به گزارش رویترز، نکته قابلتوجه این است که این افزایش آمار در میزان سزارین، به موازات افزایش تولد نوزادان نارس و پیش از موعد مشاهده میشود که این امر حساسیت موضوع را دوچندان کرده است. بررسی آمارها نشان میدهد که تولد نوزاد به روش سزارین، در سال ۱۹۷۰، تنها ۵ درصد تولدها را شامل میشده، در حالی که این آمار در سال ۲۰۰۶، به ۳۱درصد رسیده است.
در آمار تولد نوزادان نارس نیز آمار مشابهی وجود دارد، چنانکه در سال ۱۹۸۰، ۱۳درصد نوزادان قبل از موعد به دنیا میآمدند، در حالی که در سال ۲۰۰۶، بیش از ۳۰درصد زایمان زودرس اتفاق افتاده است.
این حاصل مطالعهای است که در مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها انجام شده و نتایج آن در آخرین شماره نشریه طب بالینی نوزادان چاپ شده است.
در این مطالعه همچنین مشخص شده که از بین نوزادانی که زودتر از موعد، یعنی قبل از هفته سی و هفتم عمرشان در رحم، به دنیا میآیند، ۹۲درصد به شیوه سزارین از رحم خارج شدهاند. این موضوع میتواند احتمال رابطهای را بین این دو امر نشان دهد.
پیش از این، مطالعات زیادی در مورد عوارض ویژه سزارین انجام شده بود و به همین دلیل کارشناسان درمجموع پیشنهاد میکردند درصورتی که مورد خاصی برای خارج کردن جنین از رحم مادر به روش جراحی سزارین وجود ندارد، زایمان به روش طبیعی، یعنی از طریق کانال واژن، انجام پذیرد. زایمان به روش طبیعی، هم برای جنین و هم برای مادر فوایدی دارد که میتوان از آن جمله به جمع شدن سریعتر رحم بعد از زایمان، شیردهی مناسبتر، خونریزی و درد کمتر بعد از زایمان و حذف عوارض مربوط به بیهوشی و جراحی در شیوه سزارین اشاره کرد.
با وجود این، تا به حال به این نکته که ممکن است سزارین رابطهای با زایمان زودرس داشته باشد، توجهی نشده بود. این محققان، در توجیه نتایج بهدست آمده میگویند که شاید پزشکان آمریکایی از ترس ادعای خسارت از سوی والدین نوزادان، بهدلیل تاخیر در زایمان مشکلدار، سریعا تصمیم به سزارین میگیرند.توجیه دیگر این است که شاید ترس و حساسیت مادران در مورد سلامت فرزندانشان موجب شده که روش سزارین را برای زایمان انتخاب کنند. علت هرچه که باشد، باید هم پزشکان و هم والدین، نسبت به خطر زایمان زودرس آگاه باشند و بعد تصمیمگیری کنند.
تولد نوزاد نارس با عوارض گوناگونی همراه است. نخستین مشکل، که شدیدترین و حیاتیترین آن هم هست، تنفس مشکلدار این کودکان است. این مشکل، بهدلیل این است که جنین فرصت کافی برای رشد و بلوغ ریه در داخل رحم مادر نداشته است. در این حالت، نوزاد مبتلا به وضعیتی است که اصطلاحا به نام «سندرم زجر تنفسی» معروف است؛ بد نفس کشیدن همان و کمشدن اکسیژن دریافتی بافتهای مختلف، همان. کمشدن اکسیژن دریافتی به سلولهای مغزی، بیش از سایر سلولها آسیب میرساند و موجب بروز عوارضی همچون عقبماندگی ذهنی، کوچک شدن مغز و بعدها در دوران مدرسه، اشکال در یادگیری و کند شدن انجام فعالیتهای مدرسه در کودک میشود.
هیپوکسی و کم شدن اکسیژن در بافتها (اصطلاحا ایسکمی)، همچنین ممکن است باعث فلج شدن اندامها شود و تشنج بدهد. اینها میتواند زندگی کودک را تا آخر عمر تحتتأثیر قرار دهند. همچنین نوزادان نارس به خوبی نوزادان سر موعد نمیتوانند رگهایشان را متناسب با فشار خون داخل آن، تنگ و گشاد کنند، به همین علت بیش از سایرین در معرض خطر پارگی عروق مختلف هستند. از طرف دیگر، دادن اکسیژن اضافی هم با خطرها و عوارضی همراه است که مهمترین این عوارض در چشم نوزاد روی میدهد؛ کندهشدن شبکیه و آب مروارید و نابینایی، از جمله این عوارض هستند.