عجله کنید! اگه تعداد جوجههاتون زیاده، از همین الان شروع کنید به شمردن تا وقت کم نیارید. سال دیگه بازم میتونیم جوجههامون رو بشمریم؟
اما از جوجهها که بگذریم که برای بعضیهامون خیلی زیاده و برای بعضیها خیلی کم، تا به حال به حکمت شب یلدا فکر کردین؟ همون شبی که قراره با هم باشیم، با هم میوه و آجیل بخوریم، آرزو کنیم و فال بگیریم.
مادربزرگ هرشب یلدا، وقتی همه دور کرسی گردش جمع میشیم برامون تعریف میکنه که قدیم ترها، شب یلدا همه یه شعری رو بلند میخوندند تا صداشون از خونه بیرون بره و دیو غصه بشنوه. اونا تا صبح کنار هم میموندن تا بگن حتی اگه شب خیلیخیلی هم طول بکشه، اونا رو ناراحت نمیکنه. غمگین و خسته هم نمیکنه. اونا همچنان خوشحالن و دیو غصه و شب هم هیچ کاری از دستشون بر نمیآد.
اما شب یلدا یا همان شب چله خودمان، هزارافسانه با خود همراه دارد؛ مثلا اینکه ماه، دلداده مهر است. زمان کار ماه شب است و مهر روزها برمیآید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد اما همیشه در خواب میماند و روز فرامیرسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه، تدبیری میاندیشد و ستارهای را اجیر میکند. عاقبت نیمهشبی ستاره، ماه را بیدار میکند و خبر نزدیکشدن خورشید را به او میدهد.
ماه به استقبال مهر میرود و راز دل میگوید و دلبری میکند و مهر را از رفتن بازمیدارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش میکنند و عاشقی پیشه میکنند و مهر دیر برمیآید و این شب، «یلدا» نام میگیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر میرسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست.
ایرانیان باستان براین باور بودند که در شب یلدا، قارون در جامه کهنه هیزمشکنان به در خانهها میآید و به مردم هیزم میدهد و این هیزمها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل میشود. بنابراین باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار ازراهرسیدن هیزمشکن زربخش بیدار میماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا میکردند.
در ادبیات پارسی، شب یلدا کنایه از سیاهی و درازی گیسوان معشوقه و همچنین استعاره از بلندی و سیاهی شب دراز هجران و حرمان و جدایی بوده است. یلدا شب میانه عشق است. شبهاى دراز هجر و حرمان و فرقت به آخر رسیده و شبهاى کوتاه کام و وصل با سحرگاهان تابناک یگانگى در راه است.
اما از افسانهها که بگذریم، جشن شب اول زمستان که به جشن شب چله معروف است یک جشن باستانی است. 7000سال پیش ستارهشناسان ایرانی به گاهشماری دست پیدا کردند و فهمیدند که اولین شب زمستان، بلندترین شب سال است.
نیاکان ما هزاران سال پیش گاهشماری خود را بر اساس چهل روز، چهل روز تقسیم کردند،چون چهل در فرهنگ نیاکان ما قداست خاصی داشته است. آنها در اصل، ماه را به چهل روز تقسیم کردند و نه ماه داشتند اما پس از مدتی، این روزها به سی روز تغییر پیدا کرد و ماه سیروزه شد. حالا هزاران سال است که جشن شب چله در خانه ایرانیان برگزار میشود و حتی حمله مغولان و ترکان هم مانع برگزاری این جشنها توسط ایرانیان نشده است.
ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بودهاند و این جشنها را با روشنایی و نور میآراستند. آنها خورشید را نماد نیکی میدانستند و در جشنهایشان آن را ستایش میکردند. در درازترین و تیرهترین شب سال، ستایش خورشید، نماد دیگری مییابد. مردمان سرزمین ایران با بیدارماندن، طلوع خورشید و سپیدهدم را انتظار میکشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکیها و مراسم دیگر در این شب، بهانهای است برای بیدارماندن. یکی از دلایل گرفتن جشن دراین شب، زادهشدن ایزدمهر است
یکی از آیینهای شب یلدا در ایران، تفال به دیوان حافظ است. مردم دیوان حافظ را میگشایند و با نیت بهروزی و شادکامی، فال دل خویش را از او طلب میکنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامهخوانی رواج دارد اما همه اینها ترفندهایی است تا خانوادهها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
میوه اصلی شب یلدا درایران باستان گل آتش است؛ آتش خاموشیناپذیر عشق اما در سراسر ایران زمین، جایی را نمییابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکیها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف میشود اما هندوانه، میوهای است که هیچگاه از قلم نمیافتد زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند، در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند، سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
شب یلدا در میان اقوام مختلف ایرانی، آداب مخصوص به خود دارد. در این بلندترین شب سال، افراد دور و نزدیک خانواده در منزل بزرگان قوم گرد آمده، با خوردن آجیل و میوه، شب را به شادی میگذرانند.
از دیرباز، یکی دو روز پیش از فرارسیدن شب چله، مردهای جوان، خوانچههای آراسته میوه را به منزل نامزدهای خود فرستاده، خود به میهمانی خانه عروس میرفتند. خانواده دختر نیز لباس و پارچه نبریدهای به جای آن هدیه میفرستادند.مردم خطه آذربایجان در این شب برای دختری که نامزد خانواده است یا تازهعروسها، هدایایی میفرستادند که اطرافش با هندوانه و شال قرمز بزرگی که گرداگرد آن انداخته بودند تزئین شده بود چرا که معتقدند شال قرمز باعث خوشبختی، شادی و بخت زیبای عروس میشود.
مردم اقوام شمالی کشور نیز تمام وسائل شب یلدا را با تزئین به همراه ماهی بزرگ تزئینشدهای برای عروس پیشکش میبرند.
در شیراز، شب یلدا به شبزنده داری میگذرد و بعضی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت میکنند. آنها در این شب، سفرهای میگسترانند که بیشباهت به سفره هفتسین نوروز نیست و در آن آینه و قاب عکس حضرت علیع را جای میدهند. انواع و اقسام آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلوا شکری، رنگینک و خرما و میوههایی چون انار و به و بهخصوص هندوانه، خوراکیهای این شب را تشکیل میدهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) میخورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته(قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
در گیلان، هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد، در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوههایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود.
در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمینمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشه ای خارج از هوای گرم اتاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند، ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینهکش آفتاب میخورند.
حالا فقط یک آرزو میماند و آن اینکه شب یلدای خوبی داشته باشید و تفألی هم به حافظ برای ما بزنید....