افرادی که در حوزه مالی مشغول فعالیت هستند هنوز پی به اثرات مخاطره آمیز وضعیتی که ممکن است اقتصاد جهانی را تحتالشعاع قرار دهد نبردهاند. در چنین وضعیتی، کالاها و خدمات صادراتی کشورهای اروپایی 12درصد نسبت به گذشته ارزانتر خواهند بود. روی دیگر سکه واردات و مخصوصا انرژی است که با شرایط فعلی گرانتر تمام خواهد شد و تورم را به اروپا تحمیل خواهد کرد. برطبق اخبار موجود ایران و چین اعلام کردهاند که پس از این سعی میکنند معاملاتشان را براساس دلار انجام دهند.
بهنظر میرسد با وجود اینکه اعضای اتحادیه اروپا مشکلات زیادی دارند احتمالا پشتیبانی 7درصدی یورو به واسطه طلا فراموش شده است و این در حالی است که دلار و سایر ارزها نیز از چنین حمایتی برخوردار نیستند. صد البته که این مسئله دلیلی برای خرید یورو نیست چراکه این واحد پولی از نرخ برابری 50/1دلار به 19/1دلار سقوط کرده است. در این میان افرادی که از اکتبر گذشته یورو را فروش استقراضی کرده و دلار خریدهاند به سود خوبی دستخواهند یافت. سقوط ارزش یورو بیشتر از وضع کنونی به نفع هیچیک از اعضای اتحادیه اروپا نیست. همچنین اوراق قرضه دولتی یونان، ایرلند، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا هم از این سقوط منتفع نخواهند بود.
طی ده سال اخیر در مورد یارانههایی که دولت آلمان جهت مساعدت به اعضای جنوبی اتحادیه اروپا پرداخت کرده به تفصیل بحث شده است. این کمک چندصدمیلیارد یورویی در سالهای آینده، دیگر ادامه نخواهد داشت، ضمن اینکه بیش از 70درصد مردم آلمان از همان ابتدا علاقهای برای حضور در بین کشورهای منطقه یورو از خود نشان نمیدادند.
آنها خواستار احیای پول واحد خود (مارک) هستند. در حقیقت آلمانیها مدت زمان زیادی از پذیرش یوروی منتشر شده توسط سایر کشورها امتناع میکردند. آنها از اینکه همیشه نقش حلال مشکلات را در اتحادیه اروپا ایفا کنند به ستوه آمدهاند. حدود 65سال از پایان جنگ جهانی دوم سپری شده و بهنظر میرسد آلمان به اندازه لازم خسارت ناشی از جنگ را پرداخت کرده و اکنون زمان نمایش ابتکار عمل روشنفکران فرارسیده است و سیاستمداران و بوروکراتها باید به حاشیه رانده شوند.
طرح رواج پول واحد در بین کشورهای شمال اروپا، ژاپن و کانادا اتفاقی بود که هرگز عملی نشد. آلمانیها همیشه بر این باورند که دارای بینشی فراتر از اغلب ملل دنیا هستند. طی 2سال اخیر حدود 16 کشور منطقه یورو علاقه زیادی به بازگشت به پول ملی از خود نشان دادهاند. (بهزعم نویسنده، آلمانیها بهخاطر هوش سرشار طبق گفته بالا، مشکلات را بسیار سریعتر درک کردهاند. مترجم.)
نکته قابلتوجهی که کمتر به آن پرداخته میشود ازبینرفتن تجارت آزاد درون اتحادیه اروپاست. ما فکر میکنیم که انگلستان توانایی جدا شدن از اتحادیه اروپا و WTO را داشته و قادر به وضع تعرفههای جدیدی است و همچنین ممکن است این سیاستها توسط آمریکا دنبال شده و به بهبود اوضاع اقتصادی منجر شود. برونسپاری، جهانیسازی و تجارت آزاد باعث ازبینرفتن میلیونها شغل در این دو کشور شده است.
ما همچنین معتقدیم که سرمایهگذاری در بانکهای خارج از مرز توسط شرکتهای چند ملیتی از بین خواهد رفت. بعد از دهه80، دولتها درصدی از منابع مالیاتشان را بهدلیل سرمایهگذاری شرکتها در بانکهای خارج از مرز از دست دادهاند. تلاش برای از بین بردن اقتصاد جهانی بهمنظور ایجاد مفهوم دولت جهانی مدتهاست که ناکارایی خود را نشان داده و مبدعان این طرح کاملا به این موضوع واقفند. آنها تلاش میکنند تا خود را از این بحران بدون پرداخت هزینه زیاد، خارج کنند.
آلمانیها دیگر در فکر نجات اروپا نیستند و لازم به ذکر است که سیستم قضایی آلمان در حال بررسی قانونی بودن طرح نجات است. شهروندان آلمان این کار را قانونی نمیدانند و احتمالا نظر دادگاه نیز با نظر مردم همسوست. و شاید به همین دلیل دولت آلمان بسته کمکی را پذیرفته است. آلمانیها آگاه، تحصیلکرده، سختکوش و کارا هستند. آنها میدانند که داشتن اروپای واحد به نفع آلمان نیست.
