این پنجمین دورهای بود که سیما برای مهمترین رویداد فوتبالی جهان ویژهبرنامهای مستقل تدارک میدید؛ ویژه برنامهای که در 2هفته آغازین جام که مراحل مقدماتی را در برمیگرفت حدود 6ساعت از برنامههای عصر و شب شبکه پربیننده سه را بهخود اختصاص میداد.
تا پیش از جامجهانی چهاردهم که در سال1990(1369) برگزار میشد تلویزیون بنا به دلایل اقتصادی و عرفی امکان پخش زنده مسابقات را نداشت و طبیعتاً هنگامی که پخش زندهای در کار نباشد چینش تمهیداتی مانند دقایقی قبل از آغاز مسابقه به استقبال آن رفتن و پخش آیتمهایی نظیر صحبتهای کارشناسان درخصوص مسائل فنی و تاریخچه تیمها نه اصولاً منطقی بهنظر میرسید و نه از جذابیتی برای بینندگان تلویزیونی برخوردار بود.
اما از آن سال و با خرید دستگاهی که بعدها به دستگاه تأخیر 7ثانیهای معروف شد (دستگاهی که، اپراتورهای سیما را قادر میساخت ظرف 7ثانیه تصاویر غیرمجاز را رصد کرده و آنگاه روی آنتن پخش زنده بفرستند) علاقهمندان فوتبال از معضل تماشای با تاخیر حساسترین رقابتهای فوتبالی جهان خلاص شدند و پس از 12سال(یعنی درست از جام 1978آرژانتین-1357 شمسی) امکان تماشای مسابقات همگام با میلیونها بیننده در سرتاسر جهان فراهم شد.
اما برنامه یک جهان یک جام که به سبک و سیاق این یکی دو سال اخیر باز هم نام حسین ذکایی(تهیهکننده ویژه برنامه جام ملتهای اروپا و مجری اخبار ورزشی) را بهعنوان تهیهکننده بر خود داشت از جهات مختلف قابل بررسی است.
جنبه نخست که البته شاید در ظاهر به چشم نیاید و به نوعی خردهگیری محسوب شود نام برنامه است که شباهت بسیار زیادی با ویژه برنامه هفدمین دوره جامجهانی داشت. نام آن برنامه که در تابستان 81 پخش میشد «یک دنیا یک جام» بود و بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در فاصله این 8سال کل تنوع و نوآوری گروه ورزش شبکه سه بهعنوان متولی اصلی پخش برنامههای زنده ورزشی تنها در کاربرد یک کلمه جهان به جای کلمه دنیا بوده است.
البته همانطور که در سطور بالاتر ذکر شد، قصد خردهگیری نیست ولی هنگامی که رادیو ورزش که طبیعتا میزان مخاطبینش با شبکه سه قابل قیاس نیست، با اندکی خلاقیت از واژه جذاب دیگری برای ویژه برنامه جامجهانی خود استفاده میکند، کم کاری شبکه سه بیش از پیش آشکار میشود.
اما جنبه دیگر ساختار کلی برنامه است که در ادامه همان سبک و سیاق همیشگی ویژه برنامههای جامهای معتبر همچون جام ملتهای اروپا و جامهای جهانی تهیه شده بود. فقط جای این پرسش باقی میماند که در شرایطی که برای مسابقاتی همچون لیگ برتر -که به لحاظ کیفی به هیچ عنوان قابل قیاس با مسابقاتی در این سطح نیست- در استودیویی بزرگتر، افرادی از اقشار متفاوت جامعه بهعنوان تماشاگر زنده دعوت میشوند، چگونه است که ویژه برنامه جامجهانی در شرایط بهمراتب حقیرانهتری اجرا میشود؟
اجرای برنامه یک جهان یک جام به سبک تمام ویژه برنامههای فوتبالی این چندساله برعهده رضا جاودانی بود که البته نباید از برخی ویژگیهای مثبت او همچون خوشرویی و به هر حال تجربهای که ظرف حدود 13سال اجرای زنده برنامههای ورزشی کسب کرده بهآسانی گذشت اما واقعیت این است که بسیاری از بینندگان جاودانی را بهعنوان مجری تخصصی فوتبال نمیشناسند و در زمانهای که دیگر اختصاصی فکر و عمل کردن و برنامه ساختن جزء لاینفک برنامههای تلویزیونی خصوصا برنامههای ورزشی شده، برنامههایی مانند ورزش و مردم یا ورزش از شبکه دو دقیقاً بهدلیل همین نگاه غیرتخصصی و ملغمه بودنشان دیگر برنامههایی محبوب و پربیننده نیستند.
جاودانی هم مجری برنامه «دایره طلایی» یعنی برنامه تخصصی ورزش کشتی است، هم بهعنوان مجری برنامه «مردان آهنین» در ورزش بدنسازی حضور دارد و هم میخواهد مجری تخصصی برنامههای فوتبالی باشد. طبیعی است که بیننده تلویزیونی چنین تناقضی را برنمیتابد و وزن و جایگاه جاودانی را در حد و اندازه مجری ثابت و یگانه ویژهبرنامه مهمترین رویداد فوتبالی جهان نمیداند. بهراحتی و دست کم برای تنوع هم که شده میشد از مجریان کارکشتهای که سابقه فوتبالی آنها بر کسی پوشیده نیست و در عین حال پیشینه اجرای تلویزیونی بسیار بیشتری هم از جاودانی دارند استفاده کرد تا شرایط کیفی برنامه از شکل خستهکنندهای که در طول جام داشت بالاتر برود.
