مورخان آینده، بیتردید در مورد زمان دقیق مرگ روند صلح عربها و اسرائیلیها سخن خواهند گفت؛ زمانی که آخرین بارقههای امید برای ایجاد دو کشور فلسطین و اسرائیل از بین خواهد رفت. در پایان مذاکراتشان مطمئنا نتیجه خواهند گرفت که آخرین امید واقعبینانه به مصالحه پیش از برهه کنونی نابود شده است؛ اگر چه بازیگران این روند هنوز بهطور کامل به این تشخیص نرسیدهاند. انسانها همیشه در پیشامدهای ناگوار، ابتدا خشمگین میشوند و به انکار واقعیت میپردازند؛ پذیرش واقعیت در مرحله بعدی رخ میدهد.
البته نشانهها حاکی از آن است که بازیگران روند صلح یعنی رامالله (جنبش فتح که حکومت خودگردان فلسطین را
بهعهده دارد)، تلآویو و از همه بیشتر واشنگتن کمکم دارند واقعیت را میپذیرند. روند صلح براساس نشانههای موجود به پایان رسیده است.
باید از واشنگتن شروع کنیم، یعنی بعد از آنکه مذاکرات 7ساعته بین هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در نیویورک به پایان رسید. اگر کسی بخواهد با توجه به شواهد و قراین به نتایج این دیدار برسد، باید پشتیبانی بیحد و حصر نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و سیاسی آمریکا را از اسرائیل لحاظ کند. این پشتیبانی طی چند دهه و با دقت بسیار بالا شکل گرفته است. البته بسط این موضوع در حوصله این مقاله نمیگنجد، هرچند نمیتوان کسی را پیدا کرد که از همه این موارد اطلاع داشته باشد.
کمکهای آمریکا به اسرائیل از جمله کمک مستقیم نظامی، انتقال سلاح از طریق اسرائیل، دستیابی به ذخایر اضطراری سلاح آمریکا، استقرار جنگافزارهای آمریکا در اسرائیل برای حملات احتمالی آینده، سرمایهگذاری آمریکا در توسعه فناوری اسرائیل، حمایت از صادرات سلاح اسرائیل، تفاهمنامه برای تولید مشترک سلاح و هرگونه ضمانت وام و کمک به استقرار مهاجران در اسرائیل( این فهرست همچنان ادامه دارد) آنقدر گسترده است که هیچ نهادی در واشنگتن بهتنهایی از آن آگاه نیست. مرکز پژوهشهای کنگره آمریکا در ماه سپتامبر تلاشی همه جانبه را برای اطلاع از تمامی این کمکها انجام داد اما بهعلت وجود موانعی مانند عدمدسترسی به اسناد طبقهبندیشده، نتوانست بهطور کامل کار را به پایان برساند. ارزش سالانه این کمکها واقعا قابل محاسبه نیست، هرچند میزان آن را بیش از 3میلیارد دلار در سال میدانند، البته از پشتیبانی سیاسی آمریکا در مواقع حساس که در سازمان ملل و نهادهای دیگر صورت میگیرد هیچگاه سخنی به میان نمیآید.
بهرغم مطالب بالا، ایالات متحده با مخالفت اسرائیل در زمینه تعلیق بخشی از شهرکسازی در نواحی اشغالی روبهرو شد و درنظر بگیرید که هر واکنشی به غیر از فشار شفاهی بر این رژیم واقعا غیرقابل تصور است، در نتیجه آمریکا مجبور شد برای آنکه مذاکرات صلح- هرچند برای مدتی کوتاه ادامه یابد- به اسرائیل امتیازهایی بدهد.
این بار هم دنیس راس مخوف پا به میدان گذاشت. راس طی صحبتهایی با همتای اسرائیلیاش، فهرستی بلندبالا از مشوقها را ارائه کرد که هنوز هم از تعداد آنها بیاطلاع هستیم. البته هیلاری کلینتون و نتانیاهو در دیدار نیویورک در مورد این مشوقها موافقت ضمنی خود را اعلام کرده بودند. این فهرست بهصورت مکتوب در خواهد آمد تا شاید در هیات دولت رژیم صهیونیستی به تصویب برسد.
