ابوطالب خوشخوان: وقتی به گذشته دورتر فکر می‌کنم و به‌ دوران کودکی و نوجوانی‌ام برمی‌گردم، بیشتر پی می‌‌برم که وقتی یک آیین با همت و فداکاری واقعی مردم شکل می‌گیرد تا چه اندازه ثمرات و برکات خود را تقدیم همان جامعه می‌کند.

عزاداری - عاشورا

در محله قدیمی ما در خیابان نواب، بنا به رسم هرساله،‌ آیین‌های سوگواری و سینه‌زنی ماه محرم در یک مدرسه قدیمی که در انتهای کوچه قرار داشت برپا می‌شد. حدود 2ماه پیش از شروع ماه محرم، در جلساتی که به‌صورت دوره‌ای قرائت قرآن در خانه‌ها برپا می‌شد، برای برگزاری آیین‌های محرم هم مشورت به‌عمل می‌آمد. هزینه‌ها را مردم خودشان می‌پرداختند و دوست داشتند این آیین‌ها را با عشق و توان و بضاعت خودشان برپا کنند و موقع جمع‌آوری پول اتفاقات جالبی رخ می‌داد. ارقامی که پرداخت می‌شد به‌نسبت درآمد افراد بسیار حیرت‌انگیز و دور از انتظار بود. صاحبان کسب و کار بنا به رشته‌ کاری یا فعالیت صنفی‌شان تأمین برخی اقلام ایام سوگواری را تقبل می‌کردند.

خوب به‌خاطر دارم که قبلا یک نفر که خواربارفروشی داشت، خرمای مراسم را فراهم می‌کرد یا صاحب یک ترشی‌فروشی که از ارکان پروپاقرص هیأت عزاداری بود، محصولاتش را به رایگان در اختیار تکیه ما و دیگر تکیه‌ها قرار می‌داد که کنار سفره‌های غذا قرار می‌گرفت. همه کارهای تکیه داوطلبانه انجام می‌شد؛ از سیم‌کشی و نصب لامپ تا تأمین اقلام آبدارخانه و تأمین برنج، روغن، گوشت و سایر مخلفات این ایام. اما از بخش‌های جالب این مراسم، نوحه‌خوانی‌ها و برگزاری تعزیه بود. نوحه‌خوان‌های خوش‌صدا با شوری وصف‌ناپذیر و با زیباترین نغمه‌ها نوحه‌هایی را که سینه به سینه نقل شده بود، با صدای خوش می‌خواندند.

خوب به‌خاطر دارم که در یکی از محرم‌ها، یک مرد ارمنی، مرد دیگری از بستگانش را که مبتلا به ورم پا شده بود، روی چرخ به تکیه آورده بود و عقیده داشت که امام‌حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) او را شفا می‌دهند. بعدها شنیدم که آن مرد بهبودی یافته و تا زمانی که آن تکیه برپا بود، روزهای تاسوعا و عاشورا در مراسم سوگواری شرکت می‌کرد.

یکی از خاطره‌انگیزترین جلوه‌های آن ایام در تکیه‌ها، حل و فصل اختلافات افراد و پیشبرد امور محله، در رایزنی‌های آخر شب بود. زمانی که سینه‌زنی تمام می‌شد و همگی در تکیه جمع می‌شدند، اول آنهایی را که به هر دلیل با هم قهر بودند یا اختلافاتی داشتند، با حل اساسی اختلافات، مثلا تأمین مالی بدهی‌هایی که باعث اختلاف شده بود و... با هم آشتی می‌دادند. بعد مشکلات محلی مطرح می‌شد و این مسائل هم حل و فصل می‌شدند.

حتی به‌خاطر دارم بعضی از افراد را که به اعمالی مثل باجگیری و اوباش‌گری روی آورده بودند، دعوت می‌کردند و آنها به احترام آن ایام، تعهد می‌سپردند و خیلی از این مسائل به همین‌ترتیب مهار می‌شد. پاکیزه‌ نگهداشتن محله، برطرف‌کردن تزاحمات گوناگون و کمک به یکدیگر هم محصول توافقات همان شب‌ها بود و به‌طور کلی، جماعتی که در تکیه ما گرد می‌آمدند، سعی داشتند در کنار عزاداری با الهام از صفات بارز اولیا و شهیدان گرانقدر کربلا، به پالایش خود و جامعه کوچکشان که محله نامیده می‌شد، نیز بپردازند و این همه در فضایی به‌دست می‌آمد که همه امکاناتش را مردم بی‌هیچ چشمداشت، شخصا تقبل می‌کردند.

کد خبر 122988

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز