شامگاه 24 شهریور، ماموران کلانتری 130 تهران در جریان دستگیری یک زن سارق در بازارچه دوم نازیآباد قرار گرفتند و راهی محل حادثه شدند. تحقیقات اولیه حاکی از آن بود که زن میانسالی، بعد از ربودن دختربچهای خردسال، النگوهای او را سرقت کرده اما قبل از اینکه بتواند از محل فرار کند، توسط مردم دستگیر شده بود.
ماموران با دیدن این زن که در حلقه محاصره مردم گرفتار شده بود، او را بهخودروی پلیس انتقال دادند و تحقیق از شاهدان را شروع کردند. زن جوانی که هوشیاری او باعث دستگیری زن سارق شده بود، به ماموران گفت: برای خرید به بازارچه آمده بودم که چشمم به زن سارق افتاد.
او دختربچهای را بغل گرفته بود و با عجله قدم برمیداشت اما بیتابی دختربچه، شک مرا برانگیخت. چون قبلا هم شنیده بودم طلای دختر بچهها را در این بازارچه سرقت میکنند، از این زن پرسیدم «این دختر، بچه شماست؟» و او گفت: «نوهام است» اما در همین هنگام دختر بچه گفت: «خانم! این زن مرا دزدیده است». در همین هنگام زن میانسال که دستپاچه شده بود، لبخندی زد و گفت: «نوهام شیرین زبان است» و به راهش ادامه داد.
در همین هنگام بود که صدای فریاد زنی را شنیدم که دخترش را گم کرده بود. وقتی مطمئن شدم که زن میانسال، دختربچه را ربوده است، شروع به سر و صدا کردم و مردم مانع فرار او شدند. بعد از اظهارات این زن، مادر دختربچه نیز به ماموران گفت: همراه همسر و دختربچه 4سالهام برای خرید به بازار آمده بودیم که در یک لحظه دست دخترم از دستم رها شد و وقتی متوجه ماجرا شدم که خبری از او نبود.
من که حسابی ترسیده بودم، سراسیمه شروع به جستوجو کردم و درحالیکه اسم دخترم را فریاد میزدم، زنی را دیدم که میگفت دخترم در بغل یک زن میانسال است. همان لحظه با کمک مردم، زن سارق را محاصره کردیم اما او طلاهایی را که از دخترم دزدیده بود، به زمین انداخت و قصد فرار داشت که مانعش شدیم.
2 بار دستگیری در 48 ساعت
ماموران بعد از تحقیق از شاهدان، زن سارق را در اختیار پایگاه هفتم پلیس آگاهی قرار دادند و بازجویی از او شروع شد.
درحالیکه این زن مدعی بود اشتباهی دستگیر شده است، یک شاکی دیگر هم به اداره پلیس مراجعه کرد و ادعا کرد که زن سارق، طلاهای دختربچه 5 ساله او را هم به همین شگرد به سرقت برده است.
متهم که دیگر چارهای جز بیان حقیقت نداشت، لب به اعتراف گشود و گفت: من همسر دوم یک مرد دستفروش هستم و چون به موادمخدر اعتیاد دارم، برای تامین هزینه مواد، دست به سرقت طلاهای دختربچهها میزدم. من با حضور در مکانهای شلوغ و شناسایی دختربچهها، آنها را به بهانه دادن شکلات بغل میکردم و بعد از سرقت طلاهایشان، پا به فرار میگذاشتم.
سرهنگ غیاثوند، رئیس پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبر گفت: بررسیها نشان میدهد که متهم 48 ساعت قبل از دستگیری نیز قصد سرقت طلاهای یک دختربچه را داشته اما توسط مردم دستگیر شده بود. وی ادامه داد: در آن زمان مردم با مشاهده گریه و التماسهای این زن، بدون اینکه پلیس را در جریان قرار دهند،
وی را رها کرده بودند و حتی والدین دختربچهای که طلاها از او سرقت شده بود هم شکایتی مطرح نکردند درحالیکه اگر آنها فریب اشک تمساح این زن را نخورده و همان 2 شب قبل او را تحویل پلیس داده بودند، وی جرایم خود را تکرار نمیکرد و باعث ترس و وحشت خانوادههای دیگر نمیشد.
سرهنگ غیاثوند افزود: از آنجا که احتمال میرود متهم سرقتهای زیادی را مرتکب شده باشد، بازپرس پرونده دستور چاپ عکس بدون پوشش چهره او را صادر کرده و از شاکیان احتمالی خواسته است برای طرح شکایت به پایگاه هفتم پلیس آگاهی یا شعبه هشتم بازپرسی در دادسرای ناحیه 16 تهران مراجعه کنند.