نجات این معدنچیان رویدادی استثنایی و سرشار از ترحم و دلاوری بود که در عین حال به لطف حضور دوربینهای تلویزیونی در محل حادثه به یک تبلیغ رسانهای بینظیر برای دولت شیلی تبدیل شد. سانحهای که این معدنچیان را در زیرزمین گرفتار کرد در کشور شیلی اتفاق تازهای نیست و در حقیقت از عواقب اجتنابناپذیر یک سیستم اقتصادی بیقانون است که از دوران دیکتاتوری ژنرال پینوشه تغییرات کمی در آن اعمال شده است. معادن طلا قلمرو اصلی فجایع گوناگون در شیلی هستند که تعداد آنها به نسبت بالارفتن قیمت طلا و سود و منفعت بیشتر، افزایش مییابد. در کشور شیلی بهطور متوسط در معادن خصوصی این کشور هر سال 39مورد سانحه مرگبار رخ میدهد. معدن سنخوزه، جایی که این معدنچیان در آن مشغول به کار بودند، به حدی در سال 2007 ناامن شده بود که برای مدتی کوتاه از سوی مقامات بسته شد.
در 30جولای گذشته در گزارشی منتشرشده از سوی وزارت کار این کشور در مورد عدم امنیت کافی در این معدن هشدار داده شده بود ولی هیچ اقدامی برای پیشگیری از بروز حادثه در نظر گرفته نشد. 6 روز بعد معدنچیان در اعماق زمین گرفتار شدند. این 33تن که حدود 70روز در اعماق 625متری معدن سنخوزه شیلی محبوس شده بودند، با استفاده از کپسولهای مخصوصی که برای عملیات نجات مورد استفاده قرار گرفتند، به سطح زمین بازگشتند. با پایان این کابوس طولانی که اتحاد و برادری معدنچیان در مدت این 2ماه، بارزترین شاخصه این واقعه نام گرفت، شیلی برگ تازهای از تاریخ مدرن خود را ورق زد و سباستین پینیرا، رئیسجمهوری این کشور، با نقش کلیدی ای که در نجات این گروه ایفا کرد، بهعنوان قهرمانی ملی شناخته شد که تصویر ژنرال آگوستو پینوشه، دیکتاتور سابق این کشور را از اذهان زدود و شیلی را در مسیری از شکوفایی اقتصادی و دمکراسی قرارداد که در سالهای حضور پینوشه در رأس قدرت هرگز ممکن نبود.
پینیرا در نقش یکی از قهرمانان آزادسازی معدنچیان شیلی، تأثیر مهمی داشت. زمانی که این معدن فروریخت، رئیسجمهوری این کشور در اکوادور به سر میبرد. او میتوانست همانند آصفعلی زرداری، رئیسجمهوری پاکستان، تنها بعد از گذشت مدت زمانی طولانی از وقوع سیل در این کشور، از بروز یک فاجعه انسانی به تمام معنا حرف بزند، یا میتوانست مثل جورج بوش، رئیسجمهور سابق آمریکا، در ماجرای توفان کاترینا، غلطترین سیاستهای ممکن را در پیش گیرد. وقتی به پینیرا گفته شد که این 33معدنچی تنها 2درصد شانس دارند زنده از زیرزمین خارج شوند، او میتوانست سیاستی دیگر اتخاذ کند و هرگز به معدن سنخوزه نرود و اعتبار خود را برای نجات این عده گرو نگذارد.
اتفاقی را که در شیلی رخ داد و با خروج معدنچیان از اعماق زمین خاتمه یافت، میتوان به یک معجزه در این کشور تشبیه کرد. اگرچه برای این کار حدود 10 تا 20میلیون دلار از بودجه عمومی شیلی هزینه شد و طبق ادعای واشنگتنپست، مسئولان این کشور تلفنهای همراه ویژه از کره و کابلهای فیبرنوری انعطافپذیر از آلمان وارد کردند و ناسا در مورد ساخت کپسولهای نجات مخصوص به شیلی مشاوره زیادی داد. شیلی امروز کشوری است که بعد از سالهای تلخ دیکتاتوری پینوشه، دمکراسی در آن جریان گرفته است. سال1990 پینوشه با کنارهگیری خود و نیروهای نظامیاش از عرصه سیاسی، یک سیستم فاسد در این کشور به ارث گذاشت. این موضوع ائتلاف گسترده احزاب اصلاحطلب را در این کشور در پی داشت که این ائتلاف همیشه به طرحهای اقتصادی دیکتاتور سابق شیلی وفادار ماند و در مقاطعی حتی در مورد آنها دچار اختلاف نظر شد.
