همیشه اما و اگرهایی وجود داشته که فیلمسازان را از حرکت به سمت ساخت فیلم پلیسی بازداشته و عواملی که برخی آنها فرامتنیاند و پارهای نیز ساختاری، باعث شدهاند حضور چندان چشمگیری را از این ژانر شاهد نباشیم. در چنین شرایطی «مقلد شیطان» به عنوان فیلمی متعلق به ژانر پلیسی جلوی دوربین رفته و با چندسال تأخیر و مشکلات حاشیهای روی پرده آمده است.هرچند فیلم نمیتواند انتظاری را که از روایت داستانی معمایی میرود برآورده سازد ولی در این مسئله، مقصر افشین صادقی نیست و میتوان گفت هیچ فیلمسازی در سینمای ایران نمیتوانست شکلی پذیرفتنی به چنین داستانهایی بدهد. درواقع سرنوشت این نوع فیلمها را شرایط و محدودیتها رقم میزند.
با این وضعیت حرکت به سمت سوژههایی اینچنینی جرأت و جسارتی را میطلبد که اگر نه تحسینبرانگیز اما قابل تأمل است؛ به خصوص اینکه باتوجه به شرایط موجود در ورود به داستانی از جنس آنچه مقلد شیطان روایت میکند، احتمال شکست، بسیار بیشتر از پیروزی است.جدای از اینها افشین صادقی برای اکران مقلد شیطان مسیری دشوار و طولانی را طی کرده؛ فیلمی که پس از مدتها در شرایطی به نمایش عمومی درآمد که کارگردانش به شدت نسبت به این شرایط معترض است. صادقی میگوید که انتظار نداشته بعد از 4سال دوندگی فیلماش را اینگونه اکران کنند.
- مقلد شیطان گویا اولین فیلمتان است. از آن تا چه حد رضایت خاطر دارید؟
البته اولین فیلم سینمایی من نیست، ولی اولین فیلمی است که اکران شده. اولین فیلم من «شطرنج یکنفره» بود که آن را البته با علم به اینکه اکران نخواهد شد، ساختم. اما مقلد شیطان را فکر میکردم اکران خواهد شد و فکر میکردم که موفق خواهد بود در برخورد با مخاطب و حتی فکرهایی... مثل بچهکوچولوها. (میخندد)؛ نه البته در مورد فروش فیلم، اما تصورت این است که در این بازاری که در سینمای ما شکل گرفته و فیلمهایی که روی پرده میروند و همه در یک فضا هستند، میخواهی یک کار متفاوت بکنی، مثلا میخواهی خودت را نشان دهی. به ارشاد، به مسئولین و به منتقدان بگویی که من میخواهم یک فیلم متفاوت بسازم. یکهو شمشیر را از رو میکشند.
- در مورد مقلد شیطان حرف میزنید؟!
بله دیگر.
- شما که در این فیلم خیلی با همه مهربان بودید؛ مخصوصا با پلیس!
خب نمیدانم. در این فیلم هیچکس جنگولک بازی درنمیآورد، آرایش چندانی ندارد و لباس بدی نپوشیده. ولی فیلمهایی که اکران میشوند، میبینید همه این مسائل را دارند و مشکلی هم برایشان پیش نمیآید؛ تبلیغ هم میشوند. فیلم من باید 4 سال بخوابد. چیزی هم نداشت جز اینکه یک فیلم آموزنده بود. انتظار داشتم که مسئولین برخورد خوبی با آن داشته باشند، نه اینکه بعد از 4سال دوندگی اینطور اکران شود؛ خلاصه اشتباه فکر میکردم.
- شاید اگر با ظرافت بیشتری این مسائل را در لفافه مطرح میکردید، کمتر توی ذوق میزد.
خب، مشکل این است که من آدم دورویی نیستم. خیلی رک هستم و حرفم را میزنم. فیلم بازیکردن برایم سخت است.
- ولی بحث فیلم ساختن است!
فیلم را هم فکر میکنم در راستای قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران ساختم و فکر نمیکنم مشکل فیلم من روبودن و اینها باشد. فکر میکنم که اصولا با فیلم جدی مشکل دارند.
- البته شخصیتهای فیلم شما تاحدی غیرقابل باور هستند.
شما فکر میکنید چنین آدمهایی وجود ندارند؟
- اینطور رفتار نمیکنند. جنایتکار تا این حد بیتفاوت و بیاحتیاط نمیشود!
