قطر دارای مرز مشترک خاکی با عربستان سعودی و مرز دریایی با کشورهای بحرین، ایران و امارات متحده عربی است. از نگاه تاریخی این کشور در بسیاری از دورههای تاریخی قبل از اسلام جزئی از ایران بوده و در برخی از دورههای تاریخی بعد از اسلام نیز بخشی از قلمرو پادشاهان ایرانی به شمار میرفته است.
در تاریخ معاصر نیز قطر توسط عثمانیها و بعدا انگلیسیها اداره میشد. این کشور در ۳ سپتامبر ۱۹۷۱ به استقلال رسید و تاکنون نیز خاندان آل ثانی بر این کشور حکومت کردهاند.
قطر در سال 1971 از قیمومیت انگلستان خارج شد و به استقلال رسید. در این بین در واقع ایران دومین کشوری بود که بعد از انگلستان، استقلال آن کشور را به رسمیت شناخت. همین امر بیانگر اهمیت قطر در سیاست خارجی ایران بود؛ سیاستی که در دهه1350 میکوشید تا با توجه به روابط استراتژیک با غرب قدرت اصلی منطقه خلیجفارس باشد و دولت قطر و خاندان آل ثانی نیز میکوشید تا با توجه به تهدید عربستان از ایران بهعنوان کشوری که میتواند ضامن حفظ امنیت و ثبات در منطقه باشد، بهره گیرد.
در این بین قابل توجه است که در واقع با توجه به اشتراکات سنتی و مذهبی بین آلسعود و آلثانی، دو خاندان روابط چندان گرمی با هم نداشتهاند که بیشتر به نیات آلسعود برمیگردد. در این راستا قطر در سالهای پس از استقلال عملا از طرف ایران تهدیدهای عمدهای را احساس نکرده است اما این عربستان سعودی بود که همواره تمامیت ارضی و حاکمیت این کشور را تهدید میکرد.
همین امر سیاست خارجی این کشور را تاکنون تحتتأثیر قرار داده است و عملا در طول 4دهه حیات سیاسی قطر، این کشور مهمترین کشور عضو شورای همکاری خلیجفارس بوده که نکوشیده تا روابط خود را با ایران قطع یا تیره کند.
در این میان روابط ایران و قطر را میتوان در 2 حوزه مسائل سیاسی و اقتصادی، مورد توجه قرار داد.
در یک دهه گذشته نیز با توجه به تداوم رقابتهای منطقهای ایران و عربستان سعودی (که در سالهای اخیر تشدید نیز شده است) و به علاوه نگرانیهای امنیتی قطر از جانب عربستان، دوحه رابطه با تهران را بهعنوان فرصتی برای موازنه قدرت در خلیجفارس و در قبال عربستان سعودی، برداشت میکند.
در این بین سفر چندباره حاکم این کشور به ایران در چند سال گذشته بیش از هر امر دیگری در کنار سفر و مذاکرات مداوم مقامات دو کشور، حاکی از توجه تهران و دوحه به تداوم روابط حسنه است؛ روابطی که در طول چند دهه گذشته ثبات یافته است و با وجود اختلاف نظر دو کشور در برخی مسائل منطقهای و بینالمللی همچنان به پیش میرود.
ایران و سیاست خارجی قطر
در واقع کشور قطر در چند دهه گذشته کشوری کوچک و توسعه نیافته بود اما با به قدرت رسیدن شیخ حمد، این کشور تلاش کرده تا مسیر پیشرفت در عرصههای گوناگون را به سرعت طی کند.
در این راستا از آنجا که قطر کشوری کوچک با وسعت و جمعیت کم است لذا همواره سرنوشت بقا و امنیت آن در معرض خطر و تهدید بوده. در این راستا هدف استراتژیک و عمده تلاشهای آن کشور رفع نگرانی از بقا و امنیت بوده است.
