این برنامه در دهه 1980 آشکارا سمتگیری نظامی پیدا کرد و در فضای خوشبینی دهه 1990 و با توافق چهارچوبی 1994 ژنو میان آمریکا و کره شمالی متوقف شد با این حال در سال 2002 در پی حوادث یازدهم سپتامبر و قرار دادن کره شمالی در فهرست محور شرارت، این برنامه دوباره از سر گرفته شد و با آزمایش هستهای این کشور در ماه گذشته به اوج خود رسید.
در ادبیات مسائل هستهای، فهم انگیزه کشورها از رویآوردن به فعالیتهای هستهای، موضوعی کلیدی است.
در مورد کره شمالی به نظر میرسد حس انزوای این کشور در میان متحدان آمریکا در دوران جنگ سرد و نیز احساس تهدید از جانب حمله احتمالی آمریکا یا متحدان آن (کره جنوبی و ژاپن)، مهمترین عامل در رویآوردن کره شمالی به سیاست «حصارکشی همهجانبه» بود؛ سیاستی که مطابق آن، کره شمالی برای حفظ امنیت و بقای خود در میان دشمنان، ناگزیر از کشیدن حصارهایی به دور خود از همه طرف بود.
تدوین دکترین بازدارندگی هستهای هم در این فضای ناامنی آغاز شد. کره شمالی از همان ابتدای شروع فعالیت هستهای هم در این فضای ناامنی آغاز شد.
کره شمالی از همان ابتدای شروع فعالیتهای هستهای خود در دهه 1950 دو هدف عمده را پیگیری میکرد: اول، باجگیری از آمریکا و بهبود روابط با این کشور در ازای دست کشیدن از فعالیتهای هستهای؛ و دوم، افزایش توان بازدارندگی کره شمالی.
تصادفی نیست که برخی از تحلیلگران، دیپلماسی هستهای کره شمالی را «دیپلماسی باجگیری» میدانند؛ باجگیری از کشورهای همسایه برای گسترش روابط تجاری و اقتصادی و باجگیری از آمریکا برای کاهش فشار و دادن امتیازات بیشتر به کره شمالی.
کره شمالی طی دو دهة گذشته اعلام کرده آمادة انجام اصلاحات اقتصادی و باز کردن درهای کشور به روی جهان است. اما نزدیک یک دهه تعامل کشورهای مختلف با کرهشمالی، این ادعای این کشور را با تردیدهای جدی مواجه کرده است.
توافق چهارچوبی ژنو (Geneva Agreed Framework) در سال 1994 میان آمریکا و کره شمالی را باید نقطه عطفی در پرونده هستهای کره شمالی دانست. این توافق در پی به شکست انجامیدن مذاکرات دو کره در مورد غیر هستهای کردن شبهجزیره کره و دستیابی به یک رژیم بازرسی مشترک از طریق کمیسیون مشترک کنترل هستهای (JNCC) صورت گرفت.
متعاقب این امر که در سال 1992 اتفاق افتاد، آمریکا و کره جنوبی مانور مشترک نظامی در سال 1993 برگزار کردند. این مانور در پی راه ندادن بازرسان آژانس به کره شمالی رخ داد؛ آن هم در حالی که کره شمالی پس از امضای انپیتی در سال 1985، سرانجام در سال 1992 توافق پادمانی را که سازوکار اجرایی انپیتی است، با آژانس بینالمللی انرژی اتمی امضا کرد.
برگزاری این مانور، باعث شد تا کره شمالی اعلام کند در پی خروج از انپیتی است. با اعلام این امر، تنش در شبه جزیره کره بالا گرفت و احتمال برخورد نظامی میان آمریکا و کره شمالی افزایش یافت.
در یازدهم ماه می 1993 شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامهای از کره شمالی خواست با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کرده و توافق 1991 در مورد غیر هستهای کردن شبهجزیره کره را اجرا کند.
آمریکا برای کاهش تنشها، به مذاکره مستقیم با کره شمالی روی آورد. هر چند رهبر کره شمالی ضمن مذاکرات فوق به طور ناگهانی فوت کرد، ولی دو کشور توانستند در سال 1994 به یک توافق برسند.
مطابق توافق 1994 ژنو که به «توافق چهارچوبی» یا «توافق بر سر چهارچوب» معروف شد، کره شمالی موارد ذیل را پذیرفت:
- برنامه هستهای خود را مطابق پادمانهای IAEA متوقف کند
- راکتورهای گرافیتی خود را با راکتورهای آب سبک جایگزین کند،
- میلههای سوختی خارج شده از راکتور (5MW(e خود را انبار کرده و بازفراوری نکند، اما در عین حال از کره هم خارج نکند،
- در شفاف کردن گذشتة برنامه هستهای خود با آژانس همکاری کند،
- تأسیسات هستهای خود را مهر و موم کند،
- راکتور(5MW(e خود را مجدداً به کار نیندازد و کار ساخت راکتورهای (50MW(e و (200MW(e را متوقف کند،
- از انپیتی خارج نشود.
در مقابل، آمریکا نیز پذیرفت که:
- دو راکتور آب سبک به کره شمالی بدهد،
- روابط سیاسی و اقتصادی خود با کره شمالی را کاملاً عادی کند،
- برای عاری سازی شبهجزیره کره از سلاحهای هستهای با کره شمالی همکاری کند.
هدف اساسی آمریکا از توافق 1994، جلوگیری از دستیابی کره شمالی به بمب هستهای بود، هر چند در سال 1997 سخنگوی وزارت دفاع آمریکا اعتراف کرد آمریکا در آن زمان از وجود یک بمب هستهای پلوتونیومی در کره شمالی مطلع بوده است.
در همان زمان، برآورد سیا این بود که کره شمالی پلوتونیوم کافی برای ساخت یک تا دو بمب را دارد.
در پاسخ به اقدامات کره شمالی، آمریکا در سال 1995 برخی از تحریمهای اعمال شده علیه این کشور را لغو کرد، از جمله در زمینه مخابرات، امور بانکی، واردات برخی کالاهای صنعتی، تهیه انرژی و ساخت نیروگاه آب سبک.
کره شمالی هم ممنوعیت واردات برخی کالاها از کره جنوبی را لغو کرد. اختلافات بعدی از آنجایی شروع شد که کره شمالی، مدل پیشنهادی برای راکتور آب سبک از سوی کره جنوبی را رد کرد.
مقامات آمریکا و کره شمالی در کوالالامپور دیدار کرده و این مشکل را حل کردند و کره شمالی توافق کرد به تصمیم سازمان توسعه انرژی شبه جزیره کره (KEDO) در این مورد گردن نهد.
هیأت اجرایی این سازمان اعلام کرد راکتور آب سبک مدل Ulchin 3-4 را برای کره شمالی پیشنهاد میکند؛ مدلی که خود کره جنوبی هم از آن استفاده میکند. یک شرکت کره جنوبی هم مسئول ساخت این نیروگاه آب سبک شد و مذاکرات دو کره در این مورد آغاز گردید.
دو طرف به همراه آمریکا و ژاپن توافق کردند این راکتور در سال 2003 آغاز به کار کند و در عوض، کره شمالی برنامه هستهای خود را متوقف کند. کره جنوبی که از نظر مالی، تأمین بخش اعظم هزینة ساخت نیروگاه را بر عهده گرفته بود، از آمریکا خواست در این مورد به کره کمک کند، ولی آمریکا به دلیل مخالفت کنگره، این درخواست را رد کرد.
کره جنوبی هم اعلام کرد در این صورت، قادر به جلب حمایت مجلس این کشور و تأمین هزینههای ساخت نیروگاه آب سبک نیست.
در آگوست 1997 کره شمالی و شرکت KEPCO کرهجنوبی آغاز ساخت دو نیروگاه آب سبک را جشن گرفتند. با این حال، مشکلات و اختلافات مالی وجود داشت و باعث کندی ساخت نیروگاههای فوق گردید. این وضعیت تا قدرت گرفتن بوش و وقوع حوادث یازدهم سپتامبر ادامه داشت.
دکترین بوش و کره شمالی
با قدرت گرفتن بوش، رویکرد کلی آمریکا نسبت به کره شمالی تغییر کرد و از تعامل، به سوی افزایش فشار یکجانبه و چندجانبه سوق پیدا کرد.
هر چند بحران جدید کره شمالی از سال 2002 و در پی علنی شدن برنامه غنیسازی اورانیوم کره شمالی و پذیرش رسمی آن از سوی این کشور آغاز شد، اما پیشتر زمینههای این بحران با قرار دادن کره شمالی در فهرست محور شرارت و عدم تکمیل نیروگاههای آب سبک آغاز شده بود.
