در کشورهای عربی شمال آفریقا حتی نویسندگانی هستند که در دفاع از نام خلیج فارس مطالبی منتشر کرده و همزبانان خود را که در جهت تغییر این نام تاریخی سرمایه گذاری می کنند بشدت سرزنش کرده انده.
آنها متذکر شده اند که مشکل خلیج نام فارسی آن نیست بلکه مشکلات متعدد دیگری دارد که اعراب و همسایه تاریخی شمالی آنان باید با همبستگی به رفع آنها بپردازند.یکی از این نویسندگان نوشته است کشورهای عربی خلیج فارس تا یک قرن قبل در همه چیز به سواحل ایرانی وابسته بودند از آرد و نان گرفته تاآجیل و خشکبار ، هیچ خانه ای بدون کالای ایرانی نبود بسیاری از بومیان قرون گذشته در کویت و امارات یا ایرانیان بندری و یا عربهای ایرانی (هوله ) بوده اند. بنابر این مشکلی میان توده های مردم در دو سوی خلیج وجود ندارد.
اما مشکل در میان عده ای معدود از سیاسیون و دولتمردان و صاحبان سرمایه های نفتی است که رشوه های نفتی می دهند. هیچ موسسه و سازمان معتبر غربی حاضر نیست اصالت نام خلیج فارس را زیر سوال ببرد مگر اینکه پول خیلی سنگینی دریافت کرده باشد.
در بیست سال گذشته مقالات و کتابهایی که در دفاع از تغییر نام خلیج فارس در همین کشورهای جدید تاسیس، منتشر شده بر سه موضوع استوار است
1- تاریخ نگار رومی قرن اول میلادی پلینی در کتاب خود این دریا را خلیج عربی گفته است
2- کارستن نیبور 1762 نوشته است که سواحل خلیج فارس تابع دولت ایران نمی باشد؟!.
3- رودریک اوون در کتاب حبابهای طلایی در خلیج عربی نوشته است همه نقشه هایی که دیده ام خلیج فارس ثبت کرده اند اما من با زندگی در بحرین فهمیدم که ساکنان دو سوی این دریا عرب هستند پس ادب حکم می کند که این دریا را خلیج عربی بنامیم.
4- کشورهای عربی بیشتر از ایران هستند
نویسنده کتاب خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ مفصل به این شبهه ها پاسخ داده است. در اینجا قصد ورود به این مبحث نیست ولی بطور نمونه مورد 1- دروغ محض است چون پلینی در کتابش در دو مبحث جداگانه از دو خلیج یکی با نام خلیج عرب و دیگری خلیج فارس نام برده که خلیج عرب همان خلیج عربه (عقبه ) است که گاهی به دریای سرخ نیز اطلاق شده است اما او در مورد خلیج فارس نیز شرح مفصلی دارد و با توجه به خطا هایی که در ضبط نام های جغرافیایی نشان داده بنظر می رسد وی شخصا به این دریا ها سفر نکرده بود در حالیکه افرادی مانند نیارخوس سردار اسکندر و افراد متعدد دیگری که سراسر خلیج فارس را پیموده اند بدقت سواحل و مردمان را شرح داده اند آنها حتی ساکنان اومانا ( عمان ) و شهرهایی در داخل شبه جزیره عربی را فارس و ایرانی نامیده اند .
2- کارستن نیبور در سال 1762 دقیق ترین نفشه تا آن زمان را با نام نقشه خلیج فارس ترسیم کرده و حتی جزایر سه گانه را برای اولین بار در نقشه های جغرافیایی ترسیم و بنام ایران ثبت کرده است.
3- رودریک اوون نماینده دولت استعماری بریتانیا و عامل ام ای 5 در بحرین بوده و کتابش را بعد از ملی شدن نفت و قطع روابط ایران و انگلیس نوشته و فاقد ارزش علمی است ضمن اینکه سازمان ( کنفرانس) یکسان سازی نامهای جغرافیایی سازمان ملل کمیته UNGEGN قطعنامه های متعددی دارد که تغییر نامهای جغرافیایی (دریایی مشترک) برسمیت شناخته شده را محکوم می کند و حتی وجود چند نقشه و یا کتاب دلیلی بر تغییر نام نیست کما اینکه در 25 نقشه قرون گذشته بجای دریای عمان و بحر عرب نام دریای پرسی PERSIAN SEA بکار رفته ولی ایران هرگز این نقشه ها را بهانه ای برای تغییر نام دریای عرب قرار نداده یا برای دریای خزر 40 نام مختلف در کتب و نقشه های متعددی از 2000 سال قبل بکار رفته و یا اقیانوس هند دهها کشور و ملیت غیر هندی وجود دارند این دلیل علمی و پذیرفته ای نیست.
