آنچه در پی میآید در واقع اظهارنظر کارشناسی مسئول سابق طرح اسارت و انتقال و رهاسازی گورخر ایرانی است؛ نوشتاری که سالها فعالیت علمی و عملی پشتوانه آن است. نویسنده بهرغم آنکه اکنون بازنشسته محیطزیست است اما همچنان با دقت و وسواس فعالیتهای مربوط به گورخر ایرانی را دنبال میکند. گفته میشود اخیرا تعداد 3رأس گورخر ایرانی به دورونه کاشمر و 4راس به ابرقو و 6 رأس به کرمان منتقل شدهاند، جلسهای هم برای تصمیمگیری وضعیت بقیه گورها از طرف دفتر حیات وحش، در تاریخ 24/6/89 تشکیل شده است. در این جلسه بهرغم آنکه از نویسنده این نوشتار دعوت شد ولی از آنجایی که وی با انتقال گورها مخالف بود و چنین عملیاتی را مغایر با حفاظت اینگونه نادر میدانسته، در جلسه مذکور حاضر نشد. قرار است شمار دیگری از گورها به شیراز و پارک ملی توران منتقل شوند؛ نقل و انتقالی که به عقیده نویسنده مقاله مغایر با معیارهای حفاظت گور است.
سال 1376 با علاقه، تلاش و زحمات طاقتفرسا با صرف هزینهای معادل 20میلیون تومان محوطهای به وسعت 134هکتار فنسکشی و تعدادی گورخر از پارکملی توران به سایت یزد منتقل شد.
شاید اجرای چنین پروژههای مشابه در سطح جهان از تعداد انگشتان دست تجاوز نکند. به هر حال از سال76 تا 88 جمعیت این مرکز تکثیر از 3 رأس به 38 رأس رسید. لازم به ذکر است که در نیم قرن گذشته قریب به دو سوم از خاک کشور زیستگاه گورخر بود که از جمله استانهای بندرعباس، کرمان، یزد، سمنان، خراسان، اصفهان، شیراز و قزوین را میتوان نام برد.
از سال68 به بعد تنها در 2منطقه توران شاهرود و بهرام گور نیریز فارس تعدادی گورخر باقیمانده و در بقیه مناطق به طور کامل از لیست حیاتوحش مناطق حذف شد. 2 عامل در نابودی اینگونه دخیل بود؛ 1- شکار بیرویه 2- تخریب زیستگاهها.متخصصان حیاتوحش دنیا معتقدند که تنها راه نجات چنین گونههایی، معرفی مجدد آنها به زیستگاههایی است که گونه در آن زیستگاه میزیسته است. هدف اداره کل محیطزیست یزد در راستای اهداف سازمانی احیای گورخر در استان یزد بود. با توجه به وضعیت زیستگاههای یزد که اکثرا نیمهبیابانی است اجرای این طرح گام ارزشمندی در جهت دوام و بقای اینگونه بود.
با مشاوره آقای استفن هاگنبگ که خود در سال1954 از ایران تعدادی گورخر را به آلمان منتقل کرد و در حال حاضر نیز تعدادی گورخر ایرانی در پارکوحش خود دارد و خانم دانزو که عمر خود را در راه بررسی و شناخت گورخرهای آسیا سپری کرده و کتاب ارزشمندی در این زمینه تألیف کرده است، اجرای این طرح را تأیید کرده و حاضر به هر نوع همکاری در این زمینه بودند. متأسفانه سازمان در این زمینه مساعدتی نکرد تا از تجارب این علاقهمندان استفاده شود.
انتقال غیر مسئولانه
انتظار میرفت بعد از انتقال گورخر از توران به یزد در یک سایت همجوار به مساحت 90هکتار 4 رأس گور از منطقه بهرام گور اسیر و منتقل شود تا با اختلاط آنان این دو جمعیت دور افتاده از هم با هم آمیزش کنند تا از نظر ژنتیک تقویت شوند و آنگاه در منطقهای مناسب که پیشبینی آن نیز در طرح صورت گرفته بود رهاسازی شوند تا در کنار اجرای این پروژه فرهنگسازی نیز صورت گرفته و با تهیه فیلم و انجام پژوهش رفتارگونه از نظر تغذیه و زادآوری و سایر موارد در قالب پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکترا مورد تحقیق قرار گیرد. اما متأسفانه تعدادی از این گورخرها به استان کرمان منتقل شده که از وضعیت آنها اطلاعی در دست نیست. اخیرا نیز اداره کل محیطزیست یزد در نظر دارد تعدادی را به ابرکوه انتقال دهد و بحث انتقال به نایبندان نیز شایع است.