طبق اطلاعات دریافتی، این مشوقها عبارتند از: تعهد آمریکا برای جلوگیری از اعلام یکجانبه کشور فلسطینی در سازمان ملل، جلوگیری از به جریان افتادن دوباره گزارش گلدستون در سازمان ملل، جلوگیری از محکومشدن اسرائیل توسط سازمان ملل به خاطر حمله به کشتی مرمره، تعهد آمریکا که هماکنون در جریان است در مورد ممانعت از تصویب قطعنامه سازمان ملل با موضوع ارجاع برنامه ناشناخته تسلیحات هستهای اسرائیل به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اقدامات سیاسی پیگیرانه آمریکا برای جلوگیری از غیر مشروع اعلام کردن اسرائیل در نهادهای بینالمللی و سرانجام از همه مهمتر، تلاشهای روزافزون آمریکا برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران و سوریه.
باید به موارد بالا، قول آمریکا مبنی بر واگذاری 20فروند هواپیمای فوق مدرن اف-35 را به اسرائیل به ارزش 3میلیارد دلار اضافه کرد. این هواپیماها آنقدر جدید هستند که هنوز در فهرست سلاحهای آمریکا وارد نشدهاند. البته نباید یک موافقتنامه جامع امنیتی اسرارآمیز را هم که جزئیاتش هنوز فاش نشده، از قلم انداخت. احتمالا آمریکا براساس این موافقتنامه، درصورت صلح بین رژیم صهیونیستی و فلسطینیان، از استقرار نظامیان اسرائیل در دره اردن حمایت یکجانبه بهعمل خواهدآورد.
اما در عوض این امتیازها از اسرائیل چه خواسته شده است؟ خوب دقت کنید! در عوض همه ضمانتهای یاد شده، اسرائیل بررسی خواهد کرد که آیا با تمدید تعلیق بخشی از شهرکسازی فقط یک بار و تنها بهمدت 90روز موافقت کند؟ البته این تعلیق شامل بیتالمقدس شرقی و شهرکهای اطراف آن نمیشود. اسرائیل این شهرکها را با دقت زیاد همچون دیوار حائل دورتادور شهر ساخته تا مانع دسترسی فلسطینیان به آن شود. در ضمن آمریکا قول کتبی داده که پس از این هرگز در مورد تعلیق شهرکسازی درخواستی نکند.
مرور خطمشی آمریکا نسبت به رژیم صهیونیستی و فلسطینیان طی 30سال گذشته همیشه با بهت و حیرت همراه بوده اما ماجرای اخیر چیزی فراتر از آن است. علاوه بر اعطای امتیازهای بیشمار ازجمله چندضمانتنامه امنیتی که دستنیافتنی بهنظر میرسد و آمریکا نگران افشای مفاد آن است، دولت اوباما تصمیم گرفته سیاست 40ساله خود را که براساس آن شهرکسازیهای اسرائیل برای خالی نبودن عریضه موانع صلح مینامید، برای همیشه کنار بگذارد. تمام این امتیازها فقط در ازای تعلیق 3ماهه و مشروط شهرکسازی است که البته به نتانیاهو فرصت میدهد همه آنچه را که ایالات متحده به او پیشنهاد داده، ببلعد؛ بدون آنکه اقدامی از سر حسن نیت برای مصالحه انجام دهد. مطمئن باشید در پایان کار، رژیم صهیونیستی برای همیشه از شر گلایههای آمریکا در مورد شهرکسازیهای غیرقانونی خلاص خواهد شد.
در این میان، موضوعی مطرح میشود که بهت و حیرت بیشتری را به همراه خواهد داشت؛ هیات دولت رژیمصهیونیستی ممکن است این همه امتیاز را رد کند. البته هنگامی که در نظر بگیرید رژیم صهیونیستی با سیر طبیعی حوادث و بدون تعلیق شهرکسازی به آسانی خواهد توانست تقریبا همه امتیازهای پیشنهادی آمریکاییها را به چنگ آورد، بهت و حیرتتان برطرف خواهد شد. بنابراین خواهید پذیرفت که تلاش آمریکا برای کسب رضایت رژیم صهیونیستی آن هم در شرایطی نامتوازن از سر درماندگی است.
آنچه به این درماندگی دامن میزند، دقیقا مشخص نیست؛ شاید ترس از سردرگمی سیاسی در اثر شکستی دیپلماتیک باشد که توجه همگان را بهخود جلب خواهد کرد و شاید هم ناشی از نگرانی واقعی نسبت به منافع امنیتی ایالات متحده در منطقه. اما کاملا مشخص است که دولت آمریکا 3ماه آینده را بهعنوان آخرین فرصت مینگرد. آنها طبق آنچه خود بیان کردهاند امیدوارند در صورتی که بتوانند دو طرف را در این مدت کوتاه پای میز مذاکره بیاورند و طی آن فقط بر دستیابی به توافق در مورد مرزها تمرکز کنند آنگاه نگرانیهای موجود در مورد شهرکسازی برطرف خواهد شد و دو طرف رضایت لازم را بهدست میآورند که نتیجه آن ادامه مذاکرات خواهد بود.
