موجی که از اوایل دهه80 به راه افتاده بود و از گیشهای تضمینشده حکایت میکرد در حال فرونشستن است. حالا یکسالی میشود که کمدی دیگر نمیفروشد. سینمای عامهپسند ایران نزدیک به یک دهه با تکیه بر فرمولی امتحان پس داده با اطمینان به فتح گیشه محصولاتی را به بازار میفرستاد که در جذب تماشاگر موفق عمل میکرد اما حالا کمدیهای عامهپسند اغلب فروشی ناامیدکننده دارند. مطالعه موردی درباره فیلمهای یکی از مهمترین دفاتر تولید محصولات عامهپسند نشان میدهد که چگونه تهیهکنندگانی که شهره به شناخت ذائقه مخاطب بودند، در سالهای اخیر متحمل شکستهای پیدرپی در گیشه شدهاند. پویا فیلم به مدیریت حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی به عنوان یکی از موفقترین دفاتر تولید فیلم در 2دهه اخیر پس از ساخت اکشنهای موادمخدری با جمشید هاشمپور در اوایل دهه70 (نیش عقرب و...) و تولیدات تینایجری از میانههای دهه70 که نقطه اوجش در پیوند با آثار انتقادی اواخر این دهه به «آواز قو» ختم شد، از سال83 ساخت کمدی را در دستور کار قرار داد. ماجرا با «کما» آغاز شد و حالا به «دردسر بزرگ» رسیده است. «کما» با فروش فوقالعادهاش یکی از فیلمهای جریانساز سینمای عامهپسند دهه80 بود و حالا «دردسر بزرگ» به عنوان کممخاطبترین فیلم این سالهای پویا فیلم از شکست این جریان حکایت دارد.
پیمان معادی به عنوان فیلمنامهنویسی جوان «کما» را براساس فرمولهای سینمای عامهپسند دهه50 و با نگاهی به تحولات اجتماعی اواخر دهه70 و اوایل دهه80 ایران نوشت. فیلم با کنار هم قراردادن پسر جوان متمول (امیر با بازی محمدرضا گلزار) و لمپن جنوبشهری (حسن با بازی امین حیایی)، عشق حسن به دختری که نه خاستگاه طبقاتی مشترکی با او دارد و نه به لحاظ منش، تحصیلات و... تناسبی با وی مییابد، کاملا بر اساس فرمول سینمای فارسی ساخته شد. عشق یک لمپن کلاسیک به دختری تحصیلکرده محلی برای ایجاد موقعیتهای کمیک ایجاد میکرد که سازندگان فیلم از آن به کفایت بهره گرفتند. کنار هم قرار گرفتن امیر که پسر یک خانواده ثروتمند است و قصد رفتن از ایران را دارد با حسن که یک خیابانگرد لات است هم براثر تصادف (این اصل کلیدی سینمای فارسی) شکل گرفت. امیر با اتومبیلش پدر حسن را زیر گرفت؛ پدر بهکما رفت و در این فاصله میان امیر و حسن رفاقتی شکل گرفت. کنار اینها سازندگان فیلم انتقاد اجتماعی را نیز فراموش نکرده بودند. موضوع فرار مغزها و درکنشدن نسل جوان از سوی والدینشان به نوعی همان تمی بود که در «آواز قو» نیز مشاهده شده بود. استفاده از ترانه «یار دبستانی من» نیز بر همین مبنا سر از «کما» درآورده بود. فیلم البته بیشترین تمرکزش را روی رابطه پسر جوان اتوکشیده و تحصیلکرده و لات آسمان جل میگذاشت.
نقطه اوج این فیلم که در فروش بالای آن نیز تأثیر زیادی داشت فصل موزیکال «کما» بود؛ ترکیبی فکر شده و هوشمندانه که از الگوهای سینمای تجاری استفاده میکرد، سر و شکل فنی قابل قبولی داشت، لحن کمدیاش باعث میشد شعارهای اجتماعی رو و گلدرشتش زیاد توی ذوق نزند، یک امین حیایی متفاوت داشت (که البته خیلی زود حیایی آنقدر آن را در فیلمهای دیگر تکرار کرد که تبدیل به کلیشه شد) و از گلزار هم به عنوان سوپراستار استفاده درستی شده بود.
