مولف در این کتاب که فصل 28 آن (از صفحه 558 تا 600) به ایران اختصاص یافته، نوشته است:... مقامات وقت آمریکا محبوبیت دکتر مصدق را نتیجه خسته بودن ایرانیان از مقامات آزمند و خائن پیش از او، فساد اداری و موروثی شدن ادارههای دولتی میان خاندانهای معیّن، اجحاف سرمایهداران و فئودالها و نیز رقابت طولانی قدرتهای اروپایی با هم بر سر ایران میدانستند و به باور آنان، ایرانیان دکتر مصدق را فردی میپنداشتند که میتواند به همه این مسائل پایان دهد. بنابراین، در آن زمان (دوران حکومت هری ترومن) قانع کردن واشنگتن به مشارکت در برنامه براندازی مصدق نه تنها دشوار بلکه محال بود و دولت لندن نیاز به مشارکت آمریکا داشت زیرا که درصورت مداخله مسکو، توان ایستادگی نداشت و همه آسیای غربی با منابع آن از دست میرفت.
اعلامیه جالب الهیار صالح
21 آگوست (30 مرداد) 1953 و یک روز پس از زندانی شدن مصدق بیش از 200 تن از مقامات و هواداران او بازداشت شدند. در این روز و در جریان برکناری مقامات دولتی، 321 رئیس و معاون نیز کنارهگیری خودرا اعلام کرده بودند که دولت کودتا این کنارهگیری انبوه را «توطئه» خوانده بود. با وجود این، اعلام کرده بود که تصفیه ادارهها از مصدقیها و چپها ادامه خواهد داشت و افسران هوادار مصدق در سازمان پلیس بهصورت کارمند معمولی (کارمند غیرنظامی) در اختیار وزارت کار قرار خواهندگرفت. در همین روز الهیار صالح از سمت سفیری ایران در آمریکا کنارهگیری کرد و اعلام داشت که دولت سرلشکر زاهدی مشروع نیست و نماینده یک دولت غیرقانونی بودن سربلندی نیست بلکه شریک جرم بودن است.
انتقال پایتخت ایران به شهر نیشابور
21 آگوست 441 میلادی، یزدگرد دوم شاه وقت ایران از سلسله ساسانی تصمیم گرفت که برای نزدیک بودن به شمال خاوری کشور و جلوگیری از ورود باقیمانده هونها به منطقه فرارود (بخش شمال شرقی خراسان بزرگتر) موقتا پایتخت را از تیسفون (نزدیک بغداد) به نیشابور منتقل کند. شهرهای بزرگ و معروف دیگر خراسان وقت عبارت بودند از سمرقند، بخارا، مرو، خجند، بلخ و هرات. یزدگرد دوم که 18 سال حکومت کرد در سال 438 میلادی پس از مرگ پدرش، بهرام گور، شاه شده بود. همین هونها که ایرانیان آنان را به اروپا فراری داده بودند، در این قاره کشور هونگری (هنگری ـ مجارستان) را بهوجود آوردند که آتیلا یکی از رهبرانشان بود.
ارسال خبر کشته شدن ماکان کاکی با کبوتر نامهبر
«ماکان کاکی» یکی از سرداران احیای استقلال ایران که بر شمال کشور حکومت داشت 21آگوست 940 میلادی (329هجری قمری) در جنگ کشته شد و خبر کشته شدن او به وسیله کبوترنامهبر که بر پایش جمله «ماکان کاسمه (ماکان به مانند اسمش شد یعنی دیگر زنده نیست)» را بسته بودند تا سبک باشد به نصر سامانی در بخارا رسانده شد. ماکان و نصر که برای طرد باقیمانده نفوذ عباسیان از ایران تلاش میکردند درعین حال رقیب یکدیگر بودند.