بدیهی است که اندک نقشه و یا نوشته بنفع خلیج عربی در مقابل 3 هزار نقشه، سند و نوشته تاریخی و حقوقی در تائید اصالت نام خلیج فارس، ارزش علمی نداشته و به عنوان خطای و اشتباه نویسنده تلقی می شود کما اینکه دو نفر از جعرافیانویسان قرون وسطی دریای خزر را خلیج فارس نامیده اند!
4- پاسخ ادعای چهارم را می توان در متن کامل مصاحبه آقای مجدی عمر معاون اول سابق شورای دفاع ملی مصر که مجله الاهرام درشماره 219- 21/6/ 2001چاپ نموده است یافت :
" نسل من بخاطر دارد که ما در ایام مدرسه در همه کتب و نقشه ها با لفظ خلیج فارس سر و کار داشتیم ولی بعد از مدتی به آن خلیج عربی اطلاق کردیم. این غیر منطقی، رذالت و پستی است. این که چند کشور عربی در اطراف آن باشند دلیل نمی شود که نامی تاریخی را تغییر دهیم، حال برای اینکه خود را از این مخمصه نجات دهیم فقط آنرا خلیج می نامیم ، کدام خلیج؟! مگر خلیج بدون نام هم می شود".
در کتاب " تطویر العلاقات المصریه الایرانیه" مجموعه نویسندگان ، چاپ موسسه مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام 2002 .قاهره در ص 190 به نقل از آقای پرفسوردکتر عبد المنعم سعید رئیس مرکز تحقیقات سیاسی و استراتژیک الاهرام و نویسنده شرق اوسط چنین آمده است :
" به صراحت تمام بگویم هیچ مدرک و سند تاریخی ندیدم که نام خلیج فارس را بتوان مستند بر آن تغییر داد. تمام نقشه ها و کتب تاریخی و حتی بعضی از سخنرانیهای ناصر و رهبران انقلاب از خلیج فارس صحبت شده است.
بحران هویت
بعضی از روشنفکران و نویسندگان عرب ضمن نگرانی اظهار می دارند که از کشورهای عربی خلیج تنها نام عربی باقی مانده است. سنت های عربی و رسوم محلی بکلی از میان رفته است نشریه «المجلة» در شماره 4/10/2006 طی مقاله ای با عنوان بمب در حال انفجار مفصل به این موضوع پرداخته است. تلویزیون الجزیره در برنامه رودرو نیز با پرداختن به این موضوع از بحران های اجتماعی و مظاهر فساد و فحشا و جنایت در کشورهای عربی سخن گفته و اینکه به تعداد هر تلویزیون خبری و عمومی حداقل 10 شبکه تلویزیونی ویژه رقص و آواز عربی وجود دارد.
فهمی هویدی، نویسنده مشهور عرب در مقاله ای در شرق الاوسط که بسیار مورد توجه رسانه های عربی قرار گرفت در همین رابط چنین نوشته است : " چند روز در امارات بودم و متوجه شدم که فقط با تعداد اندکی از نزدیکانم می توانم عربی صحبت کنم و نگرانی من زمانی جدی شد که بر اطلاعاتم افزودند و گفتند در مدارس و دانشگاهها نیز زبان عربی در حال از میان رفتن است و فقط دروس در حد صرف و نحو به عربی ارائه می شود.
و شنیدم که مکاتبات رسمی نیز با انگلیسی در ادارات انجام می شود این فقط مشکل امارات نیست بلکه به استثنای عربستان سعودی همه کشورهای ساحل عربی خلیج فارس را در بر می گیرد. این همان مطلب ابن خلدون است که می گوید ملت مغلوب از فرهنگ ملت غالب پیروی می کند.
افراد غیر بومی امروزه بین 70 و80درصد جمعیت کشورهای عربی خلیج فارس را تشکیل می دهد این نسبت در دبی بیشتر از 90درصد است و این یک بمب در حال انفجار در منطقه است.
هندی ها 60درصد کارگران این کشورها را تشکیل می دهند.30 درصد پروژه های عمرانی دبی در اختیار هندی ها است. روزانه 16 پرواز بین هند و امارات برقرار است. حقوق بین الملل و سازمانهای حقوق بشری مرتب برای این مهاجرین حقوق و امتیازاتی قائل می شوند تصور بکنید چه چیزی از عروبت و فرهنگ عربی در خلیج می ماند !!. هویت و امنیت خلیج در خطر است خطر نفوذ شرکتها ی غربی و حضور غربی ها نیز کمتر از هندی ها و آسیایی ها نیست.
جالب تر از این مقاله، اظهار نظرهای فراوان خوانندگان است که در ذیل مقاله آمده است :
عبدالرحمن یوسف ( روزنامه نگار)، «مصر»، 13/12/2006 نوشته است :با این وضع موجود در منطقه خلیج (فارس) مبالغه نیست اگر بگویم که کشورهایمان و فرهنگمان و زبانمان از روی نقشه جغرافیا حذف خواهد شد.
راشد عبدالله المهیری، «الامارت العربیة المتحدة»، می نویسد : من شخصا در دبی احساس آرامش ندارم از دست این اجانب و فرهنگشان به دشت و صحرا می زنم کشور در حال انفجار است.
نـائل حسن، «المملکة العربیة السعودیة»:من یک عرب ساکن سعودی هستم.هیچ رغبتی برای سفر به امارات متحده عربی ندارم 20 سال قبل به آنجا سفر کردم و اخیرا نیز سفری داشتم در آنجا عربی ندیدم اگر بخواهم هندی ها را ببینم بهتر است به هند بروم چرا به امارات بروم چه ارزشی دارد به کشور عربی بروم که در آن عرب نباشد ( لأننی لو کنت أنوی الإختلاط بالهنود لذهبت إلى الهند بدلا ً من الذهاب إلى دبی... فعلا ً ما قیمة أن تذهب إلى بلد عربی لا عرب فیـه. )
د. احمد بشارة - کویت، 13/12/2006 :متاسفانه در منطقه تعصبات قومی و جاهلی شدید است چه اشکالی دارد که مردمانی مانند ایرانی ها و هندی ها که از قدیم در منطقه بوده اند در عمران منطقه شریک باشند چرا حساسیت ها بطرف شرکتهای غربی نیست تا اوایل نیمه دوم قرن گذشته ایران و هند قبل از عرب در خلیج فارس حضور داشتند.
منطقه علاوه بر منازعات و بحرانهای سیاسی از بحرانهای متعددی اجتماعی نیز رنج می برد که بخشی از آن ریشه در استعمار دارد اما بخش دیگری در سوء تفاهم های فرهنگی و تاریخی و تعصاب طایفه ای و قبیله ای است. غربی جهان عرب را دنیایی پر از تناقض و تضاد های سیاسی و اجتماعی می بینند جائیکه از یک طرف تامین کننده سوخت صنعت غرب است از سوی دیگرتامین کننده سوخت بمب های انفجاری مکانی که بیشترین درآمد سرانه جهان را دارا است ولی بیشترین تعداد بیسواد را نیز در خود جای داده است.
در چنین شرایطی بعضی از حکومت مداران و صاحبان صنایع بجای راه حل اساسی برای مشکلات جدی و فوری منطقه،به فکر تغییر نام هستند و بجای ساختن زیر بنا ی فرهنگی به ظواهر امر اهمیت می دهند.
با این بحران هویتی که کشورهای عربی منطقه را تهدید می کنند و تقریبا 3 ملیون بومیان کشورهای امارات – قطر – بحرین – عمان و کویت از نظر فرهنگی وضعیت بومیان استرالیا و نیوزلند را پیدا می کنند تغییر نام نمی تواند هویت و فرهنگ از دست رفته را باز آورد باید راههای علمی تر منطقی تر را برای این مشکل اساسی پیدا کرد.