در آخرین انتخابات سیاسی این کشور، ائتلاف راست میانه که شعار خود را تغییرات بنیادی در این کشور برگزیده بود، با سباستین پینیرا به قدرت رسید. پیش از ورود پینیرا بهعرصه قدرت، شیلی 20سال تمام در دست سیاستمداران چپ میانه شامل سوسیالیستها و رادیکالها و حزب دمکرات مسیحی بود. در این سالها شیلی اصلاحات قابل توجهی را تجربه نکرد اما از یک رشد اقتصادی قابل توجه( شامل 6 تا 8درصد سالانه) برخوردار بود. 2سال پیش هم در اواسط دوران ریاست جمهوری میشله باچلت از معجزه اقتصادی در شیلی حرف زده میشد. سوسیالیسم دوران باچلت با سوسیالیسم ضدآمریکایی نظیر آنچه چاوز در ونزوئلا اعمال میکند، تفاوت داشت ولی هرگز مقابل امپریالیسم آمریکا تسلیم نشد و بعد از گذشتن 2سال و نیم از دوران حکومت او، شیلی در پیشبینیهای بانک جهانی در بین 5کشور نخست در حال رشد قرار گرفت. در پایان سال گذشته میلای، باچلت همچنان از محبوبیت قابل توجهی بین مردم کشورش برخوردار بود ولی ادواردو فری، نامزد جانشینی او، نتوانست از محبوبیت وی استفاده بهینه کند و پینیرا که متوجه مشکلاتی در بخشهای دولتی کشور شده بود فهمید که میتواند روی این مسائل مانور بدهد و بدون اینکه هیچگاه از باچلت انتقاد مستقیم کند، اعتبار خود را بین مردم افزایش بخشید.
محو کابوس پینوشه
رئیسجمهوری 61ساله شیلی با حضور در معدن سنخوزه درزمان نجات معدنچیان از اعماق زمین، تصویر سیاستمداری وفادار به کشورش را به سراسر جهان مخابره کرد. پینیرا به همه قول داده بود که این 33نفر را زنده از زیرزمین بیرون میآورد و حالا محبوبیت او حتی در سطح جهانی باورکردنی نیست. او به عملیات نجات اولویت بخشید و 4بار طی 2ماه برای کنترل اوضاع به محل حادثه سر زد؛ شاید برای اینکه این اقدام، استراتژی سیاسی صحیحی بهنظر میرسید و رئیسجمهوری جدید شیلی از همان ابتدای بروز فاجعه به اهمیت رسانهای این رویداد پی برده بود. پینیرا در کشورش به لطف سرمایهگذاری در فروش خانه، تبلیغات فراوان کارتهای اعتباری، خرید بانکهای کوچک، انتشاراتیهای گوناگون و نمایندگی اپل در شیلی به شهرت رسید. او امروز بعد از محبوبیت زایدالوصفی که در پی تلاشهایش برای نجات این گروه صورت گرفت، قصد دارد چهره خدشهدار شده شیلی در زمان دیکتاتوری پینوشه را بعد از کودتایی که او را در سال 1973 به قدرت رساند، بهبود بخشد. پینیرا میلیاردری است که بخش عمدهای از فعالیتهای معادن، انرژی و صنعت توزیع شیلی را اداره میکند. او بعد از کودتای پینوشه و در سالهای تجربه بازار آزاد، به ثروت کلانی دست یافت. برادر او خوزه پینیرا وزیر کار دوران پینوشه، عامل اصلی خصوصیکردن معادن در شیلی و بازنشستگی کارمندان دولت بود.
پینیرا که تحصیلاتش را در دانشگاه هاروارد به اتمام رسانده، ایدههای اقتصادی رایج کنونی در ایالات متحده را در دهه 70میلادی با خود به کشورش برده بود. تلاش کنونی او برای از بین بردن خاطرات تلخ دوران پینوشه و معرفی کردن خود بهعنوان یک سیاستمدار ضد پینوشه دیکتاتور است.
