چه آنکه مدیر دولتی است چه آنکه از خیل بیشمار مردم است.وظیفه رسانهها بیان واقعیتهای جامعه است و اگر از نقش رکن چهارم دمکراسی شان هم بگذریم (که البته حق نداریم بگذریم)، باز هم بازگو کردن واقعیتهایی که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند وظیفه رسانههاست. باور کنید انتقاد، سازنده است اگر لحظهای و فقط لحظهای درنگ کرده و دور از موضعگیریهای شخصی و گروهی به دور و بر نگاهی بیندازید، تعصبهای از پیش تعریف شده را کنار بگذارید و به تماشای آنچه هست بنشینید.
هیچ پدیدهای در جهان هستی بینقص و کاستی نیست و هم از اینرو پدیدهها، اشخاص و عملکردها به نقد کشیده میشوند تا با جبران کاستیها حسنها چند برابر شود. خبرنگاران چشم و گوش مردمند، خودی و غیرخودی ندارند، انعکاس واقعیتها آنطور که واقعا هست مهمترین وظیفهای است که خبرنگار هر رسانهای موظف به انعکاس آن است. منشور اخلاق حرفهای خبرنگاران حکم میکند تا وقایع را با دقت هر چه تمامتر منعکس کنند و برای توسعه عدالت اجتماعی تلاش کنند. در این میان نمیتوان آنها را به مغرض بودن و کذب گفتن متهم کرد؛ چرا که بازگویی واقعیت ساری و جاری در جامعه، جایی برای کذابی باز نمیگذارد.
روزنامه همشهری بهعنوان پرمخاطبترین رسانه مکتوب کشور از این قاعده مستثنی نیست، تا آنجا که با گویشی جای گرفته در چارچوب قانون و نزاکت حرفهای به بیان واقعیت بپردازد و زیر و بم کشور را آنچنان که هست نشان دهد. اگر چه میتوان پذیرفت که راستگویی به برخی مذاقها خوش نیاید اما بر حسب خوشنیامدگی نمیتوان به کذابی متهمش کرد؛
چرا که اثبات اتهام نیازمند دلایلی منطقی، روشن و شفاف است که گوی و میدانی در حد خویش میطلبد و صرف اینکه برخی واقعیتها یا انتقادها به برخی مذاقها خوش نمیآیند، گزارشگر، خبرنگار و رسانه را نمیتوان به انتشار کذب از تریبونی متهم کرد؛ آن هم از تریبونی که فرصتی برای دفاع به متهم نمیدهد؛ هر چند که بهنظر میرسد یکطرفه به قاضی رفتن و اقامه دعوی کردن نتیجهای جز سرخوشانه و پیروزمندانه بیرون آمدن ندارد و این روش مدتی است که به مذاقها خوش آمده و تکرار میشود و باز هم تکرار میشود.
اما بعد...
دیروز رسانهها خبری در مورد سخنان تند معاون اول رئیسجمهوری درباره همشهری منتشر کردند که همزمانی این انتقادات با روز خبرنگار و سخنان رئیس دولت مبنی بر استقبال از نقد، شگفتی آفرید. آنچه محمدرضا رحیمی، معاوناول رئیسجمهوری، در سخنانش بر آن قسمجلاله، بر زبان رانده که کذب محض است مربوط به انتشار گفتههای غلامعلی قربانی، رئیس هیأتمدیره انجمن برنج گیلان و عضو هیأتمدیره انجمن برنج ایران بود.
نقل قولی که سال گذشته از قربانی در روزنامه همشهری منتشر شده همان است که عینا روی خطوط خروجی خبرگزاریها قرار گرفته و جراید مختلف دیگر هم منتشرش کردهاند و پس از آن جوابیهای نیز برای مطبوعات در رد گفتههای وی ارسال نشد تا براساس قانون، منتشر شود که البته صرف انتشار یک نقلقول از یک مقام رسمی و مسئول را نمیتوان به حساب کذاب بودن روزنامه همشهری گذاشت؛ چرا که با این استدلال همه مسئولیت گفتههای تمامی مقامات مسئول را باید بر دوش رسانهها گذاشت و از این پس رسانهها هیچ نقل قولی را منتشر نکنند مبادا که از نظر گروهی دیگر کذب باشد و رسانهها به دروغگویی متهم شوند.
از سوی دیگر معاون اول رئیسجمهوری در بخش دیگری از گفتههایش مدعی انتشار250 خبر کذب در روزنامه همشهری شده که بهنظر میرسد میبایست به همین تعداد، شکایت در مراجع قضایی مطرح و دلایل کافی برای اثبات 250 ادعا را داشته باشند و تمامی موارد را در دادگاه صالحه مطرح کرده و رای مقتضی صادر شود.
وقتی یک رسانه از تریبونی رسمی متهم میشود بیآنکه فرصت برابر برای دفاع داشته باشد، فرقی نمیکند که این رسانه پرتیراژترین روزنامه کشور باشد یا یک نشریه محلی و بومی که تلاش همه خبرنگارانش بر آن است تا اوضاع زندگی مردم را بهبود بخشند، مهم این است که فرصت ترمیم کاستیها از کشور گرفته خواهد شد.
باور کنید انتقاد، سازنده است، آنکه انتقاد میکند نه از سر کمبینی که از دلسوختگی برای دیگری است که لب به انتقاد منصفانه میگشاید و دلایل و شواهد منطقیاش را هم منتشر میکند؛ غیراز این بود، میشد رسانهها به بیراهه بروند و از تریبون یکطرفه، دهان به اتهام بگشایند که این دومی از اولی سهلتر است.