«کما» تماشاگرش را با لب خندان از سالن به بیرون فرستاد و فروش تهران و شهرستانش آن را مبدل به موفقترین محصول پویا فیلم کرد. آرش معیریان، کارگران «کما» که دانش آموخته و مدرس سینما بود در اولین تجربه حضورش در سینمای حرفهای کوشیده بود یک کمدی جذاب و آبرومند بسازد. با اینکه فیلم کاملا مبتنی بر مؤلفههای سینمای فارسی بود، نسل جوان و منتقدان از آن به عنوان یک فیلم تجاری قابل قبول یاد کردند. با موفقیت چشمگیر «کما»، همکاری دیگری میان معیریان و فرحبخش شکل گرفت و «شارلاتان» ساخته شد. اینبار البته خبری از حضور فیلمنامهنویس با استعدادی چون پیمان معادی نبود و حسین فرحبخش خودش فیلمنامه را براساس یک فیلمفارسی قدیمی نوشته بود. «شارلاتان» کپی نعل به نعلی از «یکه بزن» ساخته رضا صفایی بود. بیآنکه خبری از شوخیهای بامزه «کما» باشد، اینبار لودگی جای کمدی را گرفته بود و رویکرد بیمهابا به فیلمفارسی، انتقاد گسترده منتقدان را در پی داشت. با وجود این مخالفتها «شارلاتان» پرفروشترین فیلم سال شد. اینکه سهلانگاری از سر و روی فیلم میبارید در برابر فتح گیشه اهمیتی نداشت.
«عروس فراری» فیلم بعدی پویا فیلم هم کپیبرداری از یک فیلمفارسی قبل از انقلاب بود. باز هم امین حیایی در نقش اصلی در هیأت فردی لمپن ظاهر میشد تا با مزهپرانیهایش تماشاگر را بخنداند. جای آرش معیریان را نیز بهرام کاظمی گرفته بود که پس از سالها دوری از سینما بار دیگر بخت کارگردانی فیلمی را یافته بود. «عروس فرنگی» کم رمقتر از «شارلاتان» بود و کمتر از آن نیز فروخت. فرحبخش برای کمدی بعدی سراغ یکی از قدیمیترین تکنیسینهای سینمای ایران رفت. کامران قدکچیان کارگردانی «سوغات فرنگ» را برعهده گرفت و امین حیایی هم جای خودش را به رامبد جوان داد. «سوغات فرنگ» نسخه کپیبرداری شده از «ممل آمریکایی» (شاپور قریب) است که اشاراتی نیز به فیلم «عروس فرنگی» (نصرتالله وحدت) دارد. «سوغات فرنگ» که ابتدا قرار بود نامش «رویای آمریکایی» باشد گرچه گیشه را مثل «کما» و «شارلاتان» فتح نکرد ولی جزو فیلمهای پرفروش سال قرار گرفت.
«مهمان» کمدی که توسط سعید اسدی کارگردانی شد. سازنده «آواز قو»، بهترین فیلم دفتر پویا فیلم، اینبار آمده بود تا داستانی قدیمی را مصور کند. سطح کمدی فیلم در حد دویدن دور حوض، افتادن در آب و در سکانس پایانی انجام حرکات موزون امین حیایی در داخل حوض بود. حرکات حیایی هم تکراری و کلیشهای بود. «مهمان» در گیشه شکست نخورد ولی میان فروش فوقالعاده «کما» و «شارلاتان» و کارکرد گیشه «مهمان» فاصله زیادی به چشم میخورد.
در «کلاغپر» به جای فیلمهای قدیمی فارسی، یک کمدی رمانتیک هالیوودی مبنای اقتباس قرار گرفت. کارگردان فیلم هم شهرام شاهحسینی بود که سابقه موجهی در ساخت فیلمهای کوتاه داشت. شاهحسینی برای «به طعم خاک» سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه جشنواره فجر را دریافت کرده بود ولی طبیعی بود که در کمدی «کلاغپر» نشانهای از ذوق را به همراه نداشته باشد. «کلاغ پر» با بازی محمدرضا گلزار و مهناز افشار در واقع در تداوم موفقیت «آتشبس» میلانی ساخته شده بود. البته زوج گلزار- افشار اولین بار در تولیدات حسین فرحبخش ایفای نقش کرده بودند ولی در «کلاغپر» کاملا مشخص بود که همه چیز بر مبنای «آتشبس» شکل گرفته، با این تفاوت که در اینجا چیزی برای خلق کمدی و لحظات بامزه وجود نداشت و حتی از اکبر عبدی هم کاری برنمیآمد. با این همه فیلم به یمن حضور گلزار فروش بدی در گیشه نکرد.