رئیسجمهوری محافظهکار شیلی در اولین سفر بینالمللیاش بعد از آن رویداد بزرگ رسانهای، در لندن در گفتوگویی با نشریه تایمز اعلام کرد که شیلی از این به بعد فقط به خاطر اقدامات پینوشه در جهان شناخته نمیشود بلکه مردم جهان بهعنوان الگویی از اتحاد، شجاعت، ایمان و موفقیت از کشور او یاد میکنند.
سکوی پرتاب وزیر به انتخابات ریاستجمهوری
نجات 33معدنچی گرفتار شده یک چهره سیاسی دیگر را هم در شیلی به محبوبیتی غیرمنتظره رساند. لورنس گلبورن، وزیر معادن شیلی،به لطف این رویداد حالا بهعنوان یکی از نامزدهای جدی حضور در انتخابات دور بعد ریاستجمهوری این کشور بهشمار میرود. گلبورن به مدت 2ماه عملیات نجات معدنچیان را با پشتکار فراوان دنبال کرد و رسانهها از چندبرابرشدن محبوبیت او (از 16درصد در ماه جولای به 87درصد) در روزی که معدنچیان از اعماق زمین بیرون آورده شدند، خبر دادند. او با چهره مصمم خود در تصاویر تلویزیونی که عملیات نجات معدنچیان را به صورت زنده نشان میدادند، حضوری مستمر داشت و حتی یک لحظه در زمان نجات چندین ساعته معدنچیان استراحت نکرد و تکتک آنها و خانوادههایشان را در آغوش گرفت.
وزیر کشور شیلی، اینسپتر، در گفتوگویی با تلویزیون دولتی این کشور مدعی شد که گلبورن بدون تردید میتواند یکی از نامزدهای انتخابات بعدی باشد. با اینکه گلبورن به هیچ حزب سیاسیای تعلق ندارد اما از درک بالایی دررابطه با رسانههای مختلف برخوردار است و یکی از چهرههای موفق کابینه پینیرا به شمار میرود. او هیچگاه در مورد اینکه علاقهای به شرکت در انتخابات ریاستجمهوری دوره بعدی دارد، اظهارنظری نکرده است. بههرحال اگر قرار باشد خود را برای این پست نامزد کند، در نخستین گام و چالش مهم پیش رو، باید همپیمانانش را انتخاب کند. تحلیلگران، او را از نظر ایدئولوژیک نزدیکتر به پینیرا میدانند.
ریشههای خانوادگی گلبورن اما با آنچه معمولا در بین سیاستمداران محافظهکار شیلی رایج است تفاوتهای عمدهای دارد و او برخلاف خیلی از مرفهان این کشور که از طبقه بالای جامعه هستند، به جای تحصیل در مدارس کاتولیک خصوصی، دوران دبیرستانش را در مدرسه دولتی گذرانده است. اما این تجربه کم سیاسی میتواند درست مثل آنچه در مورد رئیسجمهوری قبلی، میشل باچلت، رخ داد، بهعنوان یک دارایی باارزش برای او تلقی شود. باچلت هم یک سیاستمدار کاریزماتیک بود که پرونده کاریاش بعد از چالشهای سال اول حضور وی در یک اداره دولتی، پربارتر شد. باچلت سال2000 نقش وزیر بهداشت را برعهده داشت و اقداماتی که در این سمت انجام داد سبب شد تأثیر و تلقین کافی در مردم ایجاد کند و 6 سال بعد خود را در فهرست نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری قرار دهد.
چشمانداز روشن
شیلی، امروز کشوری است که در دهه جاری از فهرست کشورهای در حال توسعه خارج میشود و برای این منظور باید همچنان به کاهش نابرابریهای اجتماعی ادامه دهد. چندماه پیش وقتی این سرزمین با یکی از ویران کنندهترین زلزلههای رخداده در قاره آمریکای جنوبی روبهرو شد، مردم شیلی در جنبش کمک به زلزلهزدهها تنها در عرض چند روز 58میلیون دلار جمع آوری کردند. حمایت مقامات کشور شیلی از خانوادههای قربانیان در هر دو فاجعه مثالزدنی بود؛ اتفاقی که به ندرت در کشورهای دیگر رخ میدهد.