از اینرو هر گونه تغییر و تحول در ارزشها،تزلزل در بنیانهای نظام حاکم،بروز آسیب های اجتماعی و گسترش ضد ارزشها را به دنبال داشته و سرانجام موجبات جایگزینی ناهنجاریها به جای هنجارها شده و بحران اجتماعی و ستیزهای سیاسی را پدیدار میسازد؛ بحرانی که میتواند طومار هر نظام و حاکمیتی اعم از ایدئولوژی محور و یا غیر دینی را در هم پیچد؛پس به طور منطقی حکومتها باید تمام همت خود را صرف پاسداشت آنها نمایند و به تحولاتی که در ارزشهای بنیادین آنها موثرند، حساسیت نشان دهند؛ طبیعیترین وضعیت برای یک نظام سیاسی،مقابله با خطراتی است که تهدید کننده ارزشهای آن باشند؛ چنانکه امام خمینی(ره) اعتقاد داشتند:«حفظ ارزشها زحمت دارد و برای حفظ آن باید سختیها را تحمل کرد.بدون سختیها احیا و حفظ ارزشهای اسلامی غیر ممکن است؛ ایمان، توکل،استقامت و پایداری،شهادت طلبی، باور به امداد غیبی،حفظ وحدت، پشتیبانی مردمی از انقلاب و...همه ارزش هستند.»
انقلاب اسلامی یک حرکت ارزشی بود و به همین جهت با بسیاری از محاسبات علمی و تجارب تاریخی انطباق و سازگاری نداشت؛چرا که بنیانگذار و رهبر فقید کبیر انقلاب اسلامی ما موفق شد، ارزشهای اعتقادی جامعه را بعنوان سرمایه کار برگزیده و با تعریف و یادآوری آنها که بصورت بالقوه در فطرتهای پاک انسانها موجود بود، به بارور ساختن و بهره دهی آن دست یابد؛ و بر هیچ کس پوشیده نیست که ارزش های یاد شده در تعالیم و آموزههای پیرجماران(ره)ماحصل متن آیات قرآن کریم و منبعث از آموزههای غدیر خم و فرهنگ عاشورا، بعنوان انقلاب ارزشها در فرهنگ اسلامیت بود؛ ارزشهایی همچون عبودیت و تعبد،زهد و پارسایی،شجاعت ومجاهدت در راه خدا،اخلاقی دانستن سیاست،ایثار و فداکاری و نهایتا هوشمندی و حضور فعال در متن جامعه و تحولات آن در جزء جزء شخصیت و سیره امام (ره) متجلی بود.
از منظر امام خمینی(ره)، بیشک انقلاب اسلامی بادرک فلسفه غدیر و تداوم دادن قیام عاشورا، بعد از چهارده قرن به بهترین شکل به احیای اسلام و حاکمیت ارزشهای الهی پرداخت؛ همان گونه که واقعه عاشورا ماحصل تغییر ارزشها در جامعه بوده و قیام امام حسین(ع)عکس العملی در مقابل تحریف اصول به حساب می آمد،انقلاب اسلامی نیز حرکتی با گفتمان فرهنگی- ارزشی محسوب می شود؛چرا که امام(ره) در مرحله نخست جانها را متحول کرد وپس از آن توانست ساختار نظام سیاسی ایران را دگرگون کند؛همان طور که در نهضت عاشورای حسینی،جان انسانها در پرتو شهادت و فداکاری روشنایی گرفت،در انقلاب اسلامی ایران،غدیر مبدا هویت و ماهیت مردم، و عاشورا چراغ راه آنان برای بوجود آمدن انقلاب ارزشی و درونی شد؛چنانکه امام عزیزمان(ره) فرموده است که:«آن چیزی که اینجا حاصل شد و باید آن را جزء معجزات حساب کنیم،همان انقلاب درونی این ملت بود؛انقلاب درونی این ملت موجب شد که انقلاب پیدا بشود و همان انقلاب درونی آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب شد که در تمام این دوره ای که ما در آن هستیم،از اول که قیام شد و بعد به انقلاب مبدل شد و به پیروزی رسید تا الان،روز به روز می بینید که حضور ملت و تعبد ملت رو به افزایش است.این نه برای انقلاب است،بلکه برای انقلاب درونی است.پیروزی را باید از انقلاب درونی مردم جستجو کنیم.»