واشنگتن در 16 اکتبر 2002 اعلام کرد کره شمالی پذیرفته است که برخلاف توافق 1994 برنامه غنیسازی اورانیوم را جهت ساخت سلاح هستهای پیگیری کرده است. این اعلام در پی دیدار نماینده آمریکا، جیمی کلی از کره شمالی صورت گرفت.
کلی اعلام کرد معاون وزیر خارجه کره شمالی وجود برنامه غنیسازی اورانیوم با درجه غنای بالا (HEU) در کره شمالی را پذیرفته است و این به معنی زیر پا گذاشتن توافق 1994 است. متعاقب این امر، بوش در 13 نوامبر 2002 ارسال نفت به کره شمالی از سوی سازمان توسعه انرژی شبهجزیره کره (KEDO) را متوقف کرد.
در 21 نوامبر همان سال و درست پس از 8 روز، کره شمالی اعلام کرد توافق 1994 عملاً شکست خورده است و کره شمالی حق خود میداند فعالیتهای هستهایاش را از سر بگیرد.
هر چند بیتفاوتی کره شمالی نسبت به محیط جدید امنیتی پدیدار شده پس از یازدهم سپتامبر، در افزایش تنش مؤثر بود، اعمال فشار آمریکا بر کره شمالی از طریق متحدانی چون ژاپن، کره جنوبی و حتی چین، و نیز شورای امنیت سازمان ملل هم در این امر بیتأثیر نبود، با تشدید بحران کرهشمالی در سال 2002، آمریکا از کره جنوبی، چین، روسیه و ژاپن خواست در مذاکرات ششجانبه بر سر بحران کره شمالی حضور داشته باشند.
از آنجا که کره شمالی از نظر آمریکا توافق 1994 را نقض کرده و برخلاف تعهداتش فعالیتهای هستهای را ادامه داده بود، لذا آمریکا از مذاکره مستقیم دوجانبه با کره شمالی (برخلاف سال 1994) اجتناب کرد.
هر چند در مذاکرات ششجانبه، آمریکا و کره شمالی دوطرف اصلی هستند، اما ژاپن و روسیه هم به دنبال منافع خود هستند. ژاپن در پی آزاد کردن شهروندان گروگان خودش است و روسیه هم به دنبال افزایش حضور خود در شمال شرق آسیاست.
در مورد نقش چین در این مذاکرات، اغراق شده است؛ با این حال، امنیت و ثبات کره شمالی برای چین، اهمیت ویژهای دارد، مخصوصاً اینکه بیثباتی در کره شمالی میتواند باعث ورود سیل آوارگان از کره شمالی به چین شود.
از نظر چینیها آمریکاییها از طریق کره شمالی در صدد ایجاد مشکل و دغدغه برای چینیها هستند تا مانع بلندپروازی این کشور شوند.
مذاکرات شش جانبه در سال 2003 و 2004 نتایج مثبتی داشت و باعث فروکش کردن بحران شد، اما بیاعتمادی میان آمریکا و کره شمالی و اصرار هر دو کشور بر مواضع خود باعث شد مذاکرات از پیشرفت قابل توجهی برخوردار نشود.
کره شمالی طی مذاکرات ششجانبه سال 2003، حدود 800 میله سوختی را که از راکتور( 5MW(e بیرون آورده بود، بازفراوری کرد و از آنها پلوتونیوم استخراج کرد.
در ژانویه 2004 معاون وزیر خارجه کره شمالی فاش کرد در سال 2003 کشور متبوعش تصمیم گرفته بود راکتور 5MW را مجدداً به راه اندازد و میلههای سوختی را برای استفاده صلحآمیز بازفراوری کند، اما موانع خصمانه آمریکا و تهدیدات این کشور علیه کره شمالی باعث شد تصمیم به ساخت سلاح هستهای بگیرد و به جای تبدیل میلههای سوختی به دیاکسید پلوتونیوم برای مصارف غیرنظامی، آنها را به فلز پلوتونیوم تبدیل کند که صرفاً استفاده نظامی دارند.
در مذاکرات فوریه 2004، آمریکا پیشنهاد کرد در ازای توقف فعالیتهای کره شمالی، به این کشور تضمینهای امنیتی چندجانبه بدهد. ولی اعطای کمک اقتصادی را نپذیرفت. گام دوم آمریکا عبارت بود از اعطای کمک مالی و فنی برای برچیدن تأسیسات هستهای کره شمالی و گام سوم مذاکره برای عادیسازی روابط با کره شمالی بود.
