به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، متن کامل این گزارش به شرح ذیل است:
«بررسی اجمالی پیامهای رهبر انقلاب به کنگره جهانی حج، ما را به این نقطه مشترک میرساند که ایشان در تمام پیامهاشان به دو موضوع اشاره میکنند. در پیام سال گذشته (1388) این دو موضوع در یک جمله به عنوان شعارهای حج بیان شد. اولین موضوع، اهتمام ایشان به مسئله «وحدت مسلمین»، تمسک به عروةالوثقی و کنار گذاشتن اختلافات در جهان اسلام است و موضوع دوم «شناخت دشمن» و هوشیاری در برابر آن و مقابله همهجانبه جهان اسلام با آن است.
رهبر معظم انقلاب در پیام سال گذشتهشان به کنگره حج فرمودند: «شعار حج از سویى «فَإلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أسْلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتین» است و از سویى «وَ الْمَسجِدِ الحَرامِ الَّذى جَعَلناه لِلنّاسِ سَوآءً العاکِفُ فیهِ وَ البادُ.»
کلمه «حج» در لغت به معنى قصد و آهنگ انجام کارى است، ولى در شریعت اسلامى به مراسم و مناسک خاصّى گفته مىشود که مسلمانان همهساله در مکّه برگزار مىکنند. از آنجا که سیزده آیه از 78 آیهی سورهی حج1 (از آیه 25 تا 37) درباره کعبه و تاریخ آن و آثار سیاسى و اجتماعى حج سخن مىگوید، این سوره «حج» نام گرفته است.2
شعار اول حج: «فَإلهُکُم اِلهٌ واحِدٌ»3
«فألهُکُم اِلهٌ واحِدٌ» اشاره به «کلمه توحید» دارد و وحدت وجود خداوند را در ذات و صفات و افعال بیان میدارد. همچنین ادامه آیه یعنی «فَلَه أسْلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتینَ» اشاره دارد به «توحید کلمه» در برابر ذات اقدس الهی. یعنی تسلیم کامل در برابر جمیع اوامر و نواهی حضرت حق در تشریعیات و تسلیم جمیع مقدرات در تکوینیات.
چون «إلهُکُم» به صورت جمع بیان شده، میتوان مخاطب آن را تمام مسلمانان دانست. نمود کامل آن، در حج این است که هر کس از هرجا، با هر قومیتی، با هر لهجه و زبانی و با هر پست و مقامی که به حج میرود، در هنگام طواف باید تمام این رنگها را بر زمین بنهد و همه با یک لباس و با یک زبان میگویند «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَکَ لَبّیْکَ».
«وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتینَ» اشاره به «جامعه اسلامی» دارد، زیرا «مُخْبِت» به انسان آرام و مطمئنی میگویند که از هرگونه شرک پاک است.4 حال با توجه به آیه بعد که صفات مخبتین را بیان میکند، درمییابیم که تنها در جامعه اسلامی است که میتوان این صفات را کسب کرد.
همچنین با توجه به ترتیب نزول این سوره که صدوچهارمین سوره نازل شده بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است، درمییابیم که در آن زمان جامعه اسلامی توسط پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تشکیل شده، آیات اعتقادی نازل شده بود و تقریباً آیاتی که نازل میشد، ناظر بر امور جامعه اسلامی و فروعیات دین بود.
در آیه بعد یعنی آیه 35 این سوره صفات مخبتین را بیان میکند: «الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَىٰ مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِیمِی الصَّلوةِ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»5 این آیه چهار ویژگی را برای مخبتین برمیشمرد که هر چهار صفت اشاره به خودسازی میکند. دو صفت اول مربوط به خودسازی فردی و دو صفت بعد مربوط به خودسازی اجتماعی است.
نخستین مرحله خودسازی فردی، پروا از خداوند متعال است. یعنی در جامعه اسلامی وقتى نام خدا برده مىشود، دلها مملو از خوف پروردگار مىشود. «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» یعنی نه اینکه از غضب او بىجهت بترسند و نه اینکه در رحمت او شک و تردید داشته باشند، بلکه این ترس به خاطر مسئولیتهایى است که بر دوش داشتهاند و شاید در انجام آن کوتاهى کردهاند. این ترس به خاطر درک مقام باعظمت خدا است که انسان در مقابل آن عظمت خائف مىشود.»6
دومین مرحله خودسازی فردی، صبر در برابر مشکلات و مصائب جامعه اسلامی است. مسلمانان در جامعه اسلامی در برابر حوادث دردناکى که در زندگیشان رخ مىدهد صبر میکنند و شکیبایى پیش مىگیرند: «وَ الصَّابِرِینَ عَلى ما أَصابَهُمْ».