این شیوه انتقال و رفتارهای غیرمسئولانه و به دور از هرگونه بررسیهای علمی در مورد حیاتوحش به ویژه گونه شاخص و بارزی چون گور مغایر با معیارهای جهانی است و سازمان حفاظت محیطزیست نیز نباید در اینگونه موارد بیتفاوت باشد و به آسانی به پیشنهادهای مطرح شده بدون مطالعه و آیندهنگری تن دهد.
خوشبختانه بهرغم تمام محدودیتهایی که وجود دارد ما میتوانیم از مؤسسات حیاتوحش دنیا مشاوره گرفته و حداقل با گروه کاری I.U.C.N که در این زمینه دارای تجربه هستند، مشورت کنیم. این جمعیت با توجه به ترکیب جنسی نامتعادلی که دارد و در طی 13سال گذشته جفتگیریهای فامیلی صورت گرفته از لحاظ ژنتیک در آیندهای نهچندان دور دچار مشکل خواهند شد. کمااینکه زایمان کرههای ناقصالعضو در چند مرحله هشدار جدی است که ما در ترکیب جنسی گورخرها تجدیدنظر کنیم و نریانهای جدیدی را به جمعیت موجود انتقال دهیم.
در غیر این صورت انتقال جمعیت بسته با این ترکیب جنسی فقط راهی است که به تباهی گونه میانجامد. در سال1386 در محل تنگ کرمانی و تنگ حنا محوطهای به مساحت بیش از 2هزار هکتار در 2 فاز فنسکشی شده که گورها از محل گورآب به این منطقه منتقل شوند. مکان فنسکشیشده از نظر پوشش گیاهی و نوع پوشش مناسب گورخرهاست و از طرفی این مکان توانایی خوبی برای نگهداری تعداد بیشتری را داراست تا ضمن کاستن از هزینه نگهداری و تغذیه، از غذای طبیعی بهرهمندی بیشتری داشته باشند.
راهکار
بدیهی است با انتقال نریان جدید (حداقل 2 رأس) از شاهرود یا بهرام گور ترکیب جنسی متعادل میشود و در آیندهای نزدیک میتوان رهاسازی در طبیعت را در همان منطقه انجام داد. لازم به ذکر است که بهرغم تعارضات زیادی که منطقه حفاظتشده کالمند بهادران از حیث مستثنیات، آبادیها، جادهها و تردد زیاد داراست تنها منطقهای که هیچگونه تعارضی با حفاظت ندارد، منطقه تنگ کرمان و تنگ حناست.
در قسمت شمالی منطقه نیز امر حفاظت آسان و دارای پوشش گیاهی مطلوب و منابع آب کافی است. در قسمت جنوبی این منطقه نیز میتوان از دشتهای عباسآباد، صالحی، پریا و چاشیر نام برد که آنها هم زیستگاههای مناسبی برای گورخر، آهو و دیگر گونههاست. اداره کل محیطزیست یزد در نظر داشت تا منطقه مذکور را به عنوان پارک ملی به سازمان معرفی کند. لازم
به ذکر است که در صورت اصرار به جابهجایی میتوان از منطقه سیاهکوه اردکان بهره برد که یکی از بکرترین مناطق حفاظت شده و باکمترین تعارض در چند سال اخیربوده و استعداد احیای مطلوبی را از خود نشان داده است.
براساس آنچه گفته شد انتظار میرود مسئولان محیطزیست با اتخاذ استراتژی صحیح و پرهیز از تصمیمات عجولانه، تا اتخاذ یک تصمیم نهایی مبتنیبر اصول علمی و کارشناسی از انتقال و جابهجایی اینگونه خودداری کنند. لازم به ذکر است که انتقال گورخر به منطقه ابرقو یا سایر استانهای دیگر که مایل به معرفی گونه به زیستگاه هستند، تعداد مورد نیاز را از مناطق توران یا بهرام گور تأمین کنند و اجازه دهند سیر طبیعی تا مرحله رهاسازی در طبیعت سپری شود.