برخی بر این نکته تأکید کردند که بالاخره دوران سیطره کمدی بر سینمای ایران هم پایان یافت.در تمام این سالها، معمولا مخاطب هرچند سال یکبار به یک نوع از فیلمها علاقه نشان میدهد و بنابراین بخش غالب سینمای بدنه سراغ آن ژانر میرود و آنقدر فیلم در آنگونه میسازد که سرانجام مخاطب گرایش خود را عوض میکند؛ همچنان که در دهه70، در مقطعی اکشنسازی باب روز و مورد توجه تماشاگر بود و کمی بعد نوبت به فیلمهای جوانپسند رسید.
دورهای فیلمهای اجتماعی- سیاسی با اقبال گیشه مواجه شدند و سرانجام از ابتدای دهه80، کمدیها ارج و قرب یافتند. تقریبا یک دهه است که محصولات سینمای کمدی در صدر جدول گیشه قرار داشته و تقریبا تمام اعضای باشگاه میلیاردیهای سینمای ایران را آثار کمدی تشکیل میدهند.
به ندرت پیش آمده بود که در زمانی چنین طولانی یک ژانر مورد توجه مخاطب قرار داشته باشد؛ به خصوص اینکه در سینمای ایران عمر هر موجآفرینی و جریانی کمتر از 5سال بوده است.
به دلایلی که بیشتر در حوزه جامعهشناسی قرار میگیرند تا زیباییشناسی، کمدی سالها سکه رایج سینمای ایران بوده و حالا با نفروختن چند کمدی سینمای بدنه، زمزمههای پایان این موج، جدیتر از گذشته به گوش میرسد.
منتها در گذشته سرآمدن دوران یک ژانر تنها با کاهش استقبال مخاطبان مشخص نمیشد، این اتفاق همیشه همراه با اقبال تماشاگر به نوع دیگری از سینما بود. عمر اکشنهای دهه70، با ظهور فیلمهایی چون «دختری با کفشهای کتانی» و «شور عشق» به پایان رسید که بدون بازیگر چهره و با رویکرد به مسائل جوانان توانستند فضای فیلمسازی ایران را عوض کنند؛
همچنان که در مقطعی در کنار این نوع فیلمها، آثار انتقادی- اجتماعی چون «متولد ماه مهر» و «سگکشی»در اکران با گیشه پررونق مواجه شدند تا از پایان یک جریان و آغاز موجی تازه خبر داده شود. افول سینمای جدی اجتماعی نیز در دهه80 با موفقیت تجاری آثار کمدی اتفاق افتاد.
فراموش نکنیم که فیلم پرهزینه و مجلل «دوئل» در اوج تبلیغات رسانهای، از کمدی ارزان و بیکیفیتی چون «بلهبرون» کمتر فروخت و تقریبا از همان دوران و با موفقیت پیدرپی چند کمدی دیگر، خنداندن تماشاگر به مهمترین هدف شاغلان سینمای بدنه تبدیل شد. حالا در حالی کمدیها با اقبال مخاطب مواجه نمیشوند که برخلاف همیشه هیچ ژانر دیگری جای آن را نگرفته است. اینبار مسئله نه تغییر ذائقه و سلیقه مخاطب که گویی ترک عادت سینما رفتن است.