عظمت حادثه هر قدر زیاد و ناراحتى آن هر قدر سنگین باشد، در برابر آن زانو نمىزنند، خونسردى خود را از دست نمىدهند، از میدان فرار نمىکنند، مأیوس نمىشوند، لب به کفران نمىگشایند؛ ایستادگى مىکنند و پیش مىروند و پیروز مىشوند: «فإنَّ حِزْبَ اللهِ هُم الْغالِبُونَ»7
پس از این دو مرحله خودسازی فردی، به مراحل خودسازی اجتماعی اشاره میشود. اولین بروز خودسازی اجتماعی اقامه نماز است؛ نماز در وقت آن به صورت مداوم و همیشگی بر پا داشتن: «وَالْمُقِیمِی الصَّلَوةِ». نماز که افضل عبادات، خیر موضوعات، قربان کلّ تقىّ، معراج مؤمن و شرط قبولى مابقى عبادات است، باید در اول وقت آن و بطور مداوم در جامعه اقامه شود.
در مورد اهمیت این موضوع، حکم مقام معظم رهبری درباره اقتدا به اهل سنت درخور تأمل است. ایشان در پاسخ به فردی در مورد غیبت در نماز جماعت اهل سنت میگویند: «مشارکت با آنان در نماز جمعه و جماعتشان از جهت حفظ وحدت اشکال ندارد، و از غیبت باید پرهیز شود.»8
دومین مرحله خودسازی اجتماعی، انفاق از آن چیزهایی است که خداوند روزی انسان کرده. از این تأکید میتوان دریافت که رابطه با خدا از رابطه با محرومان جدا نیست. البته بخشش، مخصوص مال نیست؛ از علم، آبرو، هنر، وقت و هرچه خداوند به انسان داده، باید انفاق کرد: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ». از آنجا که «ینْفِقُونَ» فعل مضارع و نشانه استمرار است، میتوان نتیجه گرفت که انفاقى ارزش دارد که دائمى باشد. همچنین اعتدال و میانهروى در انفاق لازم است. در حج هم هر کس باید یک قربانی داشته باشد و از آن انفاق کند.
با توجه به موارد مطرح شده، اولین شعار حج عبارت است از تمسک به کلمه توحید برای رسیدن به توحید کلمه در جهان اسلام. رسیدن به وحدت جهان اسلام مقدماتی را نیاز دارد که در بالا به آن اشاره شد.
شعار دوم حج: «و المَسجِدِ الحَرامِ الَّذى جَعَلناه لِلنّاسِ سَوآءً العاکِفُ فیهِ وَ الباد»9
در آیات گذشته این سوره سخن از کفار بطور مطلق در میان بود، ولى در آیه مورد بحث به گروه خاصى از آنان اشاره شده که تخلفات و گناهان سنگینی مخصوصاً در رابطه با مسجدالحرام و مراسم پرشکوه حج دارند.
کسانى که کافر شدند و راه مردم را به سوی خدا میبندند و مردم باایمان را از کانون بزرگ توحید، یعنی مسجدالحرام بازمىدارند. همان مرکزى که براى همه مردم یکسان قرار داده شده است؛ چه آنها که در آن سرزمین زندگى مىکنند و چه آنها که از نقاط دور به سوى آن مىآیند، مستحق عذابى دردناکند. در واقع این گروه از کافران علاوه بر انکار حق، مرتکب سه جنایت بزرگ شدهاند:10
1- مانع شدن از راه خدا و ایمان و طاعت او
2- مانع شدن از عبادتکنندگان و زائران خانه خدا و قرار دادن امتیازى براى خود
3- انجام ظلم و گناه و الحاد در این سرزمین مقدس
خداوند این گروه را که مستحق «عذاب ألیم» هستند، هم در دنیا و هم در آخرت کیفر مىدهد. عذاب دنیوى همان شکست و ذلت و مغلوبیتى است که کفار مکه و کفار آینده به آن مبتلا شده و خواهند شد. عذاب اخروى بیش از آن است که در اینجا گفته و نوشته شود. قرآن مجید انواع و اقسام عذاب را براى کفار بیان کرده است.
قرآن کریم در این آیات پیش از آن که سخن از خانه خدا و مراسم و مناسک حجگزارى بگوید، احترام به مسجدالحرام را واجب مىسازد و کسانى را که در آن ستم مىورزند و به محترم داشتههاى مردم تجاوز میکنند و آزادیهای ایشان را سلب مىکنند، به عذاب دردناک تهدید مىکند. منظور از «صَدّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» هرگونه تلاش و کوشش براى جلوگیرى مردم از ایمان و عمل صالح است و تمام برنامههاى تبلیغاتى و عملى که در جهت تخریب اعتقادات و انحراف آنها از راههاى صحیح و اعمال پاک انجام مىگیرد، در آن مندرج است.
