فینچر در آخرین فیلم خود، ایدهای را به تصویر کشیده که انقلابی در فرهنگ و ارتباطات و حتی شیوه زندگی انسانها بوجود آورده. شبکه اجتماعی که نمایش آن از روز اول اکتبر آغاز شده، درامی است درباره قدرت، شهرت، انتقام،خیانت و مسئولیت پذیری که در عین حال تنهایی انسان قرن 21 را بخوبی به تصویر کشیده است. نقد راجر ایبرت در باره این فیلم را در ذیل بخوانید:
شبکه اجتماعی روایت زندگی مردی جوان با تواناییهای خارق العاده است که سیستمی با امکانات نامحدود و با هدف ایجاد ارتباط میان انسانها راه اندازی کرد که خیلی سریع مورد توجه قرار گرفت. شاید در ابتدا خود خالق اصلی آن یعنی مارک زوکربرگ تصور هم نمیکرد که روزی بتواند لقب جوانترین میلیاردر جهان را به خودش اختصاص دهد و برای من یادآور اعجوبه شطرنج بابی فیشر است. هر دو یک ویژگی مشترک دارند و آن نبوغ و خلاقیت فوق العاده آنهاست ولی با حضور در محافل اجتماعی مشکل دارند. در این فیلم ، دیوید فینچر سعی نکرده قهرمان اصلی را فردی عالی توصیف کند بلکه در کنار صفات خوبی چون خلاقیت و تیزهوشی به خودپسندی و تکبر، بیصبر و حوصلگی، سردی، قدرت طلبی و تمامیت خواهی او هم اشاره کرده است.
فینچر در مدت زمانی حدود 2 ساعت فیلمی هیپنوتیزم کننده و فراتر از فوق العاده ساخته . باور بر این است ساخت فیلمی درباره یک نویسنده دشوار است ، زیرا نمی توان لحظات تفکر و اندیشیدن یک نویسنده را به تصویر کشید و فقط تصویر شخصی دیده می شود که در حال نگارش است و این امر برای بیننده کسل کننده است . به نظرم به همان نسبت ساخت فیلمی که عمده قصه اش درباره برنامه نویسی کامپیوتر است دشوار می باشد زیرا افرادی که با این مقوله آشنایی دارند اساساً کم و محدود هستند. ولی فینچر و آرون سورکین ، نویسنده فیلمنامه به نحوی این پدیده اجتماعی را برای ما توضیح داده اند که دلیل حضور 500 میلیون انسان در آن کاملاً قابل درک است.
دلیل خلق فیس بوک توسط زوکربرگ (با بازی جس ایزنبرگ) باید تنهایی انسانهایی باشد که در قرن 21 با اختراع انواع و اقسام وسایل ارتباطی از هم دور شده اند و در تلاشند به فطرت طبیعی خود که در اجتماع بودن است برگردند. به واسطه این شبکه می توان با دوستانی که تمایل به برقراری ارتباط دارند ، عکس ،فیلم و یا پیغام به اشتراک گذاشت. در این سیستم لزوماً نیازی نیست همه لیست دوستان را بصورت مستقیم شناخت. شاید من در صفحه فیس بوک خودم حدود 40 نفر را بخوبی بشناسم ،100 نفر را تا حدودی و بطور غیر مستقیم و 200 نفر را بواسطه شهرت و اعتبارم ولی تقریباً هر وقت درخواست دوستی از کسی دریافت کردم ،دوست مشترکی با او داشتم.
وجود فیس بوک را باید مدیون زنی بنام اریکا (با بازی رونی مارا) بود. فیلم شبکه اجتماعی با ملاقات اریکا و مارک آغاز میشود. در این ملاقات، مارک در حالیکه در تلاش است او را مجذوب خود کند با رفتارهای غیر معمول و عصبی خود باعث رنجش اریکا شده و در نهایت اریکا هم او را ترک میکند.
هر چند که اریکا در مورد او درست میگوید ،اما در آن لحظه زوکربرگ را به فکر وا میدارد. پس از شکست در عشق کسی که تمام دنیای اوست، مارک در تنهایی فرو میرود و سعی میکند او را فراموش کند. او که در برنامه نویسی کامپیوتر مهارت دارد، پس از هک سایت دانشگاه هاروارد، عکس تمامی دختران سایت را دانلود میکند و با طراحی یک صفحه از دانشجویان در مورد عکسها نظرخواهی میکند. به خاطر اینکار غیر قانونی، سرورهای دانشگاه ویروسی و دچار مشکل میشوند ولی برای او شهرتی به ارمغان میآورد. سپس با کمک چند تن از دوستانش آن کار را گسترش میدهد و محیطی مجازی را در اینترنت خلق میکند که امروزه به آن فیس بوک میگویند. تم اصلی فیلم را تنهایی شکل میدهد ،کسی که شبکهای را برای گسترش دوستی و ارتباطات طراحی کرده در پایان خود را بخاطر خودخواهی و البته زیاده خواهیهایش ، فردی تنها و غمگین مییابد.
همانگونه که از طریق علمی هم اثبات شده ،اصولاً امکان حرکت مهرهها در صفحه شطرنج بسیار بیشتر از حرکت مولکولها در هواست. استادان شطرنج نمیتوانند اصلا ً و ابداً آنها را بشمرند ولی با استفاده از شهود عقلی میتوانند بهترین حرکت را برای برنده شدن انتخاب کنند و هیچ کس در شطرنج بخوبی بابی فیشر نبود. در مورد زوکربرگ هم همین اتفاق افتاد. تکنیکها و زبانهای برنامه نویسی در همه جای دنیا شناخته شدهاند اما این زوکربرگ بود که با بینش و خلاقیت خاص خود توانست با ایجاد یک محیط مجازی آنها را بهم ارتباط دهد و البته انگیزه او در ابتدا انتقام از همه دختران دانشگاه بود.