همین امر باعث شده تا این کشور رویکرد خاصی را در سیاست خارجی خود در پیش بگیرد. در همین بین است که به نگاه بسیاری از کارشناسان، قطر را میتوان تنها کشور در خاورمیانه به شمار آورد که در سیاست خارجی خود عملا هیچگونه خط قرمز ممنوعهای ندارد و با گسترش روابط و تقویت پیوندهای خود با بازیگران مختلف بینالمللی منطقهای، بقا و امنیت خود را تقویت کرده و از پتانسیلهای روابط خوب خود با آنها بهرهبرداری میکند.
در این حال باید گفت که هر چند تهدید تمامیت ارضی و امنیت وجودی قطر توسط عربستان سعودی از مهمترین عوامل گسترش سیاست خارجی این کشور است اما نگاه اقتصادی به آینده با توجه به دارا بودن سومین منابع گازی جهان و نیاز به سرمایهگذاری را نیز باید در ایجاد توازن و تعادل در سیاست خارجی این کشور دخیل دانست.
در واقع دوحه در سیاست خارجی خود تلاش زیادی برای حفظ پیوندها و کسب حمایت قدرتهای بزرگ فرامنطقهای، بهخصوص آمریکا انجام میدهد، بهطوری که قطر میزبانی از نظامیان آمریکایی را پذیرفته و در تلاش است تا آمریکا را بهعنوان تضمینی برای امنیت خود حفظ کند.
گذشته از این، قطر بهعنوان کشوری مسلمان و عرب با اسرائیل نیز رابطه دارد در عین حال در بین کشورهای عربی شورای همکاری و بسیاری دیگر از کشورهای عربی از جنبشهای ضداسرائیلی مانند حماس و حزبالله لبنان بیشترین حمایتها را داشته و یکی از بهترین روابط را در کشورهای عرب خاورمیانه با ایران دارد.
در این راستا دوحه در واقع در چند سال گذشته کوشیده با بالابردن پتانسیلها در روابط خارجی خود و با بهرهگیری از روابط مسالمتآمیز با کشورهای مختلف بکوشد تا سیاست ایجاد تعادل در مشاجرات بینالمللی در بازارهای آسیایی- اروپایی و ایفای نقش میانجیگری در تحولات سیاسی را در پیش گیرد که از جمله میتوان به طرح یا اقدام به میزبانی و میانجیگری در مشکلات مربوط به اعراب و اسرائیل، مشکلات دارفور سودان، حماس با فتح ، ایران با شورای همکاری خلیجفارس و حتی ایران با آمریکا اشاره کرد. این اقدامات و سیاستها جدا از موفقیت یا ناکامی آنها باعث افزایش وزنه سیاسی قطر در منطقه شده است بهطوری که بسیاری امروزه سیاست خارجی واقعگرایانه این کشور در بین کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را یکی از موفقترینها میدانند.
پتانسیلهای همکاری بیشتر با ایران
قطر امروز کشور مهمی در منطقه است و عملا میتواند عامل و میانجی همکاری افزونتر ایران و شورای همکاری خلیجفارس باشد. گذشته از این نگاه غیرتخاصمآمیز به مسئله هستهای ایران و سیاست خارجی ایران در لبنان و فلسطین نیز میتواند ارتباط ایران را با این کشور بیشتر کند، به علاوه همچنان که قطر از روابط خود با ایران به عنوان ضامنی برای ثبات خود استفاده میکند ایران نیز میتواند از روابط با قطر بهعنوان میانجی در بسیاری از عرصههای منطقهای استفاده کند.
گذشته از این از آنجا که دو کشور عضو سازمانهایی نظیر اوپک، سازمان کنفرانس اسلامی و کنفرانس غیرمتعهدها و... هستند، میتوانند علاوه بر حوزههای سیاسی در حوزههای اقتصادی با همدیگر همکاری داشته باشند.
در این بین از آنجا که دو کشور دارای میدان گازی مشترک پارسجنوبی هستند این همکاری بیشتر میتواند متضمن منافع دوکشور باشد.