کسانی که با دشواری از جنگ جان بهدر بردهاند و ویرانی خانهها و خانوادهها را تحمل کردهاند، در اردوگاههای آوارگان یاد میگیرند که چگونه با واقعیتهای جدید همچون رابطههای جدید قدرت درون خانوادهها، دگرگونیها در نقشهای جنسیتی، اوضاع اقتصادی در هم ریخته و از هم پاشیده روستاها و فرهنگهای سنتی در حال دگرگونی، کنار بیایند.
این گزارش میافزاید: برای بازماندگان، صلح، پایانی مقبول برای مناقشات است؛ اما صلح نیز چالشها و دشواریهای تازه دارد.
خشونت، بدرفتاری و سوءاستفادههای جنسی همراه با مناقشات و فاجعههای مصیبتبار به قربانیان کودک و زن محدود نمیشود، مردان نیز رنج میبرند و هنگامی که گفتن داستانهای مربوط به بدرفتاری، تحقیر و اهانت رواشده بر خود را شروع کردند، گوشهایی نیز برای شنیدن حرفهای آنان پیدا شد.
نسخه سال2010 گزارش وضعیت جمعیت جهان برای نخستین بار بر اطلاعاتی از کشورهایی استوار است که تجربه جنگ و حوادث طبیعی را داشتهاند؛ کشورهایی همچون بوسنی و هرزگوین، لیبریا، اوگاندا و تی مور - لسته، هائیتی و... .
باید گفت رنجی که مردم از جنگ میبرند با صلح پایان نمییابد و دشواریهای شدید به همه کسانی که در جامعهای گسیخته زندگی میکنند، فشار میآورد؛ به نو جوانان، جوانان، مردان و زنان میانسالی که خانه و کار خود را از دست داده و باید از اعضای خانواده خویش حمایت و نگهداری کنند و سالخوردگان که وقتی آسایش زندگی خانوادگی از آنها سلب میشود، قادر به اداره امور خویش نیستند.
کشورها از نظر پیشرفت و توسعه انسانی یا اقتصادی از اهمیت بنیادی مجموعهای مهربان و دلسوز، شامل اعضای خانواده، طایفه، روستا یا یکی از چند سازمان محلی که ایجاد میشوند تا چیزی شبیه احساس یک «خانه و خانواده» بهوجود آورند، سخن میگویند، زیرا در جایی که چنین حامیان اجتماعی وجود داشته باشند، از سرگرفتن و بازگشت به زندگی عادی بسیار آسانتر میشود.
این گزارش شامل شرح حال زنان و مردانی است که از حمایت دوستان، خانواده و جامعه نیرومند بهرهمند شدهاند. نمونه این امر زنی فلسطینی است که در حملهای هوایی که خانهاش را ویران کرد، فلج شد. او که در یأس و ناامیدی بود، به وسیله زنی محلی نجات داده شد و با کمک همکلاسیها و استادانش در دانشگاه تحصیل کرد. اما درعینحال داستانهای غمانگیزی نیز درباره زنانی از بوسنی و هرزگوین شنیده شد که با گذشت 15سال از پایان جنگ از بیم آشکار شدن آنچه برسرشان آمده، چنان هراسان میشوند که دیگر حتی نمیتوانند به کار در اجتماع بپردازند، چرا که بهترین سالهای زندگی آنان از دسترفته است و در این بین بسیاری از این قربانیان هرگز بهبود نخواهند یافت.
این گزارش، کاری را که جهان در دهه اخیر انجام داده و شاهد آن بوده، نشان میدهد، اما بیشتر آن بر مبنای داستانهای آدمهاست. سخن از گرفتاریها و مخمصههای دلخراش و طاقتفرسایی برای آدمها مطرح است، اما همچنین تلاشهای جدید و
امید بخش فراوانی نیز از سوی افراد علاقهمند، از سطوح محلی تا ملی، برای درک لطمات و جراحات پس از مناقشه در داخل فرهنگهای آنان و جستوجو برای یافتن راههایی در مقیاسی کوچک یا بزرگتر و بلند پروازانهتر، برای تسکین رنجهای مردم اطراف خویش به عمل آمده است.