اخیراً در شهر اوکلند کالیفرنیا سخنرانیهایی را با عنوان «حمله به ایران» انجام داد؛ با تأکید بر برنامههای محرمانه جنگی علیه ایران و اینکه چنین برنامههایی در مورد خیلی از کشورهای جهان، حتی آنهایی که به نظر میرسد رابطه دوستانهای با آمریکا دارند، وجود دارد. او در این سخنرانیها بر این نکته تصریح دارد که «ایرانیها مقداری گاز هگزا فلوراید دارند که خالص است و در سانتریفیوژهای آزمایشگاهی خود از آن استفاده میکنند. اما آن اندازه ندارند که بخواهند برای سلاحهای هستهای استفاده کنند.» او با این نگاه که ایران نمیتواند در سطح مورد نیاز تولید سلاح هستهای به غنیسازی بپردازد میپرسد پس چطور ایرانیان میتوانند به دنبال سلاح بروند؟ پس ایران از این جهت هیچ تهدیدی نخواهد بود. وی سپس اشاره کرده است که هر چه میگوید براساس اطلاعاتی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، منتشر کرده است. او سپس با شوخی به حاضران گفت که حرفهایش در صورتی نادرست خواهد بود که رئیس آژانس دروغ گفته باشد.
این گفته اسکات ریتر با توجه به سوابق وی از اهمیت بسیاری برخوردار است و تنها او نیست که بر این نکته تأکید دارد، اما با وجود این باور عمیق در نزد سازمانهای بینالمللی در نشست شنبهشب شورای امنیت و در آستانه سال 2007 قطعنامه تحریم ایران تصویب شد؛ حال پرسش این است که شورای امنیت و 15 عضو دائم و غیردائم آن عقلایی عمل کرده است؟
شاید اگر به این خبر توجه کنید که در مراسم معرفی بابگیتس وزیر دفاع جدید آمریکا به هنگامی که یکی از خبرنگاران از او پرسید آیا گمان میکنید که ایران برنامه سلاح اتمی را دنبال میکند و او گفت: بله! اما کسی از او پرسش نکرد که چه شواهد و قرائنی برای این کار وجود دارد؟ در خواهید یافت که نوع تصمیمگیری شورای امنیت از چه جنسی بوده است. تصمیمی نه از جنس حقوقی بلکه سیاسی که آن هم جنسی تقلبی است. با همه این حقایق، واقعیت سیاسی این است که پس از چندین سال کوشش و تلاش دیپلماتیک، هماکنون اولین قطعنامه تحریم علیه ایران در شورای امنیت به تصویب رسیده است. جمهوریخواهان تندرو اگر به سقف خواستههای خوددست نیافتهاند، هماکنون در روزهای عید سال نو، پس از شکست از دموکراتها؛ به کف خواستههای خود دست یافته و حداقل میتوانند از کیسه پاپانوئل دولت نومحافظهکاران، «هدیه سال نو بوش» را بر درخت کریسمس کاخ سفید وصل نمایند.
اما ایران، سالهاست که وضعیتهای اینچنینی را تجربه کردهاست؛ در کوران همین تحریمهاست که به حد قابل قبولی از استقلال در عرصههای گوناگون دست یافته؛ نسبت به مدیریت آینده ایران زمین در بعد از تحریمها هم چندان دغدغه ندارد و میتواند با مدیریت شکوفایی بحران؛ به انگیزهسازی بیشتری در راستای دستیابی به اهداف ملی تعریفشدهاش در این زمینه دست یابد. ولی در عین تمام این فرصتها نباید از پیامدهای این «تحریم نرم» و پیامدهای احتمالی آن در زمینهپروریهای روانی و زمینهسازیهای سیاسی برای تحریمهای احتمالی دیگر غافل باشد. از همین الآن باید ارکستر سمفونی پرونده هستهای را با نتنویسیهای مناسب و متناسب با این وضعیت در دستور کار قرار داد.
فراموش نکنیم آمریکاییها برای عراق نیز چنین سازی را کوک کردند؛ و حتی با وجود آنکه شورای امنیت تا آخر با آنها همراه نبود؛ خود آواز خویش را خواندند. اگر چه امروز دیگر سال حمله به عراق نیست و آمریکای امروز نیز آمریکایی دیروز حمله به عراق نمیباشد و از همه مهمتر ایران نیز عراق دیروز نیست. اما باید بدانیم و فراموش نکنیم که هنوز آدم غیرقابل پیشبینی و تا حد نگرانکنندهای «غیرعاقل» به نام بوش در کاخ سفید در سال 2007 میلادی رئیسجمهور آمریکاست که چندان نمیتوان به رفتارهای عقلانی یا بهتر بگویم عقلایی عمل کردن او امید داشت.
مهدی مطهرنیا: اسکات ریتر، از منتقدان سیاستهای دولت بوش در خاورمیانه که زمانی بازرس ارشد سازمان ملل برای یافتن سلاحهای میکروبی و کشتار جمعی در عراق طی سالهای 1991 تا 1998 بوده است؛
کد خبر 12125