این استفاده از ستاره پولساز برای پوشاندن ضعفهای فیلم و ابزار فتح گیشه در ابعادی گستردهتر در «زنها فرشتهاند» کمدی بعدی پویافیلم به کار گرفته شد. امینحیایی، محمدرضا شریفینیا، مهتاب کرامتی، لیلا اوتادی و نیکی کریمی در فیلم حضور یافتند که در این میان بازی کریمی در یک کمدی عامهپسند تازگی داشت. «زنها فرشتهاند» آخرین فیلم پرفروش فرحبخش بود. در فیلمهای بعدی دیگر حضور بازیگران محبوب نیز جواب نداد. در مورد «آقای هفترنگ» میتوان گفت اشتباه، در انتخاب منبع اقتباس بوده. «سازش»(محمد متوسلانی) که «آقای هفترنگ» نسخهبرداری شده از آن بود، گرچه کمدی متفاوتی در دهه50 بهشمار میرفت ولی با وجود استفاده از مهمترین ستاره آن دوران سینمای ایران، در گیشه شکست خورده بود؛ اتفاقی که برای «آقای هفترنگ» هم رخ داد، حتی روایت داستان با لحن کمدیهای عامهپسند هم کمکی به فیلم نکرد. فرحبخش زمان اکران در نفروختن «آقای هفترنگ» پخش سریال «دلنوازان» و شیوع آنفلوانزای خوکی را مؤثر دانست.
با شکست «آقای هفترنگ»، فرحبخش تصمیم به تغییر ژانر گرفت. «سلام بر عشق» به عنوان یک درام اجتماعی جلوی دوربین رفت ولی در میانههای کار، گویا از ترس نفروختن فیلم سر و کله فصلهای موزیکال و آوازخوانی و احمدپورمخبر هم پیدا شد. نتیجه اما فیلمی شد که در تبلیغات به عنوان فیلم کمدی، تماشاگر را جذب میکرد و مخاطب در عمل با فیلمی جدی مواجه میشد که در میانههایش سکانسهایی از جنس کمدیهای نازل متداول گنجانده شده است. «سلام بر عشق» هم با نیکی کریمی، امین حیایی و الناز شاکردوست فروش جالب توجهی نکرد. حالا هم که «دردسر بزرگ» روی پرده است؛ فیلمی به کارگردانی مهدی گلستانه است که اولین تجربهاش در ساخت فیلم بلند سینمایی نیز به شمار میآید. «دردسر بزرگ» پس از شکست «سلام بر عشق» بازگشتی تمام و کمال به سینمای کمدی است. کمدیهای بازیگر- کارگردانی که در دهه50 با شکلدادن به تیپی روستایی نبض گیشه را نزدیک به یک دهه در اختیار داشت.
روستایی ساده دل «دردسر بزرگ» با بازی رضا داودنژاد از این تیپ آشنا میآید و خط داستانی کلاهبرداری با بازی حامد کمیلی که با سوءاستفاده، شخص دیگری را به جای خودش در موقعیتهای مختلف قرار میدهد و دیگران را تلکه میکند نیز حاصل اقتباس از «کجکلاهخان» است.
پس از شکست چند فیلم که ستارههای پولساز در آن حضور داشتند، «دردسر بزرگ» چنین بازیگرانی را ندارد و قرار بود بیشتر خود فیلم و موقعیتهای کمدیاش جذاب باشند. شوخیها اما سطح پایین و فاقد جذابیت است. فروش ضعیف و ناامیدکننده «دردسر بزرگ» به عنوان چندمین شکست پیدرپی یکی از دفاتر موفق تولید فیلم را در مرور مسیری که پویا فیلم در این سالها طی کرده میتوان تشخیص داد. اینکه چگونه رویکرد هوشمندانه به الگوهای سینمای تجاری در «کما» در کنار اهمیتدادن به فیلمنامه، انتخاب درست بازیگران و در کل لحاظ ظرافت و هوشمندی برای فتح گیشه، جای خود را به کپیبرداریهایی فاقد ذوق و حداقل جذابیت برای تماشاگر داد، این همان مسیری است که تقریبا کل سینمای کمدی ایران در این سالها پیموده و نتیجهاش هم بیاعتنایی مردم به آثاری است که لودگی را با کمدی اشتباه گرفتهاند.