بیتفاوت نیست. خونسرد است؛ مثل کسی که سیگار میکشد. روزهای اول از همه مخفی میکند و میترسد، ولی رفتهرفته برایش عادی میشود و در حضور هر کسی که باشد سیگارش را روشن میکند و شروع میکند به کشیدن.
- ولی قبول کنید که سیگارکشیدن قدری با آدمکشتن فرق دارد!
نه، آن هم همینطور است؛ وقتی فطرتا جانی باشد. برای همین اسم فیلم مقلد شیطان است.
- به فیلمهای جنایی علاقهمندید؟
من حدود 25 تله فیلم ساختم و 2 فیلم سینمایی، که اکثرشان درام جنایی و تلخ بودند و این برمیگردد به روحیهام که بله، به این نوع کار گرایش دارد و ذهنم درگیر این نوع قصهها و آدمهاست. در واقع این آدمهای خاص را دوست دارم، جالب هستند و جای پرداخت دارند. آدم مطلق مثبت را کاری نمیتوان کرد، ضمن اینکه به هر حال گوشزدی هم میکنیم و سعی میکنیم کار آموزنده بسازیم.
- ولی این نوع فیلمها معمولا در سینمای ما موفق نبودهاند. هم به خاطر امکانات کمی که در اختیار فیلمسازان است، هم شناخت ناکافی خود فیلمسازان از این نوع کار و هم اینکه فضای چندانی برای انتقاد باز نیست.
اگر میخواستیم مثل خارجیها بسازیم بله، ولی من هیچوقت ادای آنها را درنمیآورم.
- اختیار دارید. مشکل هم این است که ادایش را درمیآورید ولی مثل آنها نمیشود. البته فقط فیلم شما اینطور نیست.
نه، قبول ندارم. فضای فیلم من کجایش غربی بود؟
- خیلی جاهایش. مثل فیلمهای کلاسیک غربی باران و بارانی و کلبه خارج از شهر و پلههای مارپیچ و حتی آن اسباببازی و بمب توی اسباببازی.
نمیدانم. ولی من همیشه اتفاقا تلاشم این است که همهچیز ایرانی باشد. اصلا برای همین، اصغر همت، اول فیلم نقاره میزند. حالا لازم شد 20دقیقه اول فیلم تازهام را نشانتان بدهم تا ببینید چقدر ایرانی است؛ قصه یک قاتل زنجیرهای که در آبادان 18 زن را کشت.
- حالا اکران میشود، میبینیم.
نه، اکران نمیشود. این هم اکران نمیشود.
- چرا فیلمهای اکران نشدنی میسازید؟
بعضی قصهها را دوست دارم، خیلی دوست دارم. ولی الان داریم با اصغر عبداللهی روی فیلمنامه یک فیلم مفرح کار میکنیم! اما کار پلیسی ساختن سخت است. من 12سال است که در این حیطه کار میکنم و این مقوله را به اندازه خودم میشناسم.
- عجب! در هر صورت فیلم جنایی و پلیسی ساختن با تعارفهایی که ما با پلیس داریم خیلی باورپذیر از آب درنمیآید و گمان نمیکنم با شناخت، راه به جایی ببرید.
چرا میشود. شما در مقلد شیطان المان پلیسی دیدید؟ کلانتری دیدید؟ یا یک رفتار پلیسی دیدید که احمقانه باشد؟
- اما آخر فیلمتان کاملا از آغاز قابل پیشبینی بود. پلیس گول نمیخورد!
در تمام فیلمهای دنیا آدم خوبه پیروز است.
- ولی اینکه آدم خوبه پلیس باشد، وحی منزل نیست.
پلیس بد هم هست ولی پلیس خوب هم هست. پلیس خوب پیروز میشود، پلیس بد شکست میخورد. جانی فیلم مقلد شیطان هم پلیس اخراجی بود دیگر. ضمن اینکه این فیلم درحالی که به شدت پلیسی است اما خیلی از قوانینی را که پلیس برای این نوع فیلمها میگذارد شکسته. خیلی از اتفاقاتی که در این فیلم میافتد در رابطه با پلیس ما، شما در هیچ فیلمی ندیدهاید.
- در هر صورت جدای از فیلم شما، در این حیطه فیلم ساختن همیشه به ضرر فیلمسازان تمام شده و مسئلهساز بوده.
سخت است، قبول دارم. با این حال من تلاشم را میکنم. البته ناگفته نماند که ناجا خیلی با فیلم من برخورد خوبی کرد و به درستی فهمید که این شکل پرداخت چقدر به نفع پلیس است و از آن استقبال کرد و این شعور،قابل تحسین است.