یکی از نکات مثبت برنامه، پخش آیتمهایی به نام آشنایی با کشورها بود که دقیقاً پیش از آغاز مسابقه هر کشور شرکتکننده در جام روی آنتن میرفت و علاوه بر جذابیت ذاتی بعد آموزشی هم برای بینندگان داشت و بینندگانی که سالها بود تنها نام کشورهای گمنام و کوچک آمریکای لاتین یا جنوبی را شنیده بودند، حالا با موقعیت دقیق جغرافیایی و وضعیت سیاسی و اجتماعی آنها هم آشنا میشدند اما متأسفانه سیما در پخش این آیتم هم زیادهروی کرد و آنقدر و در بازیهای متعدد و حتی در داوری پس از پایان بازی اینگونه آیتمها را پخش کرد که دیگر نهتنها جذابیتی نداشتند بلکه به عناصری کسلکننده برای مخاطبینی که در انتظار شنیدن بحثهای کارشناسی بودند بدل شده بود. انگار که تهیهکنندگان تلویزیون دلشان نمیآمد برنامهای را که چند ساعتی برای ساخت آن زمان صرف شده تنها یکی دوبار روی آنتن بفرستند.
در این جام خصوصا در رقابتهای مراحل پایانی، حجم وسیع تبلیغات بازرگانی مانند همیشه آزاردهنده بود و در شرایطی که در مراحل مقدماتی جام در میان دو نیمه علاوه بر سیل بی وقفه پیامهای بازرگانی حداقل چند دقیقه بحث کارشناسی هم پخش میشد در بازیهای حساس پایانی، سیما به جای افزایش این دقایق که طبعاً به افزایش رضایت مخاطبین از عملکردش منجر میشد یکباره پخش نقدهای بین دو نیمه را قطع کرد و تا میتوانست تبلیغات بازرگانی به خورد مخاطب بخت برگشته داد.
البته یکی دیگر از شاهکارهای سیما نحوه پخش نوار تبلیغاتی پایین تصویر بود که در این جام هم این نوار مزاحم بزرگتر شده بود و هم به میانههای تصویر آمده بود تا مشاهده تبلیغ یک محصول بازرگانی به جای مثلاً دریبلزدنهای مسی اعصاب بینندگان را بیش از اندازه خرد و متلاشی کند. چنین سیاستهایی برای سازمانی که هم بودجه بالایی دارد و هم درآمد نجومی از محل تبلیغات تلویزیونی، چندان زیبنده نیست و به نوعی نقضغرض بهحساب میآید؛ انگار که واحد بازرگانی یک سازمان در حال خنثی کردن تلاشها و رایزنیهای چند ماهه یک واحد دیگر سازمان برای پخش زنده رقابتی تا این اندازه مهم است.
به هر حال یک جهان یک جام با تمام مزایا و کاستیهایش تمام شد و تا آغاز جام ملتهای اروپا که دومین رویداد مهم جهان فوتبال به حساب میآید 2سال باقی مانده و میتوان امیدوار بود که شرایط پخش تلویزیونی بازیها تا آن زمان بهتر و باکیفیتتر شود.
حضور گزارشگر
بل از شروع جامجهانی امید میرفت که مداربسته 5گزارشگر همیشگی سیما یعنی عادل فردوسیپور، جواد خیابانی، مزدک میرزایی، پیمان یوسفی و علیرضا علیفر شکسته شود و نیروهای جوان و تازه نفس هم به این عرصه راه یابند که خوشبختانه چنین اتفاقی در این جام رخ داد. البته از آنجا که سیما معمولاً به تعادل چندان عادت ندارد، به جای اینکه گزارشگر مستعدی به نام محمدرضا احمدی را آهستهآهسته و با طی مقدماتی وارد حوزه گزارش زنده تلویزیونی کند و او مثلاً از گزارش بازیهای لیگ کار خود را شروع کند او را به شکلی عجیب وارد این عرصه کرد و تعداد گزارشهایی که این گزارشگر گمنام و هنوز نامانوس برای رقابتها انجام داد از تعداد گزارشهایی که باسابقههایی مانند پیمان یوسفی و علیرضا علی فر انجام دادند بسیار بیشتر بود که واقعاً جای سؤال داشت.
البته نباید از حس آشکار جانبداری از بعضی تیمها که در صدای گزارشگران وجود داشت و چندان عمل پسندیدهای نیست و همینطور دخالت در برخی از امور تخصصی مانند اظهار نظر پزشکی عادل فردوسیپور در شب فینال که با ظاهر شدن در هیأت یک ارتوپد یا حداقل یک فیزیوتراپ باتجربه 3هفته استراحت و دور از میادین بودن را برای یک بازیکن مصدوم پیشبینی کرد به این سادگیها گذشت!