این مدل یا اصلاً وجود ندارد یا حداقل برای بسیاری از افراد جامعه نامفهوم است. میتوانم بگویم که ما در فضای وب سرگردانیم. اگر هم میبینیم جاهایی به موفقیت، رشد و توسعه دست یافتهایم ناشی از تلاشها و ابتکارات و انرژی شخصی افراد است.
اما دراین مورد که تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات از غرب آمده، باید گفت: بله، از پنتاگون آمده و الان هم پنتاگون روی آن نظارت دارد! مگر بقیه تکنولوژیهای ما از کجا آمده است؟ بیش از 90درصد صنایع و تکنولوژیهای ما از غرب آمده اما ما توانستهایم اکثر آنها را دریافت و با مدل فرهنگی خود بومی کنیم و در راستای رفاه جامعه خود از ظرفیتهای آن استفاده کنیم؛ اما در مورد فناوری اطلاعات و ارتباطات نه. اینکه ما بگوییم بهعنوان یک کشور اسلامی و با سابقه تمدن چند هزار ساله نمیتوانیم با این تکنولوژی کنار بیاییم و میخواهیم جلوی آن را بگیریم نشانه ضعف ماست.
آیا کشورهای اسلامی دیگری مانند مالزی، عربستان، امارات و اندونزی که راه توسعه IT را در پیش گرفتهاند مباحث فرهنگی، اجتماعی و مذهبی ندارند؟ دارند، اما آنها هم در مقابل این نگاه راهکارهایی را یافتهاند و از مزایا و خدمات IT برای رفاه شهروندان خود سود بردهاند. اما ما در این فضا سرگردانیم.
در زمینه توسعه زیرساختها، پهنای باند، سرعت دسترسی و توسعه کاربریهای سرویسهای مختلف، کاملاً عامدانه جلوی این فناوری را گرفتهایم. طبق قانون به ازای هر 100 دانشجو تا پایان برنامه چهارم توسعه کشور باید 25رایانه در دانشگاهها نصب شده باشد اما واقعاً در دانشگاههای ما این نسبت وجود دارد؟
این سردرگمی و ابهام با نوعی مقاومت در برابر ورود و توسعه فناوری ارتباطات و اطلاعات توأم شده است و این در حالی است که راه توسعه آینده ایران از مسیر فناوری اطلاعات میگذرد. دیگر فناوری اطلاعات و ارتباطات یک تکنولوژی بینرشتهای است. همه متخصصان و فعالان رشتههای مختلف علوم از نجوم و پزشکی گرفته تا جامعهشناسی و ارتباطات با این تکنولوژی سر و کار دارند.
خیلیها سؤال میکنند: ابتدا زیرساختها باید توسعه یابد یا آموزش و فرهنگ عمومی؟ در پاسخ باید گفت: توسعه زیرساخت باعث فرهنگسازی میشود؛ تا دانشآموزان را مجبور نکنیم که از طریق اینترنت در کنکور ثبت نام کنند آنها هیچگاه این تجربه را به دست نمیآورند و این کار را آموزش نمیبینند. وقتی زیرساختها را مهیا کردیم باید جامعه را به سمتی سوق دهیم که برای برآوردن نیازهایش از فناوری اطلاعات استفاده کند. این فناوریها در دل خود سهولت، فراگیری، حذف زمان، گستردگی و رضایتمندی را بههمراه دارند.
ما برای استفاده از این تکنولوژیها آموزش ندیده یا تشویق نشدهایم. در واقع بهجای اینکه ابزارهای الکترونیک و پیشرفته برای افزایش رفاه ما به کارآیند تبدیل به یک پز اجتماعی شدهاند و کاربری درست آنها را بلد نیستیم. ما در ایران ظاهر تکنولوژی را خوب میگیریم و از رنگ و لعاب آن لذت میبریم اما از آن بهدرستی استفاده نمیکنیم. چرا؟ چون آموزش ندیدهایم. نهاد مدرسه ما چیزی بهعنوان IT ندارد که عرضه کند.
دانشآموز در مدارس نمیآموزد از وبلاگ برای آموزش و یادگیری خود چه استفادهای میتواند بکند. یا اینکه ایمیل چه کاربردهایی در ارتباطات او میتواند داشته باشد. او بلوتوث و اینترنت را تنها در گفتوگوهای کودکانه خود با دوستانش میشناسد و طبیعی است که کاربری تفریحی برای او در ارجحیت قرار میگیرد.