اما بسیاری از کارشناسان میگویند که اگر حملونقل عمومی شهر به خصوص شبکه مترو تکمیل و تأمین شود و با دیگر تمهیدات، سفرهای درونشهری کاهش یابد، میتوان به کاهش آلودگی هوای تهران امید بست. در میان نامهها و نوشتههایی که در روزهای اخیر دریافت کردهایم، نوشتهای که پیشرو دارید، برهمین نکات تأکید دارد.
در یکی از روزهای کاری هفته پیش، ساعت 10صبح که از خانه بیرون آمدم به واقع تا چند قدمیام را نمیدیدم. در حوالی میدان فاطمی احساس کردم که چشمهایم میسوزد. در همین لحظه تلفن همراهم زنگ زد. همسرم خبر داد حال مادرش که پیش از این هم به تنگی نفس مزمن مبتلا بود، بحرانی است. از خیر کار آن روز گذشتم و مادر همسرم را به بیمارستان بردیم. به گفته پزشک بخش اورژانس، از شامگاه روز پیش تا حدود ظهر که ما به بیمارستان رسیدیم، 14نفر که بیشترشان سالخورده بودند به دلیل ناراحتیهای قلبی و تنفسی به بخش اورژانس مراجعه کردهاند و به گفته وی، آلودگی شدید هوای تهران در آبانماه امسال، باعث افزایش حملات تنفسی و قلبی در شهروندان به ویژه کسانی شده است که دچار مشکلات و نارساییهای قلبی یا ریوی هستند.
در راه بازگشت از بیمارستان به این فکر میکردم که چرا تهران که روزگاری به چنارستان معروف بود و آبوهوایش بهخوبی شهرت داشت به این روز افتاده است.
در منزل از سر کنجکاوی و از راه شبکه اینترنت، مطالب مربوط به آلودگی هوای تهران را جستوجو کردم و دریافتم که خودروها و بهویژه خودروهای فرسوده بالاترین سهم را در تشدید آلودگی هوای تهران دارند. همین منابع میگویند که گازهای ناشی از آلودگی واحدهای تولیدی و گرمکنندههای خانگی و اداری، در مرحله بعدی قرار دارند؛ به این ترتیب روشن میشود که وفور خودرو در کلانشهر تهران علاوه بر ایجاد ترافیک و مشکلات گوناگون، آلودگی هوای این شهر را در مقایسه با سالهای گذشته چند برابر بیشتر کرده است.
لابد شما هم مثل من میپرسید که راه چاره چیست؟ تولید خودرو هنوز هم تابع نظام عرضه و تقاضاست و بیشترین تقاضای خرید خودروهای جدید هم در شهرهای پرجمعیت مثل تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و... جریان دارد. این تقاضای فزاینده هم میتواند معلول علتهایی باشد که مهمترین آنها کمبود وسیله نقلیه عمومی است. مثلا در شهرهای پاریس، لندن و برلین که تعداد ماشینهای سواری چندبرابر تهران است، هرگز این همه خودرو در شبانهروز مثل شهر تهران در رفتوآمد نیستند چراکه مردم برای رفتوآمد به انواع وسیلهها مثل مترو و اتوبوس، تاکسی و حتی تراموا دسترسی دارند و اصلا برایشان مقرون به صرفه نیست که پول بنزین بدهند و ماشین خود را به خیابان بیاورند.
اما در شهری مثل تهران، تأمین حملونقل عمومی یا همان همگانی، پرونده قطوری دارد. فارغ از گذشته و غفلتهای دور و نزدیک که باعث شکلگرفتن گرههای امروز شده است، میپرسم که چرا تلاشهای وسیع و قابل تحسین شهرداری تهران در 3-2سال گذشته برای گسترش مترو و اتوبوسرانی، چنانکه باید مورد حمایت قرار نمیگیرد. مدام در رسانهها میخوانیم یا میبینیم که دستگاههای مسئول اعتبار مورد نیاز مترو را تأمین نمیکنند. وقتی این اتفاق میافتد مترو محدود میشود به چند خط و تأمین شبکههای مورد نیاز اتوبوسرانی هم نیاز به اعتبار دارد که باید تأمین شود و تا این کمبودها برطرف نشود مردم ناچارند با خودروهای شخصی خودشان و به صورت تکسرنشین به خیابانها بیایند و خودرو به جای خدمت به شهروندان، بلای جان شهرها شود!
طبیعی است که اگر معضل آلودگی هوای تهران یک مسئله ملی شناخته شود و همه دستگاههای ذیربط دست در دست شهرداری تهران برای گسترش و تأمین شبکه حملونقل عمومی تهران وارد عمل شوند، میتوان چشمانداز روشنتری را برای حل این مسئله نظارهگر بود.
از آن طرف در شرایطی که شهرهای بزرگ و پرجمعیت ما با کمبود امکانات حملونقل عمومی و معضل روبهرشد آلودگی هوا روبهرو هستند نباید تولید خودروهای سواری در اولویت باشد بلکه باید این سهم به تولید خودروهای عمومی و تقویت شبکه مترو اختصاص یابد.