بهنظر میرسد در طول 6 ماه آینده یونان از اتحادیه اروپا خارج شده و به پول ملی خود بازگردد چراکه آنها در مورد پرداخت بدهیها ناتوانند و بنابر این تغییر یورو به پول ملی میتواند سرآغاز حل مشکلاتشان باشد. درغیراینصورت یونان به یک کشور جهان سومی بدل خواهد شد. این پیشنهاد را ما در تلویزیون یونان و سایر رسانههای این کشور دادیم. شاید بدهی یونان نیز به همان شیوه بازپرداخت در 10سال پیش آرژانتین (پرداخت 30سنت برای هر دلار) مدیریت شود. آنها همچنین ملزم به پرداخت مالیات هستند. تغییرات اساسی در دولت ضروری است.
بوروکراتها، سیاستمداران و بانکدارها باید بخاطر اقدامات نادرست به دادگاه کشیده شوند و اینجاست که مردم یونان شاهد حل مشکلاتشان خواهند بود. برای اینکه کشور یونان به یک کشور رقابتپذیر تبدیل شود باید واحد پول ضعیفی را تجربه کند. به علاوه چرا یونان باید هزینه خروج از بحرانی که توسط بانکدارهای اروپایی بهوجود آمده است را بپردازد. برنامههای حمایتی از قبیل TRAP به اندازه کافی برای ساماندهی سیستم بانکداری وجود دارد و این بهعهده شهروندان اتحادیه اروپا نیست تا بانکهای اروپایی را از بحران خارج کنند.
بهزودی زمان اجرای تغییرات فرا رسیده و حرکت به سمت پول ملی صورت خواهد پذیرفت. بقیه کشورهای بدهکار نیز تابع این الگو خواهند بود. کابوس منطقه اروپا نیز پایان خواهد یافت. بانکها یا تحمل زیانها را به دوش میکشند و یا سقوط خواهند کرد. ما این مسئله را قبلا به صراحت بیان کرده و اعلام کردهایم که بانکها را از این وضعیت گریزی نیست.بحران پیش رو اجتنابناپذیر است. فروش داراییها کابوسی را برای یونان به همراه خواهد آورد. بانکها اگر بهدنبال سازشند باید به عدمپرداخت 70درصد از اوراق قرضه تن در دهند که البته بهنظر میرسد با این پیشنهاد موافقند.
واحد پولی ارزان باعث جذب توریست و ارزان شدن کالاهای این کشور در بازارهای خارج خواهد شد اما باید بین میزان دخل و خرج تعادل برقرار باشد. این حرکت باعث بهوجود آمدن تورم میشود که یونان متحمل پرداخت هزینه کمی برای بهدست آوردن آزادی خواهد بود. این تجربه یونان را از یوغ سالها بردگی برای بانکهای اتحادیه اروپا و صندوق بینالمللی پول رها خواهد ساخت. قبل از شروع هر کاری یونان باید به فکر پاکسازی اقتصاد کشورش باشد در غیر این صورت در سالهای دیگر چنین مشکلی را دوباره تجربه خواهد کرد. آگاهی از عدمامکان توانایی برخی از کشورهای دیگر جنوب اروپا و شاید اطریش نیز در پرداخت دیونشان میتواند تسلیخاطری برای یونان باشد.
مشکلات جاری در اروپا موجب شد تا شاخص داوجونز در ماه می 9/7درصد سقوط کند. همچنین شاخص S&P کاهش 3/8درصد ارزش را تجربه کرده است که بدترین عملکرد از سال1940 تاکنون بوده است. نرخ اوراق قرضه دولتی در آلمان و ژاپن در پاسخ به نرخ بالای کشورهای بحرانزده به صفر نزدیک شده است. داوجونز در قیمتهایی که آخرینبار در سال1999 آنرا تجربه کرده بود، معامله میشود. و این بدان معنی است که اگر شما در طول این زمان در بازار بوده باشید به احتمال زیاد زیان دیدهاید. علاوه بر اینها دلار طی مدت اخیر 30درصد کاهش ارزش داشته که نشانگر از بین رفتن سود اوراق قرضه آمریکایی در این مدت است.
اگر آمریکا بسته محرک اقتصادی را به اقتصاد کشور تزریق نمیکرد شاهد نرخ بیکاری در حدود 23درصد بود. تأثیر محرکها بهزودی از بین خواهد رفت و ما احتمالاً رکود تورمی را بهزودی به چشم خواهیم دید. در سه ماهه سوم سال انتظار کاهش تولید ناخالص داخلی به کمتر از 2درصد دور از ذهن نیست چرا که افزایش ذخایر باعث کاهش تولید ناخالص داخلی در 3ماهه سوم و چهارم سال خواهد شد.
لازم به ذکر است که متوسط بهکارگیری نیروی انسانی در 28ماه گذشته منفی بوده است. آمار جدید منتشره از بیکاری اسفناک بوده و سیرنزولی را میپیماید. کاهش بیکاری بدون دادن وام به بنگاههای کوچک و متوسط امکانپذیر نیست. بنگاههای کوچک و متوسط، 80درصد شغلهای جدید را ایجاد میکنند. بهنظر میرسد امید چندانی برای افزایش شاخص داوجونز وجود ندارد. اگر محرکهای جدید به اقتصاد تزریق نشود بانک مرکزی آمریکا به عملکرد ضعیف خود ادامه خواهد داد. مصرفکنندگان آمریکایی کمتر از یکمیلیارد دلار خرج خواهند کرد و در نتیجه شرایط خوبی پیشرو نیست.
گلدسیک - باب چپمن