در ماه می 2004 کره شمالی اعلام کرد توقف فعالیتها نباید شامل فعالیتهای نیروگاههای هستهای صلحآمیز باشد. همینطور کره شمالی خواهان لغو تحریمهای آمریکا علیه این کشور و نیز خارج کردن کره از فهرست کشورهای تروریستی گردید.
اما آمریکا خواهان آن بود که توقف همه فعالیتهای هستهای باید پیش شرط هر نوع مذاکره جهت دستیابی به توافق باشد. این امر باعث عدم موفقیت مذاکرات شد.
در فوریه 2005 کره شمالی اعلام کرد در صدد ساخت سلاح هستهای برای دفاع از خودش است و قصد دارد از مذاکرات ششجانبه خارج شود. وزارت خارجه کره شمالی طی بیانیهای اعلام کرد توجیهی برای حضور در مذاکرات نمیبیند و لذا درصدد است برای مدت زمان مشخصی از مذاکرات خارج شود.
اما دولت بوش، مذاکرات ششجانبه را بهترین شیوة اعمال فشار بر پیونگیانگ میدانست و مایل به متوقف کردن آن نبود. در عین حال، آمریکا مایل به مذاکرات دوجانبه با کره شمالی نبود و آن را یک امتیاز و باجگیری از سوی کره شمالی میدانست.
این وضعیت ادامه داشت تا این که کره شمالی در نهم اکتبر 2006، آزمایش هستهای بحثبرانگیز خود را انجام داد و در ماه نوامبر (آبان ماه 1385) اعلام کرد آماده بازگشت به مذاکرات ششجانبه است.
در بررسی نیات و اهداف کره شمالی از فعالیتهای هستهای، بین تحلیلگران اختلاف نظر وجود دارد و ضعف اطلاعات در مورد وضعیت داخلی کره شمالی هم این اختلافات را تشدید میکند.
جناح تندرو دولت بوش، رهبر کره شمالی را فردی خطرناک و ماجراجو میداند که حاضر است برای تحقق امیال شخصی خود، دست به هر کاری بزند. در نقطة مقابل، عدهای او را یک فرد واقعگرا معرفی میکنند که صرفاً در صدد باز کردن آبرومندانة درهای کره شمالی به روی جهان خارج است.
بر این اساس، دو گرایش عمده در درک دلایل رفتار کره شمالی وجود دارد:
گرایش اول، معتقد است هدف کره شمالی، افزایش توان بازدارندگی خود و باجگیری از همسایگان این کشور و نیز آمریکاست. در این راستا کره شمالی همواره از دیپلماسی« بهلبه پرتگاه بردن» بهره میگیرد و بعد از هر گام پیشرفت، اعلام میکند آماده مذاکره است.
هدف نهایی کره شمالی، گرفتن تضمینهای امنیتی از آمریکا و لغو تحریمها علیه این کشور است.
گرایش دوم معتقد است اقدامات کره شمالی در واقع ارسال غیرمستقیم علائم سازش است، کما این که در پی فشارهای بینالمللی در سالهای گذشته، این کشور به انپیتی پیوست (سال 1985) و از آن خارج نشد (سال 1992).
اخیراً نیز کره شمالی اعلام کرد آزمایش هستهای دیگری انجام نخواهد داد. همه این موارد نشان میدهد کره شمالی آماده مصالحه است، گو اینکه رهبران این کشور نیز قبلاً آمادگی خود را برای این کار اعلام کردهاند.
در تحلیل نهایی باید گفت نه کره شمالی از یک قاعده رفتاری مشخص پیروی میکند و نه آمریکا حاضر به دادن امتیازات بیشتر به کره شمالی است که کند شدن روند ساخت دو نیروگاه آب سبک و وعدة ساختن آن در سال 2008 از جمله این موارد است.
ضمن این که حمایت چین از کره شمالی، مانعی عمده در برابر اقدامات یکجانبه آمریکا در برابر کره شمالی است. از این زاویه، شاید بتوان آزمایش هستهای کره شمالی را شکستی برای دکترین بوش دانست، شکستی که اگر آن را در کنار سایر شکستها در اروپا و عراق قرار دهیم، میتوانیم ادعا کنیم دکترین بوش با چالشهای جدی مواجه شده است.