محققان میگویند کودکان در 3 مورد از خود خلاقیت نشان میدهند : ریاضی، موسیقی و شطرنج. این موارد، معمولا در ذات بشر نهفته است اما شک دارم برنامه نویسی کامپیوتر روزی در زمره این موارد جا بگیرد.
ممکن است خلق فیس بوک برگرفته از جرقه مغز زوکربرگ بوده ولی مسلماً او اینکار را به تنهایی و در یک اتاق دربسته انجام نداده و داستان فیلم هم با کاتهای متعددی بین دعاوی برای دادخواهی روایت میشود.
در این مسیر ،با سلسله مراتب اجتماعی در دانشگاه هاروارد هم مواجه میشویم ، دانشگاهی که در آن ثروت و مکنت خانوادگی به عنوان فاکتورهای مهم موفقیت در نظر گرفته میشوند. همچنین با دوقلوهای ثروتمند دانشگاه ، کامرون و تیلور وینکلوس (که نقش هر دو را آرمی هامر بازی میکند) آشنا میشویم که مدعی اند زوکربرگ در ساخت فیس بوک ایده آنها را دزدیده است. در این فیلم به شخصیت ادواردو ساورین (با بازی اندرو گارفیلد) که تنها دوست و هم اتاقی زوکربرگ است پرداخته میشود که مسئولیت قسمت مالی شرکت را بعهده دارد و برای شروع به کار پول در اختیار گروه قرار میدهد ولی بعدتر با بیمهری کنار گذاشته میشود . یکی دیگر از شخصیتهای فینچر "شان پارکر" فراموش نشدنی (با بازی جاستین تیمبرلیک ) موسس و بنیانگذار دو شبکه معروف و برجسته Napester و Plaxo است.
این پارکر تیز و چالاک است که در مواقع لزوم باعث میشود زوکربرگ فرصتهای خوب را از دست ندهد چراکه روزی در موقعیت او بود . پارکر به او پیشنهاد میدهد ساختمان فیس بوک را به Silicon valley انتقال دهد و بجای اینکه ادواردو از نیویورکیهای ثروتمند پول گدایی کند ، از سرمایه دارهایی که قدرت ریسک بیشتری دارند، پول بگیرد . البته او تلاش کرد زوکربرگ را به زعم خود به سمت مسیر سریع پیشرفت ! یعنی محل کارهای بزرگ،شرکت در مهمانیهای دیوانه کننده ، ارتباط با زنان و اعتیاد به مشروبات الکلی و کوکایین سوق دهد ؛ ولی نتوانست.
زوکربرگ گول سبک جدید زندگیاش را نخورد. او علاقه ای به پول نداشت، در همان خانه معمولی خود ماند و به مواد مخدر هم معتاد نشد. نکته نهفتهای که در فیلم در مورد آن نظری داده نشد، حضور زنان اسیایی بود. اکثر آنها محصلین دانشگاه هاروارد و با دوستان مارک در ارتباط هستند ولی مارک تنها بسر میبرد. او اساساً با حضور در محافل اجتماعی مشکل دارد، در مهمانیها شرکت نمیکرد و تقریباً همیشه کار میکرد.
فیلم همچنین مبارزه قانونی نامطبوعی را دنبال میکند که در آن زوکربرگ با شکایت برای درخواست غرامت از سوی کسانی که کنار گذاشته شدهاند، روبروست. کارگردان فیلم بیطرفانه با این موضوع برخورد کرده و تنها نشان میدهد که چنین موضوعاتی در آن برهه زمانی اتفاق افتاده و در روند فیلم تاثیرگذار نیست.
در دوره و زمانهای که تعداد دیالوگها در فیلم بسیار کم و محدود است ، دیالوگهای فیلم بسیار سریع گفته میشوند و تعداد آنها هم زیاد هستند و باید در حین دیدن فیلم کاملاً دقت کرد تا داستان فیلم را بهتر درک کرد.
ایزنبرگ که در نشان دادن کودنی و بیعرضگی منحصر بفرد است، بسیار پخته ایفای نقش میکند. جاستین تیمبرلیک هم بخوبی نقش پیچیده و دشوار شان پارکر زبر و زرنگ و خلاق را که روزی در جایگاه کنونی مارک زوکربرگ قرار داشت، بازی میکند.
اندرو گارفیلد خاطره یک دوست صادق را در ذهن مجسم میکند که برای سمت مدیر کل امور مالی شرکت مناسب نیست و در جایی کنار گذاشته میشود و کار بدون او ادامه مییابد، هر چند که حس دلسوزی و ترحم را در انسان بر میانگیزد.
شبکه اجتماعی یک فیلم برجسته است، نه بخاطر سبک خیره کننده و یا ظرافت های بصری آن، بلکه بطرز باشکوهی خوب ساخته شده است. علیرغم پیچیدگیهای غیر قابل فهم موجود در فیلم (برنامه نویسی برای طراحی شبکه)، آرون سورکین با تحقیقات فراوان سناریوی آن را بسیار شفاف نوشت. به نظر من و تقریبا اکثر کسانی که این فیلم را دیدهاند ، این فیلم فوق العاده جذاب است.
شیکاگو سان تایمز : 1 اکتبر 2010