن را ندارد.
"دیوید هیلبرت" استادیار فلسفه در دانشگاه ایلینویز معتقد است انسان در دیدن نسبت به دیگر پستاندارن فوقالعاده است اما نسبت به استانداردهای بزرگتر، از قدرت دید کاملا معمولی و متوسط به شمار میرود. بیولوژیستها بر این باورند سیستم بینایی جانداران طی میلیونها سال تکامل یافته و دلیل پایداری برخی از ساختارهای خاص در بینایی آنها ناشی از ویژگیهایی است که برای بقای جاندار در آن ساختارها نهفته بودهاست.
چرا انسان جهان را رنگی میبیند؟
یکی از فرضیهها در مورد منشاء دید رنگی انسان این است که چنین توانایی به انسانهای اولیه کمک میکرده تا بتوانند میوههای قرمز رنگ را در میان برگهای سبز رنگ درختان تشخیص دهند. به گفته "استفان پالمر" استاد علوم شناختی دانشگاه کالیفرنیا برکلی، دید رنگی به طور کلی در تشخیص اجسام و ساختار فضایی آنها از دیگر اجسام کمک میکند.
"مارک چنگیزی" نظری متفاوت داشته و بر اساس مطالعاتش معتقد است سیستم مخروطی چشم انسان به منظور ردیابی تغییرات هموگلوبینهای خون به واسطه نوسان در اکسیژن رسانی خون تکامل یافتهاند. به بیانی دیگر چشم انسان آنچه در زمان سرخ شدن ناشی از شرمساری و یا سفید شدن ناشی از ترس شدید به صورت فیزیولوژیکی رخ میدهد را میتواند با کمک طیفهای کامل رنگ انسانی مشاهده کند.
به گفته چنگیزی در میان موجودات نخستین، موجوداتی با صورتهای پر مو دارای سیستم بینایی ابتدایی بودهاند که تنها توانایی تشخیص آبی-زرد و خاکستری را داشتند؛ در حالی که موجوداتی با سیستم بینایی مشابه انسان از صورتهای بیمویی برخوردار بودهاند، زیرا به گفته چنگیزی دید رنگی به آنها امکان میداده تغییرات احساس و سلامت بدن را با کمک تشخیص رنگهای قرمز، زرد، سبز و آبی در صورت یکدیگر، ردیابی کنند.
بر همین اساس چنگیزی طرحی ارائه کرده است تا بیمارستانها از لباسهایی با رنگمایه های نزدیک به پوست انسانها استفاده کنند تا پزشکان با جایگزین کردن این لباسها به جای لباسهای آبی یا سفید کنونی، بتوانند کوچکترین تغییرات را در رنگ بیماران تشخیص دهند.
همه افراد قرمز را یکسان میبینند؟
چنگیزی بر اساس مطالعات خود بر روی نخستینیان و دید رنگی معتقد است درک انسانها از رنگ باید پدیدهای ثابت باشد. اما دیگر مطالعات نشان میدهد دیدن رنگها گاه مشابه چشیدن طعم غذا است، چنانکه طعمی خوشایند گاه برای فردی ناخوشایند و تلخ بوده و برای دیگری شور یا بیمزه به نظر میآید. درست مشابه زمانی که درجهای از رنگ زرد میتواند برای افراد مختلف زیبا یا آزار دهنده به نظر آید.
معمولا افراد به صورت طبیعی طعم غذاهای کپک زده یا فاسد را دوست ندارند که این رفتار از سودمندی تکاملی برخوردار است زیرا احتمال خورده شدن چنین غذاهایی توسط انسان کاهش یافته و از بیماری یا مرگ آنها جلوگیری خواهد کرد. پالمر معتقد است این رفتار درباره رنگها نیز صحت دارد زیرا انسانها برخی از رنگها از قبیل آبی آسمان پاک یا رنگ آب تمیز را سودمند و رنگ غذاهای فاسد و یا زباله های بیولوژیکی را ناخوشایند میدانند.
به گفته پالمر، آبی یکی از محبوبترین رنگها به شمار میرود زیرا نشان دهنده موارد مثبتی از قبیل آسمان پاک است. سبز-زرد در مقابل یکی از ناخوشایندترین رنگها است زیرا معمولا مواد سمی را یادآور میشود. نتایج مطالعات جدید پالمر نیز نشان میدهد اولویت رنگی در افراد مختلف با میزان علاقه آنها به جسمی با رنگ مشابه ارتباط نزدیک دارد.
همچنین احساس افراد نسبت به رنگها متناسب با محیطی که فرد در آن قرار دارد در طول دوره زندگی تغییر میکند. پالمر میگوید اعتقادی به وجود تجربه حسی خالص از رنگها ندارد و علاقه انسانها به رنگ به اجسامی ارتباط دارد که مورد علاقه انسان است.