هرکس با روند مذاکرات آشنا باشد نخواهد پذیرفت که دوطرف طی 90روز به نحو شایسته بر سر مرزها به توافق دست یابند. همچنین در نظر بگیرید که مذاکرهکنندگان بدون اشاره به بیتالمقدس سعی خواهند کرد به چنین توافقی دست یابند و مصالحه بر سر محدوده سرزمینی بدون توافق در مورد مسائل دیگر خواهد بود. موفقیت در چنین شرایطی غیرممکن است.
دولت اوباما از آن جهت که برنامهای فراتر از 90روز تعلیق موقت شهرکسازیها ندارد آماج انتقاد شدیدقرار دارد؛ البته اگر بتواند موافقت اسرائیل را برای تعلیق 90روزه جلب کند. برای نودویکمین روز هیچ برنامهای ارائه نشده چون اصلا چنین برنامهای نمیتواند وجود داشته باشد. اوباما با راهکار خود که مضحک بهنظر میرسد در نظر دارد مذاکرات صلح را کمی طولانیتر کند تا شاید معجزهای روی دهد. عدمتحقق این معجزه مسلما اندک امید باقیمانده به تشکیل دو دولت فلسطین و رژیم صهیونیستی را از بین میبرد.
کار تا آنجا پیش رفته که اخیرا تندرویی همچون «دن مریدور»- عضو حزب راستگرای لیکود که هماکنون معاون نخستوزیر و وزیر اطلاعات و انرژی هستهای رژیم صهیونیستی است- به روزنامه هاآرتص گفته است: به این نتیجه دردناک رسیدهام که حفظ تمامی اراضی به معنای ایجاد کشوری دوقومی است (متشکل از یهودیان و عربها) که بدینترتیب هویت صهیونیستی به خطر میافتد. «اگر قرار باشد مشخصه یهودی و دمکراتیک کشورمان را از دست دهیم، ترجیح میدهیم بخشی از این سرزمین را واگذار کنیم.»
اما فرصت واگذاری زمین گذشته است. هر دولتی هم که در اسرائیل بر سر کار میآمد نمیتوانست شهرکسازی را متوقف کند که همین امر نتایج تغییرناپذیر را بهدنبال داشته است. در نتیجه آن زمینی که شاید مریدور و دوستانش حاضر باشند از آن دل بکنند جلوی وقوع سرنوشتی را که موجب هراس آنها شده است، نخواهد گرفت؛ عدممشروعیت روزافزون اسرائیل و سرانجام پیدایش کشوری دو قومی اجتناب ناپذیر است.
ناامیدی علاجناپذیر به وضوح در میان رهبران خسته حکومت خودگردان دیده میشود. آنها مایل نیستند به خاطر حضور در مذاکراتی که حکم تسلیم در برابر اسرائیل را دارد گناهکار شناخته شوند و درصورت ترک مذاکرات، وضعیت بهگونهای است که دوباره مجبور خواهند بود به آن برگردند.
اگرچه سلام فیاض، نخستوزیر حکومت خودگردان، اخیرا موفقیتهای نسبی در زمینه تأمین امنیت و اداره امور کرانه باختری به دست آورده اما بهخوبی میداند که مشروعیت حکومتش به« امید مردم به یک صلح عادلانه» وابسته است؛ صلحی که از ته قلب میدانند قابل دسترس نیست. مقامات تشکیلات خودگردان امیدشان به آمریکاست، آمریکاییها هم از سر درماندگی تنها امیدشان به ادامه مذاکرات صلح است. هم اسرائیلیها و هم فلسطینیان بهخوبی میدانند که آرامش نسبی حاکم بر کرانه باختری و نوار غزه موقتی است، مگر آنکه امیدی به پایان اشغال سرزمینهای فلسطینی باشد. هیچکس چاره کار را در راهحلهای کوتاهمدت نمیبیند، از طرفی هیچ کس هم شهامت ندارد برای آینده راهحلی دیگر پیشنهاد کند.
الجزیره