از توسعه بزرگراهها و ساختوسازهای گسترده جهت مستحدثات گوناگون در جنگلها و پهنههای زیستمحیطی گرفته تا ساختوسازهایی به بهانههای مختلف از جمله تعاونیهای مسکن، پروژههای تجاری- اداری، پارکینگهای طبقاتی، جایگاههای سوخت و... .
در باغها و فضاهای سبز باقیمانده در کلانشهرهایی که زمین و ساختوساز همچنان دارای ارزش افزوده است، بهرغم اینکه به هریک از این ساختوسازها نیز در جای خود نیاز است، اما سؤال این است که چرا در فضاهای سبز و باغها که وجودشان برای ادامه حیات شهر و شهروندان ضرورتی غیرقابل انکار است همه این اتفاقات باید بیفتد. و بالاخره باید دست به دامن چه کسی شد و چه باید کرد؟
آیا باید همچنان شاهد خاموش شدن و از بین رفتن این حجمها و ذخیرههای سبز شهر بوده و تنها نظارهگر باشیم؟ متأسفانه در غیاب تشکلهای مردمی زیستمحیطی که بتوانند حضوری فعال برای حفظ و صیانت و همچنین گسترش فضاهای سبز شهری داشته باشند صداهای منفرد دوستداران محیطزیست نیز به جایی نمیرسد.
در این هنگامه مشکلات و مسائل گوناگون مملکت، گاهی بهنظر میرسد که شاید اینگونه سخنها از سر بیدردی است اما به واقع چنین نیست. علاوه بر اینکه تنفس، نخستین شرط حیات انسان است ادامه و استمرار زندگی در شهرهای بزرگ که بهتبع سهم بزرگ صنایع و استفاده از انواع سوختهای وسایل نقلیه و... آکنده از انواع و اقسام آلودگیهای زیستمحیطی است، فضاهای سبز و باغهای شهر از جمله ضروریات برای ادامه زندگی محسوب میشوند.
مسئولین و مدیران کلانشهرها با عنایت به در دستور کار بودن روزافزون و ناگزیر گسترش مستحدثات و شبکه معابر طبق طرحهای گوناگون شهری، دارای مسئولیت جدی در این زمینه هستند که در تقابلهای حادث مابین حفظ فضاهای سبز و اکوسیستم که حیات حال و آتی شهرها را در درازمدت تعیین میکند با برقراری قوانین و قواعد بازدارنده تعادل برقرار کرده و یا درصورت الزام به ساختوسازهایی که به نوعی به محیطزیست صدمه میزند، ضرورتاختصاص حداقل معادل فضای سبز یا باغ آسیب دیده را برای متولی پروژه الزامی میکند.
متأسفانه مشاهده میشود بهتبع نیازهای گوناگون فزاینده در کلانشهرها ازجمله نیاز به پارکینگ طبقاتی، جایگاه سوخت و واحدهای مسکونی تعاونیهای مسکن، فضاهای سبز و یا باغها نابود میشود. بهراستی ضرورت وجود و نگهداری فضای سبز و باغها در چه مقام و رتبهای برای مسئولین کلانشهرها قرار دارد؟
چه کسی از این فضاها که به نوعی حقوق عمومی محسوب میشود صیانت میکند؟ و کدام نهاد پاسخگوی نبود و فقدان ریههای تنفسی شهر برای شهروندان در حال و آینده شهر است؟ آیا اگر درختی قطع میشود الزامی جهت جانمایی درختی دیگر در شهر پیشبینی شده است؟ آیا مسئولین ملزم به پاسخگویی و تعیین محل جانشینی برای درختان قطعشده در شهر نیستند؟
آناهیتا گودرزی