چنین فشارهایی برای دانشجویانی که در شهر دیگری غیر از شهر زندگی خود پذیرفته میشوند و همچنین برای دانشجویان دختر که بهطور معمول وابستگی زیادی به والدین دارند، بیشتر دیده میشود.
تغییر محیط، هماتاقیهای جدید که ممکن است هر کدامشان از یک شهر با فرهنگها، عادات و رسوم متفاوت باشند، نحوه تدریس و در کل امور دانشگاهی متفاوت نسبت به مدرسه مثل اضافهشدن امور مالی و... باعث میشود تا دانشجویان ترم اولی استرس و دلشورههای زیادی را تجربه کنند.
از طرفی، احساس تنهایی نشأت گرفته از نداشتن دوست و همراه نهتنها در روزهای نخست دانشگاه که در هر برهه زمانی میتواند بر افزایش استرس فرد تأثیر بگذارد. بنابراین باید دانشجویان تازه وارد طوری این مدت را پشت سر بگذارند که حتی در ترم نخست خود هم دچار مشکلات روحی و روانی نشوند.
استرس وارد بر دانشجویان میتواند چنان مسیر تحصیلی آنها را تغییر دهد که حتی از شکل یک دلشوره عادی خارج شده و به شکست تحصیلی یعنی انصراف از تحصیل، دستکم در آن واحد دانشگاهی یا رشته تحصیلی بینجامد. البته گاهی افراد، انصراف از تحصیل خود را بهدلیل منطبق نبودن محتویات درسی و آموزشی رشته مورد نظر با خصوصیات اخلاقی و استعدادی خود عنوان میکنند ولی درصدی از همین نوع انصرافها بهخاطر دغدغههای دانشجو از آینده تحصیلی و کاری وی در بدو ورود به دانشگاه صورت میگیرد. در واقع بررسیها نشان میدهد که اغلب دانشجوها برای انصراف از تحصیل در ترمهای آغازین اقدام میکنند، این در حالی است که بهطور معمول درسهای دانشگاهی در این ترمها حالت پایهای دارند و هنوز اختصاصی نشدهاند.
فرار از تنهایی
اینکه خیلیها میگویند باید در ترم نخست دانشگاه، تنهایی را تحمل کرد، حرف درستی نیست. در جواب این حرف باید گفت که چرا تنهایی؟ دانشجویان با سادهترین روش میتوانند یک دوست و البته حتی یک مشاور تحصیلی خوب پیدا کنند. اگر دانشجوی تازه وارد سری به گروه آموزشی رشته خود بزند بهطور حتم همرشتهای خود را پیدا میکند؛ فرقی نمیکند که دانشجوی سال اولی باشد یا بالاتر. دانشجویان ترم اولی میتوانند همراه هم به قسمتهای مختلف دانشکدهشان سر بزنند و با فضای کلی دانشکده آشنا شوند. از طرفی گرفتن اطلاعاتی از دانشجویان ترم بالایی برای رفع ابهامات مفید است.
البته دانشجوی جدید نباید سعی کند که درباره سختی دروس یا آنچه از آنها میهراسد مثل بازار کار یا رشته تحصیلیاش از سایر دانشجویان سؤال کند چراکه ممکن است برخی از دانشجویان با دادن یکسری اطلاعات اشتباه ناشی از تصورات خود، باعث افزایش استرسهای وی شوند. به هر حال همکلام شدن با سایر دانشجوها میتواند تاحدی برای رفع دغدغههای دانشجویان تازه وارد مؤثر واقع شود. البته از طرفی برای دانشجویان غیربومی «غم غربت» ناخودآگاه شکل میگیرد. غمغربت اصطلاحی کلی است که اندوه، غم، از دست دادن معنا، ترس از تغییر یا احساسات تنهایی و حتی احتمال بروز حوادث ناگوار در شرایط جدید را دربرمیگیرد. گاهی اگر دانشجو نتواند نیازهای دوست داشتن و تعلق خود را با افراد جدید تأمین کند دچار افسردگی جدی میشود. برای کمشدن این احساس چند وسیله آشنا و مانوس را از خانهتان به محل جدید بیاورید.
مشاوره دانشگاهی
درست است که در برخی از دانشکدههای کشور مراکز مشاوره در حد همان اسمشان باقی میمانند و در برخی دیگر هم آنقدر تعداد مراجعهکنندگان زیاد است که برای رسیدن نوبت باید یک ترم را پشتسر گذاشت، اما به هر ترتیب در همین مراکز مشاوره عدهای هستند که صحبت کردن، حتی بهصورت گذری با آنها در راهنمایی دانشجو و خارج کردن وی از استرسهای بیمورد مفید است.
عینک خوشبینی بزنید
اگر دانشجو تا آنجا پیش برود که به هرچه نگاه میکند مثل نکات ریز رشته تحصیلی یا طرز لباس پوشیدن سایر دانشجوها در ذهن خود جریان غلط و زشتی را چه در حال و چه در آینده ترسیم کند، دچار بدبینی شده است. بنابراین عینک خوشبینی بزنید. با این عینک به رشته خود اینگونه نگاه کنید که عدهای منتظر این بودهاند که بهجای شما وارد دانشگاه شوند و عده زیاد دیگری هم مشغول تحصیل در همین رشته هستند؛ پس شما باید فرصت را غنیمت شمرده و در رشتهای که قبول شدهاید خوب درس بخوانید.
ترم اول را جدی بگیرید
برخی از دانشجوها با این بهانه که از درس خواندن زیاد پشت کنکور خسته شدهاند، دروس ترم اول را که هیچ بلکه کل موضوع دانشگاه را به حال خود رها میکنند. درسهای ترم اول از اهمیت خاصی برخوردار هستند چراکه به نوعی پایه تحصیلی دانشجو در کل تحصیلات تکمیلی محسوب میشوند. همین سرسری گرفتن دانشگاه باعث نمرهنیاوردن دانشجو حتی در امتحانات میانترم شده و تشدید اضطراب وی را به خاطر اینکه فکر میکند از همدورهایهای خود عقب افتاده است، در پی دارد.
ترم اول؛ برنامهریزی کوتاه مدت
بسیاری از دانشجویان ترم اولی با نگاه به فارغالتحصیلان و استادان رشته خود، به نوعی فقط انتهای کار را میبینند و برای گذراندن این همه درس و بالطبع سختیهایی که همراه دارند، احساس ناتوانی میکنند. اما آنچه باید مهم باشد این است که دانشجویان ترم اولی باید برای همان ترم اولشان طرح یک برنامه مناسب را پایهگذاری کنند و به مابقی امور کاری نداشته باشند. بهتر است دانشجویان غیربومی در برنامههایشان یک قراری هم برای بازگشت به خانه تنظیم کنند. این کار از احتمال بازگشت ناگهانی دانشجو به خانه میکاهد و وی را روی هدفهای محل اقامت جدید متمرکز میکند.
توافقهای اولیه
دانشجویانی که مجبور هستند با چند نفر از دانشجوهای دیگر مدت زمان دانشگاه را در خوابگاه یا خانهای که اجاره کردهاند سپری کنند، باید بهخود بقبولانند که بین آنها باید توافقاتی صورت بگیرد؛ در یک کلام آنها باید با هم سازش کنند و نه یکدیگر را تحمل. متأسفانه درصد زیادی از دانشجویان بر سر مسائل جزئی باهم دعوا میکنند.
این در حالی است که آنها اگر معنای تعارض وجودی همدیگر را بهخوبی درک کنند، نهتنها باهم خیلی دچار اختلاف نمیشوند بلکه از تواناییهای یکدیگر نیز لذت میبرند.