حال چگونه حاجیان شاهد و ناظر منافع اخروى از حجّ باشند، در حالى که تیغ بیداد بر آنان مسلّط و برکشیده است؟ چگونه در شئون امت بیندیشند در حالى که دستگاههاى سرکوبکننده حکمفرما بر آنان چیره است و آنان را تعقیب مىکند؟ چگونه جامه چرکین شرک را از تن بیرون کنند و از بیم ستمگران رها شوند تا تنها و تنها خداى یگانه را بپرستند و بستایند، در حالى که شیطانهاى سلطه پیرامون ایشان را گرفتهاند؟
اینجا است که اهمیت برائت جستن از مشرکان مشخص میشود و جمله رهبر کبیر انقلاب معنی میشود که: «جنگ جنگ تا رفع کل فتنه»
در این آیه، کُفر این گروه کافران بهصورت فعل ماضى -کفروا- و جلوگیرى از طریق خدا به صورت فعل مضارع -یصدون- آمده است که به قدمت کفر آنها اشاره دارد و اینکه تلاش و کوششان براى گمراه ساختن مردم، همیشگى و مستمرّ است. به تعبیر دیگر، جمله اول از اعتقاد باطل آنها سخن مىگوید که یک امر ثابت است و جمله دوم از عمل آنها حکایت دارد که تکرار «صَدّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» است. بنابراین دشمنان اسلام همیشه در جلوگیری از راه حق تلاش دارند و این جریانِ تقابل حق با کفر همیشگی است.
در تفسیر «سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ» مفسران بیانات گوناگون دارند. بعضى گفتهاند منظور این است که همهی مردم در عبادت در این کانون توحید یکسان هستند و در حج و عبادت کنار خانه خدا هیچکس حق مزاحمت برای دیگرى را ندارد. در حالى که برخى دیگر معانی وسیعترى را براى این جمله قائل شدهاند و گفتهاند: مردم نهتنها در مراسم عبادت یکسانند، بلکه در استفاده از زمین و خانههاى اطراف مکه براى استراحت و دیگر نیازها نیز باید بین آنها مساوات باشد. به همین جهت بعضى از فقها خرید و فروش و اجاره خانههاى مکه را تحریم کردهاند و آیه فوق را شاهد بر آن مىدانند.11
«الحاد به ظلم» چیست؟
«الحاد» در لغت به معنى انحراف از اعتدال است. «لَحْد» بر وزن «قَبْر» را از این جهت لحد میگویند که حفرهاى در کنار قبر و خارج از حد وسط آن است. بنابراین منظور از الحاد به ظلم کسانى هستند که با توسل به ظلم از حد اعتدال خارج مىشوند و در آن سرزمین مرتکب خلاف میشوند. البته در اینجا بعضى ظلم را «شرک» تفسیر کردهاند و بعضى «حلال شمردن محرمات». در حالى که برخى مفسران آن را به معنى وسیع کلمه گرفتهاند و هرگونه گناه و ارتکاب حرام، حتى دشنام و بدگویى به زیردستان را در مفهوم آن داخل مىدانند و مىگویند: ارتکاب هرگونه گناه در آن سرزمین مقدس، کیفرش شدیدتر و سنگینتر است.
از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که یکى از یاران ایشان از تفسیر این آیه سؤال کرد. امام فرمودند: «کُلُّ ظُلْمٍ یظْلمُ الرَّجُلُ نَفْسَهُ بِمَکَّة مِنْ سِرْقَةٍ، أوْ ظلم أحد، أو شَىْءٍ من الظُلم فإنّى أراه إلحاداً و لِذلک کان ینهى أن یسکنَ الْحَرَم» یعنى هرگونه ستمى که انسان به خودش در سرزمین مکه کند، اعم از سرقت و ظلم به دیگران، من آن را إلحاد میبینم و مشمول این آیه مىدانم.12
با توجه به تمام موارد مطرح شده میتوان نتیجه گرفت که دومین شعار حج عبارت است از بصیرت دادن به جامعه اسلامی در مورد همیشگی بودن تلاشهای دشمنان و بیان راه مقابله با توطئههای آنان. اولاً باید دشمنان و انحرافهایی را شناخت که ایجاد میکنند و ثانیاً باید وحدت امت اسلامی را با محوریت کلمةالله حفظ کرد که در مناسک و مراسم حج کاملاً جلوهگر و نمایان است.
پینوشت:
1. این سوره بیستودومین سوره قرآن است که از لحاظ ترتیب نزول صدوچهاردهمین سوره است. (تفسیر آسان، ج 13، ص 6)
2. تفسیر نور، ج 8، ص 11
3. آیه 34 سورهی حج: معبود شما یکى است و شریک و همتا ندارد، تسلیم او باشید و مخبتین را بشارت بده.
4. تفسیر نور، ج 8، ص 42
5. آیهی 35، سوره حج
6. تفسیر نمونه، ج 14، ص 103
7. سوره مائده، آیه 56
8. استفتائات مقام معظم رهبری، سؤال 600، مبحث احکام نماز، اقتدا به اهل سنت
9. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَ مَن یرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ/ کسانى که کافر شدند و مؤمنان را از راه خدا و از مسجدالحرام که آن را براى همه مردم مساوى قرار دادیم، چه کسانى که در آنجا زندگى مىکنند و چه آنان که از نقاط دور وارد مىشوند، باز مىدارند (مستحق عذابى دردناکند) و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و ستم کند، ما از عذاب دردناک به او مىچشانیم.
10. تفسیر نمونه، ج 14، ص 61
11. تفسیر آسان، ج 13، ص 98
12. تفسیر آسان ج 13 ص 100