بنابراین، یکی از بزرگترین برکات انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ارزش های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، معیار قضاوت و ارزش گذاری مقام و شخصیت ووضع اجتماعی،فضیلت ها،کرامت ها و رفعت های انسانی بود.به قول شهید بهشتی که در این زمینه خاطرنشان ساخته است:«اگر انقلابی در ایران روی داده،جهت این انقلاب روشن است.
حاکمیت صدق،حق،عدل،عفت، تقوا، مهر، عطوفت، برادری الهی، قهر و غضب فی الله، دوستی با دوستان خدا، دشمنی با دشمنان خداست. انقلاب برای حاکمیت ارزش متعالی و مبارزه با ضد ارزش هایی بوده که سالها و قرنها بر زندگی، بر اخلاق، بر روابط ،در زندگی خصوصی،خانوادگی،اجتماعی،سیاسی واقتصادی ما حاکم بود.انقلاب برای این بود که آن ارزش ها را از حاکمیت بیندازد و ارزش های اصیل متعالی و الهی و نور را به جای ظلمات حاکم کند...تا انقلاب ارزشها در جامعه پدید نیاید، هرگز نمیتوان گفت انقلابی پدید آمده است.»
آنچه در کشور ما که کانون محبت به امیر المومنین (ع) است، با نام جمهوری اسلامی شکل گرفت، الهامی بود که امام خمینی(ره) از «سنت نبوی»، «حکومت علوی»، «حماسه حسینی»، «فقه جعفری» و «انتظار مهدوی» نشات گرفته بود؛ و در ذیل همین تعریف،می توان گفت که ولایت در اسلام و در مکتب غدیر،ناشی از ارزشها و نظام ولایت فقیه مادر ارزشهاست؛و نمی توان از جامعه ای که حاکمیت سیاسی و مقررات قانونی آن مسیر دیگری را بغیر از مطالبات ارزشی ولایت فقیه پی می گیرد،توقع داشت که ارزشهای اسلامی و روح اخلاق گرایی در آن نهادینه و بکار گرفته شوند؛چرا چنین جامعه ای کم کم در عرصه فردی و زیست اجتماعی، نیز ارزشهای دینی و معنوی را فراموش خواهد کرد و شاهد قرار گرفتن عناصری همچون تکفیر وتهمت به جای صدق و اخلاق،موعودگرایی غیر دینی به جای انتظار امید بخش ،دنیاگرایی به جای حیات طیبه ،بدعت گرایی بعنوان مادر تمام خصومت ها وبی بصیرتی ها به جای شریعت گرایی بعنوان زیر بنای وحدت،ترویج دموکراسی غربی و ناسیونالیسم به جای جمهوریت توام با اسلامیت،شعارگرایی عوام فریبانه خدمت به حقوق بشر به جای غیرت دینی و در انتها سیاست منهای اسلام به جای سیاست باضافه اخلاق خواهیم بود.
در آستانه هفته بسیج،باید اذعان کرد که بسیج را باید مفهومی فراگیر دانست که عمومیت وسیعی از اندیشه های ارزشی را در خود جای داده است؛عنوان و لقب این واژه مقدس می تواند همای سعادت را بردوش هر فردی از هر قشری از جامعه فرو بنشاند؛بسیجی باید با تعهد و تقوا،عزم و اراده،صفا و صداق،شجاعت و همت،عدالت خواهی،تیز هوشی و زمان شناسی در فراز های حساس انقلاب و علی الخصوص در جبهه تحقق پیشرفت توام با عدالت حضور داشته باشد؛چرا که بسیج مرزبان ارزشهای انقلاب و گفتمان بزرگ و عظیم عاشوراست و باید بداند ارزشها حاصل رشادت های همرزمانش در طول تاریخ، انقلاب و دفاع مقدس است؛پس برای پاسداری،حفاظت و ترویج آنها پیوسته آماده باشد و اجازه ندهد قلم،بیان و گامی ارزش ها را حذف یا کم رنگ نماید.
در برهه فعلی انقلاب،بسیجیان عزیز باید با بهره گیری از بینش ها و روش های مولای متقیان(ع) و پندهای حکمت آموز غدیر خم،نماد و تبلور ارزش زیست مومنانه ذیل گفتمان «برای مردم»،«با مردم» و«از مردم» باشند و در کنار توده های مختلف،از سنگر ولایت فقیه بعنوان مرجع ارزش ساز در جامعه دفاع و صیانت نمایند و پیوسته در اندیشه های درونی و روابط اجتماعی خویش به دنبال ایجاد تنظیم هندسی ارزشمند«خود»،«خلق» و«خدا» بعنوان یک امر بایسته و شایسته براساس سیره معصومین(ع)،امام خمینی(ره)،شهدای انقلاب و دفاع مقدس و مطالبات مقام معظم رهبری باشند؛به امید آنکه بنده و بسیجیان عزیز با کاربست عقلانیت توام باعشق،شهامت و فداکاری،صدق و آگاهی و التزام عملی شعورگرا به ولایت فقیه بتوانیم پاسدارانی پای بند به ارزشهای انقلاب و اسلام باشیم؛چنانکه مقام معظم رهبری می فرمایند:«امروز باید مساله پای بندی به ارزشها محور تقسیم باشد یعنی آنان که پای بند به ارزش ها هستند مَحرم و همراه انقلابند و آنان که پشت به این ارزشها کنند و محور رفتارشان را ارزشهای الهی تشکیل ندهد،نامحرمند و بیگانه با انقلاب.»
در هنگامه فرارسیدن،بزرگترین عید اسلامیت وانسانیت،اعتقاد قلبی دارم که غدیر روح جهان ، انسان و آخرین زنجیره تداوم ارزشهای الهی است؛غدیر یک گزینش رحمانی می باشد و رمزی است بین خدا و انسان؛غدیر، از سویی به «بعثت در حرا» وصل میشود و از سوی دیگر به «شهادت در کربلا» پیوند میخورد و فاصله میان حرا تا کربلا را دریایی از باورهای پاک و هدایتهای آسمانی پر کرده است که در خطبه غدیر تجسم یافته است؛غدیر فرودگاه موکب مقدس پیامبر اعظم(ص) وقرارگاه فرماندهی سپاه توحید و لشگر ارزش گرایان در عالم هستی است؛خطبه غدیر، هنوز هم چشمهای لبریز از هدایتها و کرامتهاست و دریایی مواج از آب حیات و باور و بصیرت، تا در کویر حیرت و هامون ضلالت، گام جانها را سیراب سازد و هادی اندیشهها گردد؛امتی که پاسدار گفتمان خطبه غدیر باشد، عاشوراهای عقلانیت توام با عشق را نظارگر نخواهد بود و ولایت در محاق غربت و تنهایی نخواهد ماند.
امیدوارم با استعانت از قدرت لایتناهی خداوند قادر متعال،توسل به آستان امیر المومنین(ع) و با تاسی به حکمت های شگرف غدیرخم و شهدای انقلاب و دفاع مقدس بتوانیم حاکمیت ارزشهای الهی را در جامعه عینیت و تحقق بخشیم؛ضمن تبریک بزرگترین عید اسلامیت به تمام هموطنان عزیز وبزرگوارم،آرزوی توفیق و سلامتی همگان را از خداوند قادر متعال خواستارم.
وما توفیقی إلا بالله علیه توکلت و إلیه انیب