جمعه ۸ دی ۱۳۸۵ - ۱۶:۱۲
۰ نفر

گروه ادب و هنر: تجربه نشان داده که نگاه نخبه‌گرایانه به سینمای ایران به هیچ جایی نمی‌رسد. سینمای ایران را باید با واقعیت‌های موجود پذیرفت و به تحلیل و بررسی‌اش نشست.

سینمایی با انبوهی از معضلات و مشکلات و چالش‌هایی در ابعاد مختلف و متنوع. سینمایی که همه می‌دانیم شرایط اقتصادی مطلوبی ندارد و در سال‌های اخیر با معضل ریزش مخاطب مواجه بوده است. هر چند امسال تا اندازه‌ای شاهد رویکرد بیشتر مخاطب به فیلم‌های ایرانی بودیم. استقبالی که البته مثل همیشه، محدود به چند فیلم خاص بوده است. در دهه شصت، با کمبود مراکز تفریحی و تلویزیونی که تنها دو شبکه داشت و در طول هفته فقط یک فیلم سینمایی پخش می‌کرد؛ سینما هنوز و همچنان بخش عمده‌ای از اوقات فراغت مردم را پر می‌نمود.
در صورتی که الان سینمای ایران از سوی رقبای قدرقدرتی چون تلویزیون که هر روز چندین فیلم و سریال داستانی را روی آنتن می‌برد. شبکه‌های ماهواره‌ای، اینترنت و ... در محاصره قرار گرفته است. رسانه‌هایی که در کنار پر کردن اوقات فراغت مردم، به سلیقه آنها نیز جهت می‌دهند. به همین خاطر است که برخی از طنزهای شبانه تلویزیون، توقع مخاطب را به نسبت به مقوله کمدی تغییر می‌دهد. این تغییر سلیقه بلافاصله به تولید فیلم‌های نازلی می‌انجامد که پی آمد استقبال مردم از طنزهای شبانه تلویزیون‌اند. از سوی دیگر بحران اقتصادی سینما باعث می‌شود که بسیاری از فیلم‌ها در شرایط نامطلوب و با حداقل صرف وقت تولید شوند. نتیجه کار هم فیلم‌های غیراستاندارد بوده، فیلم‌هایی که برخی از آنها حکم توهین به شعور تماشاگر را داشته‌اند. این البته صفتی است که اغلب منتقدان به این نوع فیلم‌ها نسبت داده‌اند وگرنه برخی از همین آثار، تماشاگران بسیار هم داشته‌اند.
این اتفاق در حالی رخ داده است که سالهاست عده‌ای هر فیلمی را به صرف این که برای مخاطب عام ساخته شده را زیر سؤال برده‌اند. افرادی که سرگرم‌کننده بودن یک فیلم سینمایی را نقطه ضعف آن قلمداد کرده‌اند. این میزان نخبه‌گرایی در نهایت به سینمایی انجامید که بسیاری از تولیدات پرمخاطبش را در آثاری زیر استاندارد تشکیل می‌دادند در چنین وضعیتی، به نظر می‌رسد که برخی از واژه‌ها نیازمند تعریف مجدداند. یکی از این واژه‌ها  هم «سینمای تجاری» است. واقعاً‌ چه اشکالی دارد که فیلم‌های تجاری سالم و خوش ساخت به منظور سرگرم کردن مخاطب ساخته شوند. سینما بدون مخاطب معنا ندارد و اصلاً‌ یکی از پیش شرط‌های سینما به عنوان هنری گران بازگشت سرمایه است. فیلمساز در حین ساخت فیلم‌اش باید به تماشاگر فکر کند.
چه در مرحله نگارش فیلمنامه و چه در هنگام انتخاب بازیگر و...، حلقه مفقوده سینمای ایران در این سال‌ها، نداشتن یک سینمای تجاری قدرتمند بوده است. سینما را هنر- صنعت نامیده‌اند و در چرخه تولید، باید به قواعد بازی عرضه و تقاضا احترام گذاشت.
به همین خاطر است که وقتی فیلمی چون «تله» با استقبال مخاطب مواجه می‌شود؛ باید آن را  در حد یک فیلم مخاطب محور ارزیابی کرد. چنین فیلمی را باید با فیلم‌های پرفروش دیگر این سینما مقایسه کرد، نه با تک فیلم درخشان کارنامه سازنده‌اش. واقعیت این است که چند فیلم آخر الوند آثار جذابی برای تماشاگر نبودند و در عوض «تله» از این لحاظ بر آنها برتری دارد. فیلمی که البته خالی از ایراد و ضعف نیست و هم در فیلمنامه و هم در اجرا از مشکلاتی رنج می‌برد.  منتها نکته در این جاست فیلم، در حد مقدور‌ ات سینمای ایران اثر  استانداردی  به شمار می‌آید. درست مثل «م مثل مادر» که در مقام مقایسه با آثار دیگر ملاقلی‌پور فیلم ضعیفی است ولی برای سینمای ما  بهتر است که آثاری این چنین پرفروش شوند تا فیلم‌هایی چون «بله‌برون» و «شارلاتان